پنجشنبه، اسفند ۲۲

نقدي بر دادنامه صهبا رضواني


صهبا رضواني در تاريخ 25 آذر ماه در هجوم فراگير نيروهاي اطلاعات به 20 منزل از منازل بهاييان سمنان دستگير شد. او تا 19 بهمن ماه بدون حكم در زندان سمنان به سر برد و در 20 روز اول دستگيري هيچ اطلاعي از وي به دست نيامد تا آنكه بنابر داد نامه 26 بهمن 1387 به اتهام تبليغ عليه نظام، تشكيل گروه غير قانوني خادمين و عضويت در گروه غير قانوني خادمين به 3 سال و 8 ماه حبس تعزيري محكوم شد. در شهر سمنان هيچ وكيلي وكالت وي را نپذيرفت و در تهران نيز خانواده وي با مشكلات بسياري براي تقبل وكيل مواجه شدند.
در اين دادنامه مواردي به چشم مي خورد كه قابل تامل است وگر چه جاي بررسي جز به جز آن نيست ولي مي توان برخي نكات آن را مورد بررسي قرار داد.
- اين دادنامه توسط شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامي سمنان ،محمد زنگويي، تنظيم شده است.
- در راي دادگاه علاوه بر اتهامات وارده بر صهبا رضواني حدود 2 صفحه از 4 صفحه به بيان تاريخ آيين بهايي ( درست و غلطش پيشكش ) و فتاوي امام خميني و رهبر انقلاب اسلامي مي پردازد در حاليكه دادنامه جاي چنين سخن سرايي ها نيست.
- همه جا آيين بهايي با عنوان " فرقه ضاله بهاييت" ياد شده است گرچه هميشه با همين عنوان بر زبان مسئولين مي گردد اما جا نبداري و عدم انصاف و بي طرفي را به تمام و كمال در راي دادگاه به نمايش مي گذارد. در ضمن جملات تاسف انگيزي درباره بهاييان بي گناه اعدام شده در اوايل انقلاب نظير"اعدام قانوني !!!!تعدادي از بهاييان مفسد في الارض" نشان از بغض شديد نسبت به پيروان اين آيين دارد و قضاوت عادلانه در باب بهاييان را مخدوش خواهد كرد. در ضمن دفاع صهبا رضواني از اعدام غير قانوني ايشان، به تبليغ عليه نظام تعبير شده است.
- در همان ابتداي راي دادگاه، اغلاط واضحي به چشم مي خورد كه نشان از عدم مطالعه پيش از حكم را مي دهد :" تبليغ عليه نظام جمهوري اسلامي ايران از طريق آموزش كتابهاي 7 گانه فرقه ضاله بهاييت موسوم به "بيت العدل" مستقر در كشور محارب اسراييل جنايتكار". حتي كساني كه ورقي درباره آيين بهايي نخوانده اند، مي دانند يا شنيده اند كه "بيت العدل" 9 نفر منتخب جامعه جهاني بهايي هستند كه رهبري جامعه بين المللي بهايي را بر عهده دارند، نه كتابهاي آموزشي!. در واقع يك جمع 9 نفري با 7 جلد كتاب اشتباه گرفته شده است!!.
- بر اساس اظهارات اخير دادستان كل كشور آقاي دري نجف آبادي، در ايران داشتن هر عقيده اي بنابر قانون اساسي هيچ مجازاتي را در پي نخواهد داشت ولي ابراز آن به بهانه تشويش اذهان عمومي مستوجب جزا خواهد شد؛ ولي يكي از شواهد اتهام صهبا رضواني صرفا داشتن كتابها، جزوات و سي دي هاي مربوط به آيين بهايي است. سوال اينجاست. اعتقاد به يك باور به چه معناست؟ آيا خانه حريم خصوصي افراد نيست و آيا بهاييان حق ندارند در حريم خصوصي خود لوازم مربوط به عقيده خود را داشته باشند؟ آيا اينان حق بهره مندي از همين حداقل امنيت رواني را نيز در مرز و بوم خود ندارند؟
- مطلب ديگر درباره تضادي ست كه ميان راي دادگاه و فتواي امام خميني به چشم مي خورد. در فتواي امام خميني مذكور در صحيفه نوركه در دادنامه نيز آمده چنين است: " اگر دليلي ما نداشتيم به اينكه اينها "بهاييان" جاسوس آمريكا هستند جز طرفداري ريگان از آنها كافي بود. بهاييان يك مذهب نيستند . يك حزب هستند. يك حزبي كه در سابق انگلستان پشتيباني آنها را ميكرد و حالا هم آمريكا دارد پشتيباني مي كند" در اين سخنان كلمه اي از اسراييل برده نشده است . البته قبل از امام خميني هم به زعم علما، بهاييان جاسوس روس و انگليس بودند و آمريكايي در كار نبود و مدت زمانيست كه به جاسوس اسراييل تبديل شده اند. اين در حاليست كه هفت مدير جامعه بهايي ايران به جرم جاسوسي براي اسراييل محكوم شده اند و در دادنامه صهبا رضواني نيز سخن از اسراييل است نه آمريكا. در واقع سخنان امام خميني سبب استناد حكم دادگاه نمي شود بلكه آن را بيش از پيش به تضاد مي افكند.
- آنچه در سرتا سر اين دادنامه به ديده مي آيد، دشمن جلوه دادن بهاييان است در حاليكه هيچگاه مداركي دال بر خيانت ايشان بر وطن و هموطنان ارائه نشده است مگر تهمت و افترا كه نيازي به شاهد و مدرك ندارد.
آيا بهتر نيست جاي آنكه در پي دشمن بگرديم و هر روز قشري از هموطنان خود را دشمن و خائن بخوانيم، ايراني متحد اما متنوع داشته باشيم كه ساكنينش در آباداني كشور خويش مي كوشند؟

هیچ نظری موجود نیست: