یکشنبه، آبان ۱۰

باز بیداد!

هجوم و دستگیری در یاسوج

روز گذشته قلب استان کهکیلویه و بویراحمد لرزید. یاسوج شاهد دستگیری و هجوم نیروهای امنیتی به منزل دو بهایی این مرکز بود و این شهر بار دیگر یکی از پرمهرترین شهروندان خود را در پس تاریکی وسرمای میله های زندان یافت.
ساعت 10.30 صبح روز شنبه 9 آبان ماه، 3 تن از ماموران اطلاعات این شهرستان با نشان دادن حکم تفتیش به مغازه تعمیر لوازم خانگی علی بخش بذرافکن وارد شدند. این افراد پس ازبستن مغازه، واقع در طبقه همکف، اقدام به تفتیش کامل منزل و ضبط تمامی کتب، سی دی ها و عکسهای مربوط به آیین بهایی نمودند. مامورین امنیتی در 3 ساعت زیر رو کردن منزل، حتی از بردن دفاتر شخصی این فرد نیز فروگذار نکردند.
قابل ذکر است که این مامورین اطلاعات، بدون در دست داشتن حکم تفتیش، خانه پسر وی ،آرمان بذرافکن، را نیز مورد بازرسی قرار داده و در آنجا نیز هر آنچه نشانی از آیین بهایی داشت، به همراه خود بردند.
پس از پایان تفتیش، علی بخش بذرافکن را به همراه خود به اطلاعات یاسوج و سپس بازداشتگاه منتقل نمودند.
وی در حال حاضر در بازداشت به سر می برد ولی طی تماسی تلفنی از سوی اداره اطلاعات، داروهای نامبرده به بازداشتگاه تحویل داده شد.
علی بخش بذرافکن پیش از اسفند 87، یکی از 3 خادمین یاسوج بوده است
این در حالیست که در حال حاضر سه تن دیگر از شهروندان بهایی نیز در زندان یاسوج به سر می برند.
روحیه یزدانی، علی عسکر روانبخش و زلیخا موسوی از 5 آبان ماه 87 در زندان یاسوج روزگار می گذرانند. علت دستگیری این افراد تشکیل کلاسهای آموزشی در زمینه فضایل انسانی و نیز نقاشی، کاردستی و سرودبرای کودکان محروم منطقه ترک نشین کهکیلویه و بویر احمد بوده است.
روستای "مهریان" از توابع این استان یکی از محروم ترین مناطق ایران است. روحیه یزدانی برای کمک به اهالی این محل، برای کودکان 5 تا 7 ساله این منطقه اقدام به تشکیل کلاس نموده بود؛اما از آنجا که محلی برای این منظور در دست نداشت، از دوتن از بهاییان ساکن این روستا خواهش نموده بود تا منزل خود را در اختیار این کودکان قرار دهند.
با برنامه ریزی های جالب و کلاسهای موثر این خانم،70 کودک مشتاق شرکت در این کلاسها گردیدند. خانواده های این بچه ها با کمال عشق و علاقه فرزندان خود را به منزل آقا و خانم روانبخش می آوردند و از اینکه این گلهای بوستان انسانی مورد پرورش قرار می گیرند احساس سرور می نمودند؛اما نمی دانستند که داس به دستانی در پیند تا هر که را به آبادانی این بوم و دیار مشغول است، درو کنند و در پس میله ها بیفکنند و آنان چنین کردند. روحیه یزدانی با سه فرزند که کوچکترین آنها 7 ساله بود، به زندان افتاد و زلیخا موسوی و علی عسکر روانبخش هم که با کمال صمیمیت منزل خود را در اختیار این کودکان گذارده بودند، درگوشه زندان یاسوج جای گرفتند.
حال زندان یاسوج فرزندی دیگر از ایران زمین را در دل خود جای داد؛ بی دلیل و بی اتهامی واقعی.
و صدای ضجه های عدالت در گوش فلک صدا کرد و بوی لاشه متعفن ظلم در سراسر یاسوج پیچید و طنین و ناله میله های زندان در شهر تکرار شد و تکرار: باز بیداد... باز بیداد...
برای اطلاعات بیشتر می توانید به این لینک توجه نمایید:
http://khabarnavard.blogspot.com/2008/12/3.html

هیچ نظری موجود نیست: