شنبه، اسفند ۲۸

بازداشت مصباح منقطع، شهروند بهایی تهران









در ادامه بازداشتهای گسترده شهروندان بهایی در سراسر ایران، مصباح منقطع در شامگاه روز 27 اسفند 89 دستگیر شد. به گزارش جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، این شهروند بهایی ساکن تهران پس از هجوم نیروهای امنیتی تهران به منزلش بازداشت و به زندان اوین منتقل گردید. .این مامورین، منزل نامبرده را مورد بازرسی قرار دادند و آنگاه او را به همراه خود بردند

به نظر می رسد، بازداشت او در ادامه سلسه دستگیری های بهاییانی باشد که در زمینه کودکان مشغول کار هستند. در اسفند ماه همین سال، 3 شهروند بهایی در کرمان، سه تن در اصفهان و نیز 4 جوان دیگر در سمنان بازداشت شدند. چند ماه پیش نیز 4 جوان بهایی در ویلا شهر اصفهان به علت فعالیت در زمینه کودکان دستگیر شدند.

در سالیان گذشته نیز 3 شهروند بهایی مشغول به خدمات اجتماعی در زمینه کودکان در یاسوج و . سه تن دیگر در شیراز دستگیر شده و محکوم به تحمل 3 و 4 سال حبس شدند. نکته ای که در این دستگیری ها به چشم می خورد، هراس از ترویج دیدگاههای بهایی به کودکان است. دیدگاهی که دامنه محبت محدود را ازیک کیش و فرقه محدود، به تمام مردمان دنیا از هر نژاد و آیین و کشور و تفکری می گستراند. نگرشی به جای کاشتن علف هرز کینه و انتقام در دل کودکان، بذر بخشش و شادی می کارد. چیزی که با مذاق انتقام جویان و کینه پروران جور در نمی آید. حتی در مواردی که بهاییان فعال در حوزه کودکان، به حبس های طولانی مدت محکوم شدند، هرگز مدرک و سندی دال بر تبلیغ آیین بهایی در فعالیت های ایشان پیدا نشد؛ حتی کودکان و خانواده هایشان از دیانت این افراد، اطلاعی هم نداشتند؛ در حالیکه مسئولین اعلام داشتند صرف حضور آنان به عنوان بهایی، تبلیغ به حساب می آید.

جرم ایشان، یاری به کودکانی ست که متعلق به ایران زمینند و هر ایرانی آزاده ای مسئولیت رهایی ایشان از شوره زار نادانی، خشونت، تنگ نظری و تعصب را دارد. کودکانی که در گوشه و کنار این خاک گهربار به کنار گذارده شده اند و مسئولین هم نظری به وضعیت ایشان ندارند. در کشوری که همه چیز به انحصار دولت در می آید، حتی خدمات اجتماعی هم جرم محسوب می شود، خاصه آنکه به دست اقلیت به حاشیه رانده شده ای از سوی آن دولت صورت پذیرد؛ در حالیکه تک تک ما مسئول آبادانی این مرز و بومیم و فردای ایران به دستان فرزندان و کودکان این خاک، آباد خواهد شد. نشستن و صبر پیش گرفتن و دنبال کار خویش را گرفتن، آن چیزی ست که مردم ایران به آن ترغیب می شوند، تا نرم نرمک به مجسمه هایی فرمانبر و بی حاصل بدل شوند؛ تا آرام آرام روح ایرانی از همکاری، حس همبستگی و یگانگی با هموطن و دردآشنا شدن با زخم های این دیار، تهی شود!

هیچ نظری موجود نیست: