جمعه، آبان ۸

بازوهای شکسته ترازوی عدالت!

شهرام چینیان میاندآب

این مختصر، شرح دستگیری یک پسر جوان بهایی ست که به علت بی عدالتی مسئولین امور و تحریک و تعصب همسایگانش، بیش از 10 ماه است که بی دلیل در زندان اوین به سر می برد.

در26 بهمن 87 شهرام چينيان میاندوآب ساكن دهكده ي توحيد( حسن آباد باقروف)واقع در جنوب تهران به اتهامی واهي توسط وزارت اطلاعات ايران دستگير و شبانه به مكاني نامعلوم منتقل گرديد. بعد ازپيگيري خانوده وی و چند تن از بهاییان دیگر معلوم گرديد كه او را در يكي از بازداشتگاه هاي شهر ري محبوس و بعد از چند روز به زندان اوين منتقل کرده اند.
به استشهاد ساكنين اين قريه كه از دير باز از املاک بهائيان بوده است، این جوان 36 ساله در پی اختلاف مِلکی با يكي ازهمسايگان خود ، به دادگاه شکایت برده و بعد از احقاق حق از جانب قانون مصوبِ جمهوري اسلامي، مبني بر اينكه همسايگان آقاي چيننيان ملك مسكوني او را اشغال كرده اند، مورد خشم و حسادت ساكنين محل قرار گرفته است.

بنا بر گفته چند تن از اهالی این محل، نزدیک به چند هفته قبل از زنداني شدن شهرام چيننيان، مسلمانان اين دهكده به دروغ اعلاميه ای مبني بر مسلمان شدن او و تغيير نام وی به مهدي تهيه نموده و در بين ساكنين محل توزيع و با برپايي جشن و پايكوبي و توزيع شيريني به تحريك احساسات اين جوان اقدام نمودند و بعد از ناكام ماندن ازنمایش فریبکارانه خود و عدم عکس العمل تند از جانب او، به تنظيم استشهاد نامه اي دروغين مبني بر توهين آقاي چينيان به ائمه ي اطهار و امام زمان، ادعای مهدویت و من یظهره اللهی و سلوك او بر خلاف شئون اسلامي و ايراني پرداخته و سپس آن رابه امضاي تعدادي از ساكنين محل رساندند و هم چنين با پرداخت رشوه به مقامات دولتي موفق به تغییر حکم سابق دادگاه و زنداني نمودن اين فرد شدند.
شهرام چینیان تمام اتهامات را به صراحت رد کرده و اعلام داشته است که همسایگان برای به تنگنا انداختن او و خانواده اش این اتهامات را بر او وارد کرده اند.

به بیان اهالي محل سه هفته پس از دستگیری شهرام چینیان، مامورين وزرات اطلاعات او را با دستبند و با چشمان بسته به در منزل آورده و بعد از تفتيش منزل، وسايل شخصي وی را ضبط و به وزارت اطلاعات منتقل کردند و هم چنين مامورين وزارت اطلاعات از اهالي محل فيلمي مبني بر تاييد اتهامات وارده تهيه ودر ملا عام ايشان را مورد ضرب و شتم قرار دادند كه اين اقدام سبب استهزا و تمسخر همسایگان تحریک شده متعصب و اظهار رضايت و خوشنودی آنان شد.
در نهايت تمامي اين آزار و اذيت ها بر فردي روا می شود كه در محله ای محروم و فقیر نشین می زید، تنها مادري پير و برادري معلول دارد و خود او نان آور خانواده به حساب می آید.

نامبرده در حال حاضردر برخی فعالیتهای فرهنگی و خدماتی اوین نیز فعالیت می کند. مثلا رنگ آمیزی دفتر هفته نامه " آوای اوین" را به او سپرده اند. در ضمن وی عضو شورای نویسندگان "آوای اوین" نیز می باشد. حفاظت اطلاعات اوین از راه یافتن یک فرد بهایی به چنین محلی اظهار نگرانی می کند و روحانیونی که برای اقامه نماز به آن محل می آیند، حرکات و رفتار او را کاملا تحت نظر دارند.
و اینجا ترازوی عدالت شکسته می شود. اینجا انصاف و جوانمردی تنها واژه های قشنگ بر لبان است ولی پای عمل که می رسد ، از رمق می افتد و جایش را تعصب و منفعت طلبی و ناجوانمردی می گیرد.
در اینجاست که هر روز آمار فساد افزون می شود. اینجاست که هر ظالم و حق خوری به اسم دین دست به هر کاری می زند و عدالت گستران!!!، مظلوم را روانه زندان می کنند. اینجاست که احکام دادگاه با برق پول و رشوه عوض می شود. اینجاست که آدمها را می توان به بهای اندک خرید تا دست به هر کاری بزنند. اینجاست که خدا از دلها رفته است و بازیچه ای در ست بیدادگران شده است.
و وای بر آنان که داور حقیقی را از یاد برده اند و چنان از باده غرور مدهوشند که بوی متعفن بیداد را که از دستان و دهان و اعمالشان می تراود، نمی شنوند.

هیچ نظری موجود نیست: