یکشنبه، بهمن ۲۷

بلندای ناله عدل در سمنان



صهبا رضوانی بعد از 2 ماه حبس در زندان سمنان محکوم به 3 سال و 8 ماه زندان تعزیری شده است. دادگاه غیر علنی وی در تاریخ 15 بهمن ماه بدون حضور وکیل برگزار شده و در 19 بهمن حکم به وی اعلام گردیده است. صهبا رضوانی در 25 آذر ماه در هجوم فراگیر به منزل بهاییان سمنان دسنگیر شد و از آن روز تا زمان اعلام حکم در انفرادی سمنان به سر برده است. تاریخ دادگاه 8 بهمن ماه تعیین گردیده بود که به درخواست خود وی برای دیدار با وکیل به 15 بهمن تغییر یافت . قابل ذکر است که در این هفته نیز اجازه ملاقات با وکیل و خواندن پرونده داده نشد تا آنکه در 15 بهمن ماه دادگاهی غیر علنی و بدون حضور وکیل تشکیل می شود و صهبا رضوانی در 19 بهمن ماه بر حسب رای دادگاه به 3 سال و 8 ماه حبس تعزیری محکوم می شود.
موارد اتهامي وی كه در حكم آمده عبارتست از : 1- تبليغ عليه نظام 2 – تشكيل گروه غير قانوني جمع "خادمين سمنان " 3 – عضويت در گروه غير قانوني جمع " خادمين سمنان" . در ضمن به درخواست معاون دادستان محل زندان او به جاي سمنان به يكي از زندانهاي تهران تغییر خواهد نمود. دادگاه مدت 20 روز براي تجديد نظر حكم به متهم اجازه اعتراض داده است كه تا به حال فقط وکیل توانسته است،دادنامه را مطالعه كند.
در تمام مراحل قانونی این حکوم، بی قانونی و بی عدالتی موج می زند. چگونه کسی بدون وکیل محکوم می شود، بدون جرم در زندان انفرادی جایش می دهند و اتهاماتی بدون دلیل و گنگ و نامفهوم نثارش می کنند.
از این ها که بگذریم اتهامات نسبت داده شده از همه عجیب تر است. اتهام تبلیغ علیه نظام که به نوزاد بهایی تازه متولد نیز زده می شود. بی آنکه موارد و مصادیق آن اعلان شود. یکی از عجیب ترین اتهاماتی که به صهبا رضوانی زده می شود، عضویت در جمع خادمین است. خادمین مجموعه 3 تا 5 نفره از بهاییانی هستند که در محل به امور بهاییان هر محل رسیدگی می کنند. این افراد بعد از تعطیلی تشکیلات اداری و انتخابی بهایی بعد از انقلاب به جای محافل محلی به خدمت و رتق و فتق امور بهاییان در محل می پردازند. تشکیل این گروه در مناطق مختلف ایران با نظارت و کسب اجازه دولت صورت گرفته است و وزارت اطلاعات محلی، شناخت کامل از این افراد داشته و حتی در بسیاری موارد برای کسب اطلاعات از روند جامعه بهایی ایشان را احضار می کنند. در این سالیان اخیر این اول بار است که یک فرد بهایی را به جرم اینکه خادم یک شهر است دستگیر و به چنین رای سنگینی محکوم می کنند به نظر می رسد این حکم در پی اتهام وارده بر یاران ایران یعنی " عضویت در یک تشکیل غیر قانونی" تایید و اعلان شده است و خبر از فشار و آزار و محدودیتهای بیشتری بر جامعه بهایی ایران می دهد.
نکته ای که مسئولین از آن غافلند آنکه اگر هدف از اینگونه حکمهای بی اساس و نا عادلانه صرف، از میان بردن کامل تشکیلات بهایی در ایران باشد، پیش از این نیز جامعه بهاییان ایران مدتی بعد از انقلاب آن را تجربه کرده اند و بر خلاف تصور دولت به حیات پویای خویش ادامه داده اند ولی آنچه به زیان آنها می شود این است که دیگر به هیچ وجه نمی توانند کنترل دقیق و موثقی از فعالیتهای بهاییان در سطح ایران داشته باشند. دیگر نمی توانند درخواستهای غیر معقول و جابرانه خود را به گوش همه بهاییان برسانند و جای آنکه حضور بهاییان را در این مرز و بوم کم رنگ و بی رمق کنند بر عکس بر پویایی و حضور آن خواهند افزود و البته در انظار جهانیان نیز بیش از پیش رسوا و بدنام خواهند شد.
. بله صهبا رضوانی محکوم به سه سال و 8 ماه زندان می شود، یاران ایران پس از 9 ماه، بدون حکم و ملاقات با وکیل، به جاسوسی متهم می شوند، نیما حقار ، ژینوس سبحانی، عزیز سمندری، پیام اغصانی، شاهرخ طائف و دیدار رئوفی بیش از 1 ماه بدون حکم و دیدار با وکیل در انفرادی 209 زندان اوین به سر می برند، مظفر ایوبی از بهاییان همدان به خاش تبعید می شود، فواد نعیمی و فیض الله روشن با کمال بی عدالتی در زندان ساری محبوسند،هاله روحی، رها ثابت و ساسان تقوا در زندان شیراز فقط به علت آموزش هنر و الفبا و فضایل اخلاقی به کودکان محله محروم شیراز در بند و زندانند . 3 بهایی دیگر به علت خدمت به کودکان میهنشان در یاسوج اسیر حبس و سختیند، مهران بندی درزندان یزد اسیر و در بند است و بسیاری دیگر یا در زندان روزگار می گذرانند یا در انتظار حکم به سر می برند اما چه نتیجه ای حاصل شد؟ آیا مهر ایران و ایرانی در دلهایشان پژمرد؟ آیا عشق به آبادانی وطن و امید بخشیدن به هم میهنان خشکید؟ آیا به جامعه ای منزوی و بیروح تبدیل شد؟ آیا نوایش سکوت شد و دستهایش از حرکت افتاد؟
چه که اینان که درمکتب بهاالله بالیده اند در این سالهای پر بلا و بیداد با تمام وجودشان حس کرده اند و می دانند که بلایای وارد بر این جامعه، جای ضعف و سستی، توان و قدرت و نیرو خواهد بخشید.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

دوست بسیار عزیز، قلمت پر توان باد که سیاهکاری نامسلمانان را چه خوب منعکس می سازی.گویا برای ایجاد صلح و وحدت انسان ها چاره ای نیست جز آن که بهائیان مظلوم جان و مال و هستی خود را در طبق اخلاص تقدیم جانان کنند.
گویا برای اصلاح این خراب آباد، یحیی و مسیح و زرتشت و حسین و باب و بهاءالله و ... و پیروان مظلومشان باید فدا می شدند و باید فدا شوند تا غافلان آگاه گردند تا به فکر تأسیس ملکوت الهی در روی کرهء خاکی افتند.

Fariba گفت...

اتهام "عضویت در جمع خادمین" دیگه بی اساس ترین و ضعیف ترین اتهامی هست که میتونند مدعی شوند. این جور متهم کردن نشان دهنده ضعف عمیق و کم دانشی دادگاههای و قضات ایران هست. همان طور که اتهام میلیونها افریقایی سیاهی پوستشان بود و برای صدها سال متوالی محکوم به بردگی برای کسانی بودند که ادعای برتری رنگ و نژاد داشتند.