یکشنبه، اردیبهشت ۶

بی مهری در مهر شهر

سحرگاه روز یکشنبه 6 اردیبهشت ،تنی چند از نیروهای اطلاعات تهران به همراه یکی از مامورین اطلاعات کرج، اقدام به دستگیری شهرام صفاجو، ساکن فاز 4 مهر شهر نمودند. ساعت 7 صبح هنگامی که شهرام صفاجو برای رفتن به محل کار خود از منزل خارج شد، توسط نیروهای اطلاعات که ازپیشتر در انتظار وی بودند، دستگیر گردید. سپس نیروهای امنیتی به همراه نامبرده به منزل وی داخل شده و با نشان دادن حکم شروع به تفتیش کامل منزل نمودند.
پس از در هم ریختن تمام اشیای منزل، کلیه گوشیهای موبایل اعضای خانواده، کتابها و جزوات و سی دی های مربوط به آیین بهایی و حتی تعدادی از سی دی های متفرقه نظیر نرم افزار ، آهنگ و فیلم، 2 عدد لپ تاپ ، یک عدد کیس، و پاسپورتهای افراد خانواده را به یغمابرده و سپس شهرام صفا جو را به همراه خود به محلی نا معلوم بردند
در بعد از ظهر همین روز طی تماسی تلفنی با خانواده، عنوان نمودند که او در کرج زندانیست
هجومهای سحرگاهی نیروهای امنیتی به در منزل افراد که در اکثر مواقع در خواب هستند جز ایجاد تشویش و اضطراب در اعضای خانواده هدف دیگری ندارد. جالب توجه است که مسئولین امنیت کشوراین چنین امنیت خانواده های بهایی را بر هم می زنند؛ در حالی که می دانند هیچ بهایی تا به حال از ایشان نگریخته یا بر علیه ایشان اقدامی صورت نداده است. .

آزادی دو شهروند بهایی در شیراز



خانم هاله هوشمندی و آقای افشین احسنیان در پنجشنبه 3 اردیبهشت ماه به قید وثیقه آزاد شدند. خانم هوشمندی دو روز پیش از عید، دستگیر شد و در این مدت با ناراحتی قلبی شدیدی دست در گریبان بود که توسط مسئولین زندان رسیدگی نشد. آقای افشین احسنیان نیز توسط اطلاعات شیراز در تاریخ 19 فروردین دسنگیر و مورد بازجویی قرار گرفت.

وضعیت زندانیان اخیر شیراز تا آخر فروردین

روز 2/12/87 مامورین اداره اطلاعات به خانه آقای کیوان کرمی مراجعه کرده و پس از بازرسی منزل و ضبط بعضی از وسایل شخصی، ایشان را بازداشت نمودند. در پیگیریهای انجام شده ، اعلام کردند که علت دستگیری ،ارتباط ایشان با یکی از افرادی است که به تازگی بهایی شده است و در مورد این فرد باید به سوالاتی جواب دهد. در روز 28/12/1387 فرد مذکور آزاد شد ولی آقای کرمی همچنان در بازداشت بوده ،در حالیکه به همسرشان گفته بودند که وثیقه ای مشخص می شود و ایشان قبل از پایان سال آزاد خواهند شد. صبح روز 24/12/87 به منزل دو فرد بهایی دیگر بنامهای فرهام معصومی و هاله هوشمندی مراجعه می شود که بازرسی از منزل آقای معصومی بصورت معمولی انجام شده اما نحوه برخورد در خانه خانم هوشمندی کاملاً متفاوت بود. با توجه به اینکه ایشان در آن تاریخ در مسافرت بودند مامورین زنگ خانه همسایه طبقه پایین را زدند و خود را پستچی معرفی کردند. فردی که به دم در می رود خانم مسنی بود که با هل دادن ایشان به زور و با توهین و بصورت دسته جمعی وارد خانه ایشان شده و پس از قطع تلفن ها با ارعاب و تهدید ،کلید خانه خانم هوشمندی که به امانت در اختیار یکی دیگر از حاضرین بوده گرفته و به هیچ عنوان به درخواستهای مکرر آنها مبنی بر نشان دادن حکم بازرسی و حکم ماموریت، وقعی نمی گذارند و فقط با توهین و تهدید برخورد کرده و همه ساکنین را در یک محل محبوس می سازند. وسایل زیادی بدون اینکه به کسی اجازه دهند که بدانند چیست را جمع آوری کرده و با خود می برند. حاضرین را مجبور می کنند صورتجلسه ای که تهیه کرده بودند را امضا کنند اما مشخصاً در لیست مربوطه نام بعضی از وسایل نوشته نشده بود. آقای فرهام معصومی همان صبح بازداشت می شود اما عصر همانروز آزاد می گردد. برای خانم هوشمندی هم پیغام می گذارند که به محض بازگشت خود را به بازداشتگاه پلاک 100 اطلاعات معرفی نماید. در تاریخ 26/12/87 خانم هوشمندی به مکان مزبور مراجعه می کند اما می گویند فعلاً کاری با شما نداریم. اما فردای آنروز از هر دو نفر می خواهند که ساعت 8 روز 28/12 خود را به بازداشتگاه اداره اطلاعات معرفی کنند. از آن تاریخ این افراد بصورت انفرادی و تحت شرایط بسیار نامناسب در بازداشت هستند و هیچ اطلاعی در طول دوره تعطیلات به خانواده آنها هم داده نمی شود. در جواب سوال مبنی بر اینکه به چه اتهامی این افراد در بازداشت هستند به مادر خانم هوشمندی می گویند که 1- بعلت تبلیغ بهاییت و 2- فعالیت مربوط به پرونده قبلی شان در بازداشت هستند. لازم به ذکر است که دو نفر اخیر جز 54 جوان بهایی بودند که در سال 85 بعلت اقدامات انسان دوستانه و کمک به افراد فقیر، در اطراف شیراز ،دستگیر شدند و از این بابت محکوم به شرکت در کلاسهای عقیدتی سازمان تبلیغات اسلامی و یک سال حکم زندان تعلیقی گردیدند. آقای کرمی هم که طبق گفته مسئولین، قرار بود تا آخر سال آزاد شوند، همچنان در بازداشت انفرادی به سر می برد. در مراجعات خانواده ها در این مدت اظهار می کردند که بعد از تعطیلات هر سه نفر آزاد خواهند شد و در روز 15 فروردین دادستان کل استان فارس طی نامه ای به بازپرس پرونده اعلام نمود که وثیقه ای مشخص شده و افراد مذکور آزاد گردند ولی متاسفانه از آن تاریخ، خانواده ها با برخوردهای زننده و غیر انسانی از طرف بازپرس مواجه شده اند و ایشان به هیچ عنوان دستور آقای دادستان را قبول نمی کنند. در دو هفته اخیر خانواده های افراد زندانی نیز به دفعات از طرف اداره اطلاعات بصورت تلفنی تهدید شده اند و در مواردی با توهینها و تهمتهای زیادی مواجه گردیده اند. افراد بازداشتی اخیر ملاقات هم نداشته اند اما بطور واضح در سه تماس تلفنی که در این مدت داشته اند مشخص است که از لحاظ روحی و جسمی تحت فشار شدید بوده ، نکته بسیار نگران کننده ناراحتی قلبی حاد خانم هاله هوشمندی می باشد که متاسفانه ایشان هیچ گونه دسترسی به امکانات درمانی مناسب و پزشک متخصص برای رسیدگی به وضعیت نگران کننده شان ندارد. همچنین در روز 19/1/88 آقای افشین احسنیان هم به گونه ای نامتعارف دستگیر می شود.با پدر ایشان تماس می گیرند و از او می خواهند که برای ارائه پاره ای توضیحات به اداره اطلاعات بیایند. افشین هم برای رساندن پدر به بازداشتگاه مراجعه می کند اما آقای افشین احسنیان بازداشت شده و پدرشان را پس از بازجوئی به خانه می فرستند. از آن سو به بقیه خانواده ها هم اعلام میشود به علت مورد دستگیری جدیدی که پیش آمده باید این افراد همگی همچنان در بازداشت بمانند. لازم به ذکر است که آقای احسنیان نیز جز همان گروه 54 نفر دستگیر شده فوق الذکر میباشد. 22/1/1388 در هفته گذشته نیز پیگیریها و مراجعات مکرر به نتیجه نرسید و طبق گفته بازپرس بازداشتها تمدید شده است. همچنین در این هفته مامورین اداره اطلاعات به منزل آقای وحدت دانا هم مراجعه کرده و حکمی را نشان داده اند که درآن ذکر شده" اقدام به بازداشت کلیه افراد مرتبط" و البته ایشان هم گفته اند حکم من را بیاورید تا همراهتان بیایم. نکته مهم در این حکم بازداشت آن است که ظاهراً اداره اطلاعات شیراز قصد دستگیری گسترده افراد بهایی را دارد و این بسیار باعث نگرانی است. ضمناً مرخصی 3 نفر زندانی بهایی دیگر به نامهای خانمها رها ثابت ، هاله روحی و آقای ساسان تقوی را که مقامات قضایی با آن موافقت کرده بودند نیز توسط اداره اطلاعات لغو گردید. وضعیت جسمی خانم هوشمندی نیز بسیار نگران کننده است و بعلت اینکه ایشان در انجام امور شخصی نیز با مشکل مواجه بوده اند خانم هاله روحی را به سلول ایشان منتقل کرده اند . دکتر هم ظاهراً برای معاینه به بازداشتگاه رفته و مقداری دارو تجویز نموده ولی مسلماً برای رسیدگی و معاینه کامل احتیاج به تستها و معاینات کاملتر است که در بازداشتگاه امکان آن وجود ندارد. در این بین جواب بازپرس پرونده به خانواده خانم هوشمندی جای تامل دارد. ایشان در جواب نامه ها و پیگیریها گفته اند: " حالا یکی از شماها هم بمیرد مگر چه می شود، یکی کمتر بهتر." نکته دیگر در این هفته این بود که خانواده ها بالاخره توانستند بعد از سال نو بمدت 3 دقیقه از پشت شیشه همدیگر را ملاقات کنند ، هر چند در این دقایق هم از رفتارهای زننده و توهینهای مامورین بی نصیب نماندند. 29/1/1388

شنبه، اردیبهشت ۵

پنجشنبه، اردیبهشت ۳

حرفی در سکوت!


" با سایتها و وبلاگهایی که به تبلیغ بهاییت می پردازند، برخورد خواهد شد."
این جملاتی ست که علیرضا جمشیدی در 28 فروردین ماه ضمن مصاحبه ای با خبرگزاری ایرنا مطرح نموده است.
دستگیری و در مواردی از میان بردن وبلاگ نویسان و نویسندگان در سالهای اخیر نشانه ای از تلاش برای رکود گردش آزاد خبری و عقیدتی ست. هنوز چندی از اعدام یعقوب مهرنهاد، وبلاگ نویس بلوچ نمی گذرد. امید رضا میر صیافی وبلاگ نویس جوان نیز دو روز پیش از عید در زندان بدرود حیات گفت! . هم اینک نیز برخی از وبلاگ نویسان چون مهدی جلیل خوانی و علیرضا فیروزی مورد بازجویی قرار گرفته و انتظار حکم خود را می کشند.
علت عمده مخالفتهای شدید دولت با رسانه های الکترونیک که گه گاه با عنوان "سایتهای مستهجن ، خلاف دین و ائمه" مطرح می شود، عدم کنترل نوشته های آن است. از آنجا که خبرها و آموزه های دینی تنها از صافی دولت قابل گذر است و رنگ و جلای آن را به خود می گیرد، هر گونه دگر اندیشی و واقعیت نگاری با برخورد دولت مواجه خواهد شد.
در این میان سایتها و وبلاگهای بهایی در ایران یکی از وسایل ارتباطی بهاییان با مردم ایران است از ابتدای زایش این آیین از انتشار هر گونه کتب مربوط به آن جلوگیری به عمل آمد و بالعکس کتب، مجلات، مقالات، برنامه های تلویزیونی و رادیویی با محتوای ضد بهایی در بازار به ایرانیان ارئه شد و در تمام این سالها مردم ایران با این باورها به دیانت بهایی نگریستند ،اما مدتی ست که به واسطه وبلاگها و سایتهای اینترنتی، اخبار و واقعیاتی درباره دیانت بهایی و بهاییان گفته می شود و در واقع مهر سکوت 160 ساله در برابر مظالم و دروغهای وارد بر این گروه از ایرانیان، برداشته می شود.
حال نگرانی دولت از این است که بعد از تعطیلی دیگر بار تشکیلات بهایی در اسفند 87 و غیر قانونی خواندن آن، بعد از دستگیری بیش از 60 نفر و زندانی 30 بهایی در سال گذشته و معوق گذاردن حکم 7 مدیر جامعه بهایی بعد از یک سال تحمل زندان، سایتهای بهایی به مانند برخی رسانه های دیگر بتوانند حقایقی از این دیانت و وضعیت ناعادلانه ایشان در ایران را گزارش دهند.
تا چندی پیش اگر به فردی می گفتی من به علت بهایی بودن دانشگاه نمی روم یا شغل ندارم به تو می خندیدند و اصلا نمی دانستند که 30 سال است جوانان بهایی از تحصیلات عالیه و بسیاری از مشاغل محرومند ولی اینک کمتر ایرانی مطلعی ست که از این محرومیتهای هموطنان خود بی اطلاع باشد.
جمله آقای جمشیدی در حقیقت پیش درآمد وقایعی ست که در راه است؛ خرده آرامش پیش از طوفان. جامعه بهایی ایران با این جملات آشناست ؛ ابتدا حرفی زده می شود و بعد هجوم و طوفان آغاز می شود و بر اساس حرف از پیش زده شده، این هجوم آزار، قانونی خوانده می شود و نمی توان خرده ای به آن گرفت.
این برخورد دولت با سایتهای بهایی در واقع مانند اینست که فردی با بدنش در برابر سیل جاری اطلاعات بایستد و بخواهد جلوی آن را بگیرد و جز عرض(آبرو) خود بردن و ناتوان به کنجی افتادن، چیزی عایدش نخواهد شد.

دوشنبه، فروردین ۳۱

تفریح موتور سواران در نیمه شبهای سمنان!

چندیست که شهروندان بهایی سمنانی از سوی همشهریان خود مورد هجوم و آزار قرار می گیرند.در طی 5 ماه گذشته، یورش به منازل، دستگیری، شعارنویسی، پرتاب کوکتل مولوتوف، توهین و تهدید در مدارس، برگزاری سمینارهای تحریک کننده بر ضد آیین بهایی و سخنرانی امام جمعه سمنان به منظور اخراج بهاییان از سمنان صورت پذیرفته.
در ادامه این آزارها که هر روز دامنه آن بیشتر می گسترد، منزل یحیی هدایتی ازتاریخ 20 تا 27 فروردین ماه، 3 مرتبه مورد حمله واقع گردید.افراد ناشناسی! سوار بر موتور در نیمه شبها با پرتاب سنگ موجب شکستن شیشه منزل وی گردیده اند که در یک مورد سبب شکستن شیشه اتاق مادربزرگ 80 ساله این خانواده شده است و البته به وی آسیبی نرسیده .
این در حالیست که روز به روز فضای ناامن و اضطراب آوری بر شهروندان بهایی تحمیل می شود تا آنان را مجبور به ترک وطن خویش سازند.
آیا مسئولین سمنان قادر به دستگیری عده ای خرابکار که شب و نیمه شب خواب و قرار را از چشم برخی از ایرانیان ربوده اند، نیستند؟ یا آنکه آنان نیز آشنایشانند؟

تهدید و تعهد

هنوز تعطیلات نوروزی پایان نیافته، نیروهای اطلاعات شروع به آزار و اذیت بهاییان نمودند. در همین راستا در مشهد، شهری که در آن "جلایر وحدت" و " سیما اشراقی" بدون تفهیم اتهام در زندان به سر می برند، 10 شهروند بهایی به وزارت اطلاعات احضار شدند.طی یک هفته و به طور متناوب از 16 تا 23 فروردین، ناهيد قديري ، نسرين قديري ، رزيتا واثقي ، هومن بخت آور ، نورا نبيل زاده ، داور نبيل زاده ، كاويز نوزدهي ، مهسا اقدسي زاده، رويا رجبيان وسیروس ذبیحی به ستاد خبری وزارت اطلاعات احضار گردیدند و از آنها خواسته شد تا تعهدکتبی دهند در هیچ فعالیت مربوط به آیین بهایی و حتی شرکت در مراسم مذهبی خود شرکت نجویند ولی ایشان از امضای چنین تعهدی سرباز زدند ؛ چه که آن را گامی دیگر برای محدودیت حقوق شهروندی بهاییان در ایران می دانستند.
پس از انقلاب اسلامی بسیاری از حقوق حقه بهاییان غصب شد؛ از جمله حق تحصیلات دانشگاهی ، اشتغال در ادارات دولتی و بسیاری از مشاغل آزاد و خصوصی، اخذگذرنامه، ثبت ازدواج و طلاق حقوق بازنشستگی و ... تا آنکه بر اثر استقامت و پیگیریهای بهاییان در داخل و خارج از کشور برخی از این حقوق از دست رفته مانند ثبت ازدواج و طلاق( آن هم در بعضی دفترخانه ها)و اخذ گذرنامه، به دست آمد. اما احضار و تهدید این 10 شهروند مشهدی تنها به منظور شروع محدودیتهای جدیدی بر بهاییان و منزوی نمودن جامعه بهایی صورت گرفته بنابراین ایشان نیز از دادن چنین تعهدی امتناع ورزیدند.

جمعه، فروردین ۲۸

آفت آزار بر جان شهروند بابلی

یکی از شهروندان بهایی ساکن بابل توسط اداره اطلاعات این شهر دستگیر شد
صبح روز 25/1/1388 ، آقای مشفق سمندری توسط نیروهای اطلاعات بابل دستگیر شد. مامورین اطلاعات ساعت 10 صبح با حکم تفتیش به منزل پدری وی وارد شده و پس از تجسس، اقدام به بردن دو كیس، پرینتر، اسكنر و تعدادی از كتب و سی دی و لوازم شخصی از منزل او نمودند.
مشفق سمندری نیز كه حكم جلبش از طرف دادگاه صادر شده بود، ساعت 12 خود را معرفی كرده و دستگیر شد و در حال حاضر نیز در زندان به سر می برد
دلیل دستگیری ایشان شكایت خصوصی خانواده یكی از افرادی است كه فرزند ایشان با آقای
سمندری در خصوص آشنایی با این آئین در تماس بوده است .

شگرد جدید برای آزار بهاییان و نیز کسانی که اظهار تمایل برای آشنایی با دیانت بهایی می نمایند، ساختن شاکی خصوصی ست. به این صورت که فرد علاقه مند و خانواده اش توسط نیروهای اطلاعات مورد تهدید قرار می گیرند که تا شکایتی از بهایی مرتبط با خود ننمایند، او را رها نخواهند نمود. این روش علاوه بر ایجاد رعب و وحشت در هم میهنانی که علاقه به شناسایی آیین بهایی دارند،جلوه های قانونی و حقوقی به آزار و اذیت بهاییان می دهد؛ زیرا وزارت اطلاعات به عنوان مرجع ایجاد امنیت و آسایش شهروندان وظیفه خود می داند که به شکایتهایشان رسیدگی کند ولی در این مورد شاکی و قاضی یکی ست و تنها در این نمایش نامه رسوا شده، نقابها بر روی چهره ها می گردد.

به کدام مذهب است این؟

سمنان شهریست که بهاییانش چندیست از زوایای گوناگون مورد آزار و اذیت دولتی و افراد ناشناس قرار گرفته اند. آقای مرتضی حمیدی در اوایل اسفند 87 توسط مامورین وزارت اطلاعات سمنان دستگیر شد. منزل وی نیز پیش از این در تاریخ 25 آذر ماه
همزمان با هجوم گسترده مامورین وزارت اطلاعات به منزل 20 نفراز بهائیان سمنان،
مورد بازرسی قرار گرفته بود. اتهام مرتضی حمیدی داشتن کتب و جزوات بهائی و ارتباط با بهائیان عنوان شده است. قابل ذکر است که پدر بزرگ و بسیاری از فامیلها و بستگان آقای حمیدی بهائی بوده و بنابراین در اختیار داشتن متون بهائی و ارتباط با بهائیان توسط ایشان به هیچوجه دور از انتظار نیست.
پیگیری های مکرر خانواده ایشان جهت آزادی وی بدون نتیجه ماندو ایشان همچنان بلا تکلیف در زندان بسر میبرند. مطلب دیگر آنکه آقای حمیدی و خانواده ایشان از طرف وزارت اطلاعات تحت فشار و تهدید قرار گرفته اند تا از چند نفر از شهروندان بهائی سمنان به بهانه تبلیغ آنها و فرزندانشان شکایت نمایند و با این روش مسئولین بتوانند مفر قانونی جهت آزار و اذیت بهائیان سمنان برای خود فراهم کنند.
چه کسی باور می کند که ما در قرن بیست و یکم در کشوری به ظاهر متمدن زندگی می کنیم؟ وقتی دیگر خانه، حریم خصوصی نیست؛ همیشه سایه هایی مزاحم و سنگین در پی اند و موشهایی که در دیوارهای آسایش جا خوش کرده اند. هنوز در قرن بیست و یکم در این مرز و بوم،آدمیان حق خواندن آنچه دوست دارند بدانند را ندارند و پیش از چیدن کتابخانه هایشان در خانه باید مجوز بگیرند!

شنبه، فروردین ۲۲

دستگیری دیگر در همدان!


نوبت همدان است. این دمل ظلم در تمام اعصاب و شریان این مرز و بوم تسری یافته و هرروز در جایی می ترکد. روز گذشته شنبه 22 فروردین ماه دختری دیگر از همدان بازداشت می شود .منزل سرور سروریان دختر 25 ساله- در ظهر روز گذشته توسط نیروهای اطلاعات مورد تجسس قرار می گیرد و خود وی نیز به همراه آنان به مکانی نامعلوم برده می شود و تا کنون اطلاعی از او موجود نیست.

شیراز پر غوغا شود!


در ادامه آزار و اذیت بهاییان در شیراز ، افشین احسنیان روز چهارشنبه 19 فروردین ماه دستگیر شد. وی همراه پدرش به وزارت اطلاعات احضار شد و در همان روز به زندان برده شد اما پدر او آزاد گردید.
افشین احسنیان یکی از 54 بهاییست که در شیراز به فعالیتهای انساندوستانه در مناطق محروم مشغول بوده است. این 54 نفر در سال 84 مورد بازجویی قرار گرفتند و3 نفر از ایشان، رها ثابت، هاله روحی و ساسان تقوا به 4 سال حبس محکوم شدند و 51 نفر دیگر به یک سال حبس تعزیری که البته معلق به 3 سال شرکت در کلاسهای تبلیغات اسلامی که سه هفته یک بار در شیراز تشکیل می شد، گردیدند. اما مسئولین وعده ها را شکستند و گلوی قانون را فشردند. هاله هوشمندی و فرهام معصومی نیز، دو تن دیگر از آن 51 نفر که در این کلاسها شرکت می کردند، دو روز پیش از عید دستگیر شدند.در همین حال بیماری قلبی هاله هوشمندی نیز بر اثر فشارهای روانی وارده دچار شدت گردیده و خانواده اش را نگران ساخته ولی هنوز، بدون حکم و اتهام در بازداشت به سر می برد .
قابل تامل است که علت دستگیری این 54 نفر در شیراز ، فعالیتهایی به منظور تبلیغ علیه نظام، ذکر شده است و 3 نفر مذکور تنها به علت سوادآموزی، آموزش مهارتهای زندگی، نقاشی و سرود چهار سال از عمر خود را در زندان شیراز سپری خواهند کرد و 51 نفر دیگر نیز 3 یال در کلاسهایی شرکت می جویند که جای مبانی اسلامی توهین و تحقیر و ناروا نصیبشان می کنند.
این در حالیست که مسئول تجسس این پرونده هیچ مدرکی دال بر اینکه حتی این 54 نفر ذکری از نام دیانت بهایی به میان آورده باشند، نیافت ولی اینک همه این افراد به نحوی مورد آزار قرار گرفته اند و 51 نفر دیگر هم با وجود شرکت در کلاسها هر روز به عنوانی بازداشت می شوند.
این صدا که در گوشها طنین انداز است، تنها برخاسته از بهاییانی نیست که هر روز به بهانه ای مورد آزار قرار می گیرند بلکه نوای صدها مرد و زنی ست که یا در پس میله هایند و یا" مهرست بر دهانشان و افغانشان آرزوست"

برای اطلاعات بیشتر درباره این 54 نفر به این مطلب توجه فرمایید:
http://khabarnavard.blogspot.com/2008/10/blog-post_7944.html

جمعه، فروردین ۲۱

دستگیری یک دختر بهایی در همدان


صبح روز شنبه 15 فروردین ماه ، صهبا خادمی در مسیر خانه خواهرش در همدان توسط چند لباس شخصی دستگیر می شود.وی هنگام پیاده شدن از اتومبیل توسط چند نفر، مورد بازجویی قرار می گیرد و سپس به مکانی نامعلوم برده می شود. تا کنون نیز از او اطلاعی به دست نیامده.
قابل ذکر است که مدتی پیش نیز مامورین اطلاعات طی تماسی تلفنی از وی خواسته بودند که خود را به اداره اطلاعات معرفی نماید اما وی از این کار سرباز می زند. پیش از این نیز مامورین اطلاعات در اسفند ماه سال گذشته به منزل وی رفته و مقداری وسایل و کتاب به همراه خویش می برند ولی از آنجا که صهبا خادمی در همدان نبوده قادر به دستگیری او نمی شوند.
بی شک دستگیری دختری 24 ساله و بردن او به مکانی نامعلوم در شرایطی نا متعادل برای خانواده او بسیار سخت و ناگوار خواهد بود و نشانیست که بر پیشانی آنانکه جای آرامش و امنیت، اضطراب و نا امنی را بر ایرانیان هبه می کنند، مهر شده است.

پنجشنبه، فروردین ۲۰

کنون ناطق خمش گردد!

روزهای دید و بازدید بود و قاه قاه. سفرکردن و رویشهای گاه گاه. اما در همین روزهای نوروز 10 فروردین هجومی به منزل بهنام روحانی فرد، یکی از بهاییان یزد می شود. مامورین اطلاعات با حکم تجسس به خانه وی می روند و پس از بازرسی خانه کامپیوتر و تعدادی سی دی را به همراه خود می برند. عیدانه وزارت اطلاعات امسال به مانند زمستان، غارت است نه چون بهار، نعمت.

باران زمستانی بیداد در بهار


در پي دستگيريهاي اخير پيروان ديانت بهايي در شهرستان سمنان ،در تاريخ 17 فروردين 1387 اداره اطلاعات سمنان، آقای علي احساني شهروند بهايي ساكن اين شهرستان را جهت پاره اي توضيحات به دادسراي اين شهر احضار مي كند. پس از بازجويي جهت آزادي ايشان درخواست وثيقه 40 ميليون توماني مي شود كه در آن روز چون وقت اداري تمام شده وثيقه پذيرفته نمي شود اما فرداي آنروز كه بار ديگر خانواده نامبرده وثيقه را به دادسرا ميبرند وثيقه بدون هيچ دليلي پذيرفته نمي شود و او از آن زمان تاكنون در بازداشتگاه اطلاعات، زنداني هستند. نامبرده 29 ساله ، متاهل و داراي دو فرزند 5 و 7 ساله ميباشد قابل ذكر است كه هم اكنون در سمنان بجز ايشان پنج شهروند بهايي ديگر به نامهاي صهبا رضواني ، پويا تبيانيان ، عادل فناييان ، طاهر اسكندريان و عباس نوراني در زندان به سر می برند..