پنجشنبه، بهمن ۱۷

حراج امنیت ملی!

جان و مال و ناموس بهاییان شیراز را حراج می کنند. اینان ایرانیند. زاده این آب و خاکند. در راه سربلندی و آزادی این مرز و بوم و مردمانش گامها برداشتند تا جایی که گذاردند.
در بهمن ماه سال جاری جزوه ای 31 صفحه ای حاوی اسم ، نوع اشتغال و نشانی محل کار 369 بهایی ساکن شیراز را در شهر پخش کرده اند. در این برگه ها علاوه بر اطلاعات دقیق و کامل از نوع کار و نشانی محل اشتغال، جملاتی تحریک آمیز با واژه هایی نظیر" نجس" و "ضاله" بر بالای هر صفحه درج شده است. درهر طبقه شغلی به صورت جداگانه اسامی شاغلین ذکر شده است و در ادامه فتاوی مراجع تقلید و علما درباره معامله با بهاییان آورده شده و در بخش پایانی نیز تهمتهایی مبنی بر ارتباط بهاییان با اسرائیل ذکر شده. در برخی صفحات علاوه بر اسامی تابپ شده، اطلاعات دیگری به صورت دست نویس اضافه گردیده است.
با مطالعه این صفحات به چندین مقصود می توان پی برد:
1- اطلاعات کامل و دقیق و بی کم و است مندرج در این صفحات نمی تواند زاده یک ابتکار فردی باشد و بی شک افرادی که از اطلاعات بهاییان شیراز مطلع می باشند ، اقدام به چنین عملی کرده اند. این در حالی ست که دولت هر خشونت و آزاری که به بهاییان روا داشته می شود بر گردن مردم ایران و احساسات تحریک شده آنان می اندازد در حالی که آنچه در افواه بسیاری از مردم شریف ایران شنیده می شود چیز دیگری ست.
2- هدف نهایی ضربه اقتصادی بر جامعه بهایی ست . البته این عمل می تواند تبعات جانی و امنیتی نیز بر بهاییان شیراز داشته باشد. تلاش مسئولان در این 30 سال فلج نمودن جامعه بهایی در ابعاد گوناگون فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و امنیتی( با ممانعت از ورود به دانشگاهها، مشاغل دولتی و بسیاری از مشاغل غیر دولتی، به زندان افکندن، اعدام، ایجاد رعب و وحشت ، آزار دانش آموزان در مدارس، اشاعه تهمت و افترا درباره این جامعه) بوده است و اینک که بعد از این همه تلاش و صرف نیرو و قوا، نتیجه عکس دیده اند و حتی اشتیاق مردم به شنیدن حرف حقیقت از دهان خود بهاییان می بینند، به انتشار چنین اوراقی پرداخته اند.
از دیر باز شیراز آبستن بلایا بوده. از 165 سال پیش که باب در صور دمید و آغاز دور جدیدی را نوید داد و همشهریانش ناسزا گفتند و مجنونش خواندند و دولت چوبکاری و استهزا نمودند تا زمان محمد رضا پهلوی که به تحریک "فلسفی"(روحانی هم عصر محمد رضا پهلوی) ،منازل بهاییان در سعدیه شیراز طعمه آتش شد و زنان و مردان و کودکان آواره و بی پناه و بی بار و بنه به شهرهای کوچ کردند . سال گذشته نیز از 54 جوان عاشق ایران و ایرانی که در راه آبادانی میهن خویش قد برافراختند و با مجوز شورای شهر شیراز به تعلیم و تربیت زنان و کودکان محله های دور افتاده شیراز پرداختند، 3 تن به 4 سال حبس و 51 نفر علاوه بر تحقیر و آزار روانی برای حضور در کلاسهای مذهبی، به یکسال حبس تعلیقی محکوم شده اند .*
امروز نیز 31 برگه حاوی اسم و فامیل و نشانی محل کار بهاییان شیراز در شهر پخش شده. آیا این عمل یاد آور خاطرات غیر انسانی گذشته نیست؟ آیا مقصود ، تحریک مشتی افراد فرصت طلب اجیر شده نان به نرخ روز خوار نیست که به میل خود برای عده ای از ایرانیان هر مشکلی بخواهند فراهم آورند و بغض و کینه های بی دلیل خود را که با دروغ و تهمت این و آن به کف آورده اند، بترکانند و آهی از سر راحتی بر کشند؟
چگونه است که آموزش موسیقی، نقاشی ، اصول اخلاقی و بهداشتی و ریاضی و فارسی به کودکان" قیام علیه امنیت ملی" تلقی می شود و مورد مجازات قرار می گیرد اما به خطر انداختن جان هزاران بهایی در شیراز پسندیده و موافق امنیت ملی است؟ چطور است که محله دورافتاده فاقد امکاناتی که توسط دولت هیچ تسهیلاتی دریافت ننموده و تنها چند جوان بهایی، دلسوز ساکنانش بوده اند بعد از این همه سال مورد توجه مامورین دولت قرار گرفته؟ این همه سال مسئولین کجا بوده اند ؟ چرا چشمان منتظر و دستان یاری طلبانه این کودکان را نمی دیدند؟
به هر حال اگر مراد از ملت ، تمام افراد ساکن درمحدوده مرز ایران فاقد از جنس و دین و مذهب و قومیت هستند، اینک که امنیت جانی، اقتصادی و روانی بهاییان حتی توسط خود عوامل دولت و مسئولین امنیت کشود مورد تعرض و نا امنی قرار گرفته ، باید عدالت طلبان و آنان که دلشان برای"امنیت ملی " می سوزد برخیزند و این اعمال ظالمانه را محکوم نمایند؛ گرچه خداوند قسم یاد نموده که از ظلم احدی نخواهد گذشت.


* این 51 نفر به مدت 3 سال هر سه هفته یکبار مجبور به شرکت در کلاسهایی هستند که گرچه قراربر آموزش اصول دیانت اسلام بوده است، اما اینک تنها به هتاکی و بی احترامی و تهمت بر بهاییان و دیانت بهایی پرداخته می شود.

هیچ نظری موجود نیست: