چهارشنبه، آذر ۴

با این همه بیدار دل چه خواهید کرد؟!!! ( خبر اصلاح شده)

در ادامه آزارهای فزاینده دولت ایران بر بهاییان این مرز و بوم، شب گذشته 30 آذر ماه مامورین اطلاعات شهر تنکابن به منزل یکی از بهاییان این شهرستان به نام وحید اسماعیل زادگان هجوم آورده و عده ای را مورد ضرب و شتم قرار دادند. در این، یورش نابهنگام، سروش گرشاسبی دستگیر گردید.
این مامورین در زمان برگزاری ضیافت نوزده روزه* ، به خانه وحید اسماعیل زادگان حمله نمودند و دو تن از مامورین امنیتی با نامهایی تحت عنوان "غلامی" و "حیدری" پس از کتک زدن وحید اسماعیل زادگان، مراسم مذهبی این اقلیت دینی را بر هم زده و با ایجاد تشویش ، اقدام به دستبند زدن و بردن سروش گرشاسبی، ناظم ضیافت نمودند. در ضمن، با توهین و ارعاب، حاضران در جلسه ضیافت را مجبور به نشستن بر روی زمین نمودند و شروع به تفتیش منزل نمودند. آنگاه 5 دقیقه به حاضران فرصت دادند تا از منزل خارج شوند و اعلام داشتند که دیگر حق برپایی ضیافت را نخواهید داشت.
از محل بازداشت آقای گرشاسبی و وضعیت او تاکنون اطلاعی در دست نیست.
این مامورین سپس به منزل بهایی دیگری که ضیافت در آن برگزار شده بود، یورش برده. تمام حاضرین را مجبور نمودند تا کارت شناسایی خود را نشان دهند و کیف تمامی آنها را مورد بازرسی قرار دادند و در انتها میزبان ضیافت، آقای مختاری را دستگیر، بازداشت و پس از چند ساعت بازجویی آزاد کردند.
در این حملات تعداد زیادی کتاب، جزوه،سی دی، عکس های مربوط به آیین بهایی و کامپیوتر صاحبخانه توقیف گردید.
آزار و اذیت بهاییان ایران بعد از انقلاب اسلامی روندی صعودی داشته است. اگر حقوق مسلوب شده در زمانی به ایشان بازگردانده شد، حقوق دیگری از ایشان سلب گردید. اگر در مواردی آزادیی به ایشان ارزانی شد، محدودیتی دیگر بر آنها روا داشته شد. با جوانانشان چون بازیچه رفتار کردند، کودکانشان را به سخره گرفتند و روان این دل پاکان را با تهدید و فشار آزردند.
اما در این 4 سال اخیر با حاکمیت مسلم تفکر "حجتیه" که پایه و اساس تشکیل حزب خود را بر بهایی ستیزی بنا کرده بود،این فشارها و برخوردهای غیر انسانی فزونی گرفت. با دستگیری یاران ایران به عنوان مدیران جامعه بهایی ایران در اردیبهشت 87، این بیداد روند دیگری به خود گرفت. جامعه بهایی ایران از آنجا که 165 سال زیستن در زیر محرومیت و فشار با انواع حکومتها و اقسام بلایا را آزموده است و نه دل به قدرتی بسته و نه از هیچ حکومتی توقع وفا داشته،این بار نیز ، راه دیگری برای خود انتخاب کرد. این جامعه با ترس آشنا نیست، با ناز و نوازش رشد نکرده تا به فریادی از میدان رود و بازمزمه های عاشقانه نبالیده تا به توهین و افترا ابرو در هم کشد. آجرهای سختی و توهین و بلا که بر سر و روی پیروانش پرتاب شده، به پرتاب کنندگان بازنگردانیده بلکه از آنها بنایی ساخته و می سازد که بر فراز آن نوشته شده " هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما"
زمانی که دولت ایران، تشکیلات بهایی را تعطیل نمود و زهر خندش را به عالمیان نشان داد، هرگز نمی پنداشت که سبب تقویت فرد فرد بهاییان ایران خواهد شد.
حال این طور به نظر می رسد که قدم بعدی دولت ایران، حمله به فرد فرد بهاییان ایران است و این با حمله به ضیافت آغاز شده است ولی زهی خیال باطل زیرا که با این حملات حتی آنانکه خموده و بی تفاوت در کنجی آرمیده اند به حرکت می آیند و در خود رسالتی انسانی، سراغ می گیرند . دیگر این بار طرف حساب، 7 نفر یاران ایران نیستند بلکه 300000 بهایی پیر و جوان و کودک و میان سالند.
نه! 7 میلیون بهایی دنیا!
باز هم نه! میلیونها ایرانی حق طلب و بیدار دل که مرزهای تعصب را گسسته اند!
و آنان که کره خاک را یک وطن می دانند و تمام ساکنانش را هم میهن خود، به پا خواهند خواست و بیداد را در هر جای دنیا فریاد می کنند و ننگ رسوایی بر بیدادگران می ماند و خموشان!!


* ضیافت نوزده روزه یکی از گردهمایی بهاییان است که هر نوزده روز یک بار برگزار می شود. در این تجمع سه بخش عمده وجود دارد: بخش "روحانی" مخصوص خواندن دعا و مناجات و تفکر بر معانی آن، بخش "اداری" مربوط به مشورت درباره مسائل جامعه بهایی و پیشنهاداتی برای بهبود و رفع مشکلات و نیز پیشرفت روحانی و اجتماعی بهاییان و سایر مردم می شود. در نهایت بخش " اجتماعی "ست که با هدف عمده الفت و محبت و تحکیم ارتباط بین اعضای جامعه بهایی صورت می گیرد. ضیافت شامل همه اعضای جامعه بهایی می گردد و در آن فرصتی برای انتخاب مسئولین جامعه بهایی در سطح محلی وجود دارد. اما پس از انقلاب 57 ، تمام محافل انتخابی بهایی تعطیل گردید و در نتیجه این کارکرد ضیافت در ایران از دست رفت .بهاییان در 30 سال گذشته محلی برای برپایی مراسم خود نداشته اند زیرا که تمام اماکن آنان توسط دولت غصب گردید؛ بنابراین جلسات دعا، مشورت یا ضیافت را در منزل خود و با تعداد محدود برگزار می کنند.
برای اطلاع از موارد مرتبط می توانید به لینکهای زیر توجه فرمایید:
http://khabarnavard.blogspot.com/2009/11/blog-post_03.html
http://khabarnavard.blogspot.com/2009/10/blog-post_25.html

۲ نظر:

ناشناس گفت...

بزودی نماز خوندن و روزه گرفتنم ممنوع ، نه یعنی غیر قانونی اعلام میشه

ali12067@gmail.com گفت...

مگه تو عربستان کم شیعه ها رو اذیت میکنن؟
کشتار شیعه ها رو تو یمن نمیبیی؟