پنجشنبه، فروردین ۵

بیداد در پاسخ به دادخواهی!


" بهاییان هیچ گونه حق دادخواهی ندارند" این جمله را مسئولین دفتر صادق لاریجانی در پاسخ به خانواده نوید خانجانی ادا کرده اند. بالاترین مرجع داخواهی و عدالت کشور به وضوح و بی پرده اعلام می دارد که 300000 بهایی ساکن ایران حق دادخواهی ندارند و البته این جمله بسیار پر لایه است و تنها در حد یک حرف باقی نمی ماند بلکه تبعات اجتماعی و قضایی دارد.

و بی شک این جمله اول بار نیست که بر زبان مسئولین می گردد و بارها در عمل و به کلام به بهاییانی که در پی احقاق حق اولیه شان بوده اند، اثبات شده است ولی از آنجا که بر اساس اعتقاداتشان، روند قانونی را برای احقاق حق خود بر می گزینند، باز به تظلم خواهی از راه قانونی ادامه می دهند.

اصولا وقتی تو در آب و خاک سرزمینت حق تحصیل، کار، بیان آزادانه عقیده، حقوق برابر با سایر هموطنان و پاسخ به دروغهای بافته برایت را نداشته باشی و اگر برای شکایت از شکسته شدن شیشه های منزل و اتوموبیل و به آتش کشیدن خانه و مزرعه و تخریب حتی گورستانت، هیچ مرجع قضایی و امنیتی حاضر به پاسخ گویی نباشد و جای داد رسی، یا در مغازه ات را ببندند یا کودکانت را بیازارند، یا به زندانت افکنند، دیگر سخن از دادخواهی عجیب می نماید.

نوید خانجانی، شهروند بهایی و فعال حقوق بشر، چندی پیش در 11 اسفند ماه در اصفهان دستگیر و به تهران منتقل شد. وی در حال حاضر در سلول انفرادی سپاه وتحت بازجویی قرار دارد و مراجع قضایی نیز به هیچ روی پاسخ گوی خانواده وی نیستند.

حال از این جمله چه نتایجی می توان گرفت: " بهاییان هیچ گونه حق دادخواهی ندارند"

1- به بهاییان ظلم می شود و بنابراین ممکن است کارشان به شکایت و دادخواهی کشد

2- بهاییان در جمهوری اسلامی حق تظلم و شکایت از حق مسلم خود را ندارند ؛ بدین معنا که اگر ظلمی بر ایشان روا داشته شود چه از سوی دولت چه از سوی شهروندان دیگر، کسی حرفشان را نمی شنود و اگر هم انسان حق طلبی یافته شود ، وقتی گزارشش به مراتب بالاتر می رسد، به کناری انداخته می شود.

3- اصولا یک بهایی که در این 30 سال از حقوق اولیه شهروندیش محروم شده، حق دیگری را هم از دست می دهد و ان هم حق دادخواهی ست . این حرف یعنی اگر این فرد برای ظلم روا شده به او شکایت به مرکز عدلی ببرد، برعکس با او معامله خواهد شد و به علت جسارتی که به خود داده و حقش را خواسته، حق دیگری هم از اوسلب می شود و از آن جا که در برابر یک بی قانونی اعمال شده بر او شکایت و دادخواهی می کند، با قانون نانوشته دیگری (بهاییان هیچ گونه حق دادخواهی ندارند) محاکمه می شود ، با او به تندی بر خورد می شود و حق های دیگر زندگیش هم از او گرفته می شود و این چیزی ست که بر نوید خانجانی، درسا سبحانی، ایقان شهیدی، سما نورانی و امثال آنها رفته است.

و این قانون نا نوشته ایست که 30 سال و چندین نسل، بهاییان را از تحصیل در دانشگاهها و هزاران حق دیگر بازداشته است و نوید خانجانی به علت تلاشش برای دادخواهی و گرفتن این حق برای بسیاری که به علت اعتقادات متفاوتشان از رفتن به دانشگاه محروم شده اند، در گوشه سلول انفرادی و با برخوردهای خشن بازجویانش روز را به شب می رساند.

هیچ نظری موجود نیست: