چهارشنبه، تیر ۸

دستگیری ساناز تفضلی، شهروند بهایی در مشهد


در ادامه بازداشتهای شهروند بهایی در سراسر ایران، روز دوشنبه 6 تیر ماه، ساناز تفضلی در مشهد دستگیر شد.
به گزارش خانه حقوق بشر ایران، این شهروند بهایی در شرایطی بازداشت شده که همسرش مسافرت بوده است و در ضمن این زوج دارای دو فرزند خردسال هستند.
ساناز تفضلی(روحی)، همسر بابک روحی است که وی نیز منتظر اجرای حکم خویش در زندان مشهد می باشد.

دستگیری دو شهروند بهایی در اصفهان



دستگیری، پشت دستگیری؛ این بار در اصفهان دو شهروند بهایی بازداشت شدند؛ بی هیچ تفهیم اتهام چون پیش.
به گزارش خانه حقوق بشر ایران، آیه انوری و فرهود اشتیاق در روز دوشنبه 6 تیر ماه، پس از یورش نیروهای امنیتی به منازلشان، دستگیر شدند.
به گزارش همین خبرگزاری، یورش مامورین اطلاعات اصفهان به منزل آیه انوری در حالی صورت گرفته که نامبرده و همسرش در خانه حضور نداشته اند. این افراد با شکستن در خانه، اقدام به ضبط اسناد منزل، اتوموبیل، کتب مربوط به آیین بهایی و حتی شناسنامه های ایشان نموده اند و طی تماسی ، این شهروند بهایی را ملزم کرده اند که به زودی خود را به دادسرای اصفهان، معرفی نماید.
منزل فرهود اشتیاق نیز پیشتر در اسفند ماه 89، و به شیوه ای خشن مورد یورش قرار گرفت و به علت عدم حضور وی در خانه، پس از احضار، بازداشت شد. نامبرده پس از 2 ماه حبس و بازجویی، با قرار وثیقه 50 میلیون تومانی آزاد شده بود و دستگیری 6 تیرماه، دومین دستگیری وی در 6 ماه اخیر است.

دستگیری این دو شهروند بهایی در اصفهان در ادامه سلسله دستگیری های بهاییان در سراسر ایران است که هر روز بر دامنه خویش می افزاید و قصد دارد با ایجاد رعب و وحشت و محدودیتهای روز افزون، بهاییان ایران را مجبور به کوچ اجباری از وطن خویش نماید. این مقصد غیر انسانی در سخنان بازجویان و مامورین امنیتی بارها به شهروندن بهایی ابراز شده است و نمایانگر سیاست ایشان در تهی کردن این آب و خاک از تنوع اندیشه های گوناگون است.

سه‌شنبه، تیر ۷

اخراج دوشهروند بهایی دیگر از دانشگاه قشم


در ادامه روند آزار بهاییان و به خصوص دانشجویان بهایی، دوتن دیگر از این دانشجویان از دانشگاه قشم اخراج شدند
،نورا سهرنگی دانشجوی بهایی ساکن بندرعباس که مشغول تحصیل در رشته حسابداری دانشگاه قشم بوده است، به علت اعتقاد به آیین بهایی از شرکت در آزمون پایان ترم محروم و از دانشگاه اخراج شده است.
دانشجوی دیگری از بندر عباس به نام آوا توکلی که مشغول تحصیل در رشته بیهوشی دانشگاه قشم بود نیز به همین دلیل از ترم آینده اجازه تحصیل در این دانشگاه را از دست داده است. این در حالی ست که آوا توکلی از استعدادهای درخشان و پذیرفته شده در رشته دندانپزشکی این رشته دانشگاه بوده است ولی از سوی دانشگاه به علت اعتقادش اجازه شرکت در این رشته را نیافته است.
اخراج دانشجویان بهایی از دانشگاهها در سراسر ایران، مرحله ای از مراحل تخریب فرهنگی جامعه بهایی ایران است که از ابتدای انقلاب اسلامی در ذهن و ضمیر سردمداران ایران پرورده شده است. پس از انقلاب فرهنگی 59، تمام دانشجویان بهایی مشغول به تحصیل، کارمندان و اساتید بهایی دانشگاهها، اخراج شدند. کارمندان بهایی شاغل در کارهای دولتی و بسیاری از مشاغل دیگر اخراج شدند و حتی در عرصه های آزاد و هنری و فرهنگی، موانع بسیاری بر سر راه ایشان گذارده شد.
با تمام این فشارها، جامعه بهایی ایران بر پایه آموزه های اعتقادیش که تاکید فراوانی بر تحصیل علم و کسب هنر و کمال طلبی و خدمت به فرهنگ دارد، کوشید تا با روشهای مسالمت آمیز و قانونی به حیات فرهنگی خود و خدمت به زادگاه هنرپرورش، ادامه دهد.

به نظر می رسد تلاش 30 ساله دولت ایران برای خاموشی فرهنگی بهاییان که یکی از ابعاد زندگی یک جامعه است، به نتیجه مطلوب خود نرسیده است و به همین دلیل مسئولین با تمام قوا، بر شدت و ابعاداین فشار می افزایند.

یکشنبه، تیر ۵

دستگیری مونا رضایی دانشجوی بهایی محروم از تحصیل در مشهد


این چرخه بازداشت و آزادی چون چرخه ای بی پایان مدام می گردد در این مرز و بوم. در روز شنبه 4 تیر ماه مونا رضایی 22 ساله، دانشجوی محروم از تحصیل بهایی، توسط مامورین امنیتی مشهد، بازداشت شد. این دستگیری در پی یورش این مامورین به منزل نامبرده و تفتیش محل صورت پذیرفته است.
وی پیشتر در رشته مهندسی برق، در دانشگاه سجاد مشهد پذیرفته شده بود ولی با اطلاع از بهایی بودن وی، مسئولین دانشگاه ، وی را اخراج نمودند. مونا رضایی طی نامه ای، شرحی مختصر از اخراج خود را نگاشته است.
نامه وی به شرح زیر است:

اینجانب منا رضایی متولد سال 1368 در کنکور سراسری 88-87 در دانشگاه سجاد مشهد در رشته" کاردانی برق الکترونیک پذیرفته شدم.
پس از طی مراحل اداری ثبت نام به عنوان دانشجو در این موسسه با دوستان واساتیدی مهربان شروع به تحصیل کردم. پس از گذشت یک سال تحصیل من در این موسسه مسئول اموردانشجویی مرا برای تکمبل پرونده احضار کرده و در این رابطه از بنده سوالاتی راجع به دین پرسیده و نظر شخصی خویش(نظری کاملا متعصبانه وخلاف واقعیت بود) را بیان و اظهار داشتند که بهاییان حق تحصیل ندارند.
در روز 21/6/88 که برای انتخاب واحد ترم 3 به سایت مراجعه نمودم فرم انتخاب واحد من بسته شده بود و من قادر به انتخاب واحد نبودم. به آموزش دانشگاه مراجعه نموده و علت را جویا شدم که مسئول مربوطه این موضوع را به مدیریت آموزشی دانشگاه ارجاع دادند. مدیریت آموزشی دانشگاه نیز در جواب سوال من در رابطه با منع انتخاب واحد فرمودند "ما از سازمان سنجش بخش نامه ای دریافت کردیم که شما مشمول این بخشنامه شده و از ادامه تحصیل منع شده اید. برای پیگیری و ادامه مراحل به گزینش دانشجو و استاد سازمان سنجش در تهران مراجعه کنید".
پس از مراجعه به حراست نیز همین جواب را دریافت کردم .در مقام مشخص شدن علت منع تحصیل خود به شورای آموزشی دانشگاه نامه ای ارسال کرده ام که منتظر جواب هستم . هر چند برای اولین بار نیست که ما بهاییان از حقوق حقه خود محروم می شویم ولی امیدوارم آخرین بار باشد و می دانیم که روزی خواهد رسید که ایران گلستان شود امیدوارم ما نیز در این راه سهم بسزایی داشته باشیم."

آزادی سه شهروند بهایی مرتبط با دانشگاه علمی

شنبه بعد از ظهر، 4 تیر ماه، افروز فرمانبرداری، نوید اسدی و فواد مقدم با قید ضمانت آزاد شدند. این سه شهروند بهایی در اول خرداد ماه 90 به همراه 13 تن دیگر دستگیر شدند. در اولین روز خرداد ماه نیروهای امنیتی در سراسر ایران 39 منزل از منازل بهاییان را به خصوص در تهران، اصفهان، کرج، شیراز و مازندران، مورد حمله قرار دادند و پس از بازرسی خانه ها عده ای را بازداشت نمودند. غیر از این افراد، حدود 10 نفر از شهروندان بهایی، در روزهای گوناگون به منظور بازجویی به اداره اطلاعات احضار شدند و تا کنون 8 تن از بازداشتیها با قید وثیقه آزاد شده اند.
افروز فرمانبرداری در کرج، فواد مقدم در اصفهان و نوید اسدی در ساری دستگیر شده بودند و پس از 33 روز بازداشت به طور مشروط آزاد شده اند.

چهارشنبه، تیر ۱

بهفر خانجانی و شروع محکومیت 4 ساله اش در زندان سمنان


با آغاز اولین روز تابستان 90، دوران محکومیت 4 ساله بهفر خانجانی نیز در زندان سمنان شروع شد.
تاکنون 7 نفر از شهروندان بهایی سمنان در زندان به سر می بردند و با شروع محکومیت بهفر خانجانی، این تعداد به 8 نفر رسیده است. زنها همگی به زندان اوین تهران منتقل شده اند و ملاقاتها و تماسهای تلفنی شان بیش از پیش محدود شده است و مردها در زندان سمنان به سر می برند. صهبا رضوانی، شعله طائف، منیژه منزویان، سوسن تبیانیان از زندانیان زن سمنان و بهنام متعارفی، علی احسانی، سیامک ایقانی و بهفر خانجانی از زندانیان مرد بهایی در زندان سمنان هستند.

بهفر خانجانی نیز از شهروندان بهایی سمنان است که به خصوص پس از یورش هماهنگ و گسترده نیروهای امنیتی به منازل بهاییان سمنان، مورد آزار فراوان مامورین قرار گرفته است. وی 35 ساله و دارای دو فرزند خردسال دختر به نامهای سماء و دنیا است. به گزارش خبرگزاری رهانا، وی تا کنون چندین بار در حمله به شهروندان بهایی سمنان، دستگیر شده است. بار اول در سال 1372 و هنگام انتخاب واحد خود برای دروس دانشگاه علمی آزاد بهاییان و در اصفهان، بار دوم در اسفند ماه 1373، در سال 1385 به علت انتشار تظلم نامه به دوایر دولتی نظیر استانداری برای رسیدگی به حق تحصیل بهاییان، در16 دی ماه سال 1388 نیزبه همراه افشین ایقانی، دستگیر شد و 57 روز را در زندان سمنان سپری نمود و با قید وثیقه ای بسیار بالا (3میلیارد ریال) به طور موقت آزاد شد.

اما این دستگیری های پیاپی تنها ظلم وارد بر او و خانواده اش نبوده است. در زمستان 1387 در دو نوبت در بهمن ماه ساعت 3 صبح و اسفند ماه ساعت 1 صبح، برخی از افراد تحریک شده، قصد کردند که آپارتمان مسکونی وی را که همچنین پدر و خواهرش نیز در واحدهای دیگر این آپارتمان زندگی می کنند، با پرتاب چندین کوکتل مولوتوف به آتش کشند و نیز در اسفند ماه 87، شعارهای توهین آمیزی بر دیوار منزل او و چندین تن از بهاییان سمنان نوشته شد. وی همچنین چندین بار از سوی افرادی ناشناس در اواخر سال 1386 به صورت تلفنی تهدید به مرگ شده است. در ضمن در سال 87 مغازه پوشاک همسرش، شمیل پیراسته با عنوان کتبی "اسقاط صلاحیت" و نیز به طور شفاهی با عنوان" دستور از بالا" پلمپ شد. از اواخر سال 86 با عدم تمدید تسهیلات بانکی یا عدم پرداخت تسهیلات جدید بانکی روبرو شد که هدف آن محاصره کامل اقتصادی او و خانواده اش بود و در 25 آذر87 منزل وی، پدرش و دو خواهرش به همراه 16 خانواده دیگر مورد تفتیش و بازرسی نیروهای امنیتی قرار گرفت که بسیاری از اموال و اثاثیه نامبرده ضبط و مصادره و اسناد توقیف شد واین روند تا کنون نیز ادامه دارد.

از دیگر سیاستهای دولت برای فشار اقتصادی بر او و خانواده اش از اواسط سال 87 آغاز شد. امام جمعه شهر سمنان علنا در جواب سوال خریداران مسکن عنوان می کند که از بهائیان بالاخص این آقا خریداری نکنید و معامله با او حرام است. در طی دستگیری و بازجویی ها، مورد تحقیر و توهین و فشارهای روانی بازجوهایش قرار گرفته است. به علت فشار روحی و عصبی، بیماری لاعلاج پوستی وی تشدید شده است و این در حالی ست که پزشکان، بهبود این بیماری سخت را به مشروط به زندگی در محیطی آرام و بی استرس دانسته اند.

در نهایت، دادگاه نامبرده در 28 فروردین ماه 89 برگزار گردید و با اتهامات " عضویت در گروه غیرقانونی بهائیت مانند جلسات دعا و ضیافت نوزده روزه به استناد ماده 499 "به 4 سال حبس تعزیری محکوم گردید و با برگزاری دادگاه تجدید نظر در دی ماه 89، مهر تایید بر این حکم ناعادلانه، زده شد. وکیل وی خانم نسرین ستوده نیز در حال حاضر در زندان به سر می برند.

این در حالی ست که همسر خواهر او، علی احسانی نیز از دیگر شهروندان بهایی است که در زندان سمنان به سر می برد.

سه‌شنبه، خرداد ۳۱

بی خبری یک ماهه از وضعیت زندانیان زن در ارتباط با دانشگاه علمی


30 روز می گذرد و هنوز نه تماس تلفنی و نه دیدار. یک ماه از یورش گسترده نیروهای امنیتی به 39 خانه از بهاییان مرتبط با دانشگاه بهایی می گذرد. در میان 16 بازداشتی مامورین اطلاعات، افروز فرمانبرداری و نوشین خادم تاکنون تماسی با خانواده خود نداشته اند.

اول خرداد ماه 90 از بامداد تا شامگاه، 39 خانه مورد هجوم قرار گرفت و 16 نفر بازداشت شدند.در این میان تا کنون سهیل قنبری، صدف ثابتیان، وحید مختاری، امیر هوشنگ امیر تبار و دانیال اوجی، آزاد شده اند و دیگر زندانیان نیز تماس تلفنی بسیار کوتاه با خانواده های خود داشته اند اما دو زندانی زن، افروز فرمانبرداری و نوشین خادم هیچ تماسی با خانواده خود نداشته اند و هیچ اطلاعی از وضعیت ایشان در دست نیست.

چهارشنبه، خرداد ۲۵

ایجاد مشکل ثبت ازدواج در همدان و شیراز


ثبت ازدواج رسمی در شناسنامه شهرواندان بهایی و نیز صدور سند ازدواج برای ایشان، از ابتدای انقلاب اسلامی، مشکلات زیادی را برای بهاییان ایجاد کرده است. تا سال ها ثبت ازدواج برای ایشان ممنوع بود و پس از سالها پیگیری جامعه بهایی ایران، این حق اولیه، در برخی دفاتر، بازگردانده شد.

اما به تازگی، پیرو مراجعه زوجی بهایی در همدان برای ثبت ازدواج، ماموران عنوان کرده اند که طی بخشنامه ای جدید، بهاییانی که قصد به ثبت رساندن ازدواج خود را دارند، باید به دادگاه مراجعه کنند ؛ ولی رفتن همان و بازداشت همان. البته این زوج پس از دستگیری، به قید ضمانت آزاد شدند.
بنابر گزارش سرویس خبری جامعه بهایی، مورد دیگری نیز در شهر شیراز رخ داده است. بخشنامه ای نیز به دفاتر ثبت ازدواج شیراز ارسال شده است که طی آن ثبت ازدواج فرد مسلمان با بهایی را ممنوع اعلام کرده است و در ضمن دفاتر را تهدید کرده است که در صورت عدم رعایت این اصل، دفترخانه مزبور تعطیل خواهد شد.

این مصادیق آشکار محرومیت از حقوق شهروندی بهاییان، بعد دیگری از سیاستهای دولت ایران را برای آزار بهاییان در زادگاه خود به نمایش می گذارد. سیاستهایی که می کوشد، بزرگترین جامعه اقلیت ایرانی را از لحاظ اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و قانونی مورد یورش قرار دهد و چون 30 سال تلاش بی وقفه، با صرف هزینه های سنگین اقتصادی و اجتماعی و تبلیغاتی، ره به جایی نبرده، به کوچاندن اجباری این جامعه از ایران کمر همت بسته اند که افزایش فشار، تشدید محرومیت های اجتماعی و ایجاد رعب و وحشت با دستگیری های روز افزون و نیز یورش به منازل، از نمونه های تلاش مسئولین کشور در این راستااست .

ضرب و شتم آناهیتای هفت ساله، دانش آموز بهایی شیراز



تبدیل دبستان به حس زندان برای کودکان بهایی، تشویق دیگر کودکان به منزوی کردن همکلاسیشان با دعوت روحانیون و افرادی به مدارس و نامگذاری ایشان با عناوینی چون "نجس"، اخراج این کودکان به علت عقاید دینیشان، و گاه ضرب و شتم دانش آموزان بهایی، از آزارهایی ست که گاه و بی گاه کودکان بهایی ایران زمین را دچار خود می کند.
یکی از موارد این رفتار غیر انسانی در ارتباط با دانش آموز بهایی کلاس اول دبستان در شیراز صورت گرفته است.

، آناهیتا زهرایی 7 ساله، که مشغول تحصیل در یکی از دبستانهای شیراز بوده است، به علت " شرکت نکردن در نماز جماعت" توسط معلم خود با لوازم تحریر مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. این معلم (اگر بتوان نام معلم بر او نهاد)، سپس قاشقی را در آشپزخانه مدرسه داغ کرده و به عنوان تنبیه روی دست این کودک گذارده است و به گمان خود، پشت دستش را داغ کرده است!

زمانی که مادر این دانش آموز به عنوان اعتراض به مدرسه کودک خود مراجعه می کند، معلم آناهیتا، رفتار غیر انسانی خود را در حضور سایر مربیان و مدیر مدرسه، افتخار آمیز عنوان می کند. پدر آناهیتا، آقای زهرایی، طی پیگیری هایی از پزشکی قانونی توانسته است نامه پزشکی قانونی را در ارتباط با جراحت کودکش دریافت کند و در نتیجه این پیگیری ها، معلم مربوطه توبیخ شده است.

طبق ماده چهار قانون اساسی در ارتباط با حقوق کودک و نوجوان " هر گونه صدمه و آزار و شکنجه جسمی و روحی کودکان و نادیده گرفتن عمدی سلامت و بهداشت روانی و جسمی و ممنوعیت از تحصیل آنان ممنوع و مرتکب به سه ماه و یک روز تا شش ماه و تا ده میلیون ریال جزای نقدی محکوم می گردد" حال باید دید در کجای این ماده، کودک را به مسلمان و غیر مسلمان تقسیم کرده اند و چگونه معلمان و مسئولین مدرسه اجازه دارند به عمد دانش آموزان بهایی خود را به انواع و اقسام آزار و صدمات جسمی و روانی، معذب کنند و در چه فضایی فرصت می یابند این رفتار خود را افتخار آمیز قلمداد کنند؟

کدام یک از مربیان و مسئولین مدارس که دانش آموزان را به علت اعتقاداتشان مورد صدمه قرار می دهند، طبق این قانون، مورد محاکمه قرار می گیرند و چه کسانی جواز کار این افراد غیر صلاح را در ارتباط با کودکان این مرز و بوم، صادر می کنند؟

بازداشت ریاض سبحانی، شهروند بهایی تهران


وقتی مامورین اجرای حکم، بدون حکم و برخلاف قانون، عمل می کنند، دیگر چه توقع از دیگران می رود که قانونی باشند و بر اساس حکم رفتار کنند. وقتی افراد بدون حکم دستگیر می شوند و خانه ها مورد یورش قرار می گیرند، نام این کنش مامورین دولت را جز تاراج و زور چه می توان گذارد؟ یا زمانی که افراد بدون علت دستگیری و تفهیم اتهام دستگیر می شوند، این کردار را چه اصطلاح می توان کرد؟

این شیوه دستگیری درارتباط با شهروندان بهایی و نیز بسیاری دیگر از ایرانیان،دیده می شود. از نمونه های بارز این روش بازداشت، یورش به منزل ریاض سبحانی و دستگیری وی در 24 خرداد ماه سال جاری ست. بر اساس گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، مامورین امنیتی در ساعت 6:30 صبحگاه به منزل این شهروند بهایی هجوم بردند؛ در حالیکه هیچ حکم بازرسی منزل و یا بازداشت در دست نداشتند و مطابق تمام دستگیری های دیگر و بر خلاف اصول قانون اساسی، هیچ توضیحی به ریاض سبحانی و خانواده اش مبنی بر علت دستگیری، عنوان نکردند.

ریاض سبحانی پدر ژینوس سبحانی، منشی سابق دفتر کانون مدافعان حقوق بشر، است. ژینوس سبحانی یک بار در دی ماه 87 و در پی یورش به دفتر کانون مدافعان و نیز در دی ماه 88 به همراه همسرش آرتین غضنفری، دستگیر شد و پس از حدود سه ماه بازداشت و بازجویی، به قید وثیقه آزاد شد.

آرتین غضنفری، همسر ژینوس سبحانی نیز به همراه12 تن دیگر از شهروندان بهایی
در 13 دی ماه 88 بازداشت شد و دادگاهش در فروردین ماه 89 برگزار گردید و بر اساس حکم دادگاه به 1 سال حبس تعزیری محکوم شد. وی در حال حاضر در حال گذران دوران یک ساله خود می باشد.

بنا بر اصل 32 قانون اساسی " هیچ کس را نمی توان دستگیر کرد، مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین می کند. در صورت بازداشت، موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتبا به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر ظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاکمه، در اسرع وقت فراهم گردد. متخلف از این اصل، طبق قانون، مجازات می شود."
حال باید پرسید کدام یک از بازداشت های مامورین دولت که خود باید نماینده اجرای قانون اساسی باشند، بر این اساس صورت می گیرد؟ چه روزها که خانواده فرد بازداشت شده بی خبر از وضعیت او پیگیر شرایط او هستند و پاسخ مسئولین این است که هنوز بازجویی او تمام نشده یا از دادن هر گونه پاسخ به خانواده، سرباز می زنند. حتی در اکثر موارد فرد بازداشت شده را مجبور می کنند بدون تفهیم اتهام، به سوالات بازجو پاسخ دهند و اگر بر طبق قانون حاضر به پاسخگویی نشود، تبعات سنگینی را باید در پشت درهای بسته زندان ها متحمل شود.

چهارشنبه، خرداد ۱۸

دستگیری انیسا دهقانی، شهروند بهایی اصفهان


این سیلاب بیداد سر باز ایستادن ندارد. ندادن حقوق اولیه شهروندی کم بود، دستگیری و یورش و ربودن هم هر روز به آن افزوده می شود. در ادامه روند آزار بهاییان، انیسا دهقانی، شهروند بهایی اصفهان، در مشهد توسط وزارت اطلاعات این شهرستان بازداشت شد.
این دستگیری در عصر روز 11 خرداد و در ترمینال اتوبوس مشهد صورت پذیرفته است. انیسا دهقانی که برای دیدار دوستانش از اصفهان به مشهد سفر کرده بود، در هنگام بازگشت به ترمینال، در حالیکه سوار اتوموبیل دوستش بوده، توسط مامورین اطلاعات متوقف می شود و با ملاحظه حکم بازداشت مامورین امنیتی، مجبور به سوار شدن خودروی مامورین اطلاعات مشهد می شود. وی اینک به محل اداره اطلاعات منتقل شده است و تا کنون دوبار با خانواده اش تماس تلفنی داشته است. با وجود پیگیری های خانواده انیسا دهقانی، هیچ دلیلی برای بازداشت او توسط مسئولین امنیتی ارائه نشده است.
این در حالی ست که در زمان دستگیری هیچ مامور زنی برای همراهی وی حضور نداشته و تمام مامورین مرد بوده اند.
انیسا دهقانی 29 ساله و یکی از دانشجویان دانشگاه علمی بهایی بوده است که در اول خرداد ماه، توسط مامورین امنیتی در سراسر ایران مورد یورش قرار گرفت.
آزار بهاییان ایران، هر روز بعد جدیدتری را به خود می گیرد. تعداد بازداشت و احضار و بازجویی ها، یورش های گسترده و خفقان روز به روز اقتصادی و اینک یورش به دانشگاه بهاییان که جایگزینی برای محرومیت جوانان بهایی از ورود به دانشگاهها بود،روز به روز در حال گسترش است.
هجوم با اسلحه به منازل بهاییان در استان مازندران، ربودن دانشجوی بهایی و شکنجه او و اینک متوقف کردن خودرو برای دستگیری انیسا دهقانی.تمام این آزارها و بی عدالتی ها در برابر جامعه ای بی دفاع و صلح طلب که در تاریخ آیین خود اثبات کرده است، هیچگاه دست به انتقام و خشونت نزده اند، نشان از ضعف و بی عدالتی دولت دارد. نیرویی که از ابتدای انقلاب با تمام قوا به ریشه کنی و بدنامی این اقلیت جامعه ایرانی نموده است و چون عاجز آمده هر روز بر دامنه خشونت خود می افزاید.
این دستگیری ها و نیز اتهامات بی اساس و احکام ناعادلانه صادره، نشان از عدم وحدت رویه قوه قضاییه نیز در نقاط مختلف ایران دارد. حتی اتهامات بی اساس مشابه، در شهرهای گوناگون، احکام گوناگونی را در بر می گیرد و در بعضی شهرها متناسب با بغض بیشتر قاضی و بازجو، ناعادلانه تر هم می شود.

دوشنبه، خرداد ۱۶

یورش به ضیافت بهاییان بابل و دستگیری دو شهروند بهایی




شامگاه شنبه 14 خرداد ماه مامورین امنیتی بابل به منزل پژمان نیکو نژاد و همسرش شراره کاشانی نژاد در این شهرستان یورش بردند. این مامورین با عنوان جعلی مامور تاسیسات، خود را معرفی کرده و وقتی پژمان نیکونژاد برای باز کردن در به پایین ساختمان می رود، مامورین به همراه او وارد خانه می شوند. در مجموع حدود 10 نفر از مامورین امنیتی و نیروی انتظامی وارد منزل می شوند و اقدام به تفتیش محل و بی حرمتی به حاضرین در خانه می کنند زیرا آن شب ضیافت بهاییان بابل در منزل پژمان نیکونژاد برگزار شده بود. این مامورین، یک نفر از افراد حاضر در خانه در مورد ضرب و شتم قرار می دهند و دیگران را مجبور می کنند که برگه تعهدی را امضا کنند که دیگر در تشکیلات غیر قانونی بهایی شرکت نمی کنند.در این میان، بازجوی وزارت اطلاعات استان مازندران موسوم به موحد که رفتار بسیار بد و خشنی را با بهاییان دستگیر شده دارد،نیز حضور داشت.

یکی از مامورین در پاسخ به سوال یکی از حاضرین که می پرسید چرا تابلوها را جمع می کنند، در نهایت بی حرمتی پرسید که آیا بهایی هستی؟ و وق وقتی او می گوید بله، جواب می دهد: "شما حق نفس کشیدن هم ندارید" بعد هم یک سیلی به این فرد میزند.
در این یورش، کتب و تصاویر مربوط به آیین بهایی، کیس کامپیوتر، ماهواره و برخی وسایل منزل صاحبخانه ضبط شد و هر دو نیز بازداشت شدند. تا کنون از محل نگهداری این زوج اطلاعی در دست نیست.
این دستگیری در حالی صورت می گیرد که پژمان نیکونژاد و همسرش دارای یک فرزند خردسال هستند و در حال حاضر هر دو پدر و مادر بازداشت شده اند و کودک از حمایت ایشان بی بهره است.

یکشنبه، خرداد ۱۵

دستگیری سه شهروند بهایی در بابلسر



شامگاه روز شنبه 14 خرداد ماه، 4 نفر از مامورین اطلاعات بدون حکم قانونی و با برگه ای دست نویس و فاقد مهر، به همراهی نیروهای انتظامی مسلح به باتوم و اسلحه، به ضیافت بهاییان بابلسر یورش بردند. در این هجوم علاوه بر ضبط کتب و تصاویر مربوط به دیانت بهایی، اقدام به دستگیری دو تن از حاضرین در جمع میثاق لقایی 78 ساله و دخترش مهوند لقایی نمودند.در ضمن، نیروهای امنیتی، حاضرین در جمع را با ایجاد رعب و وحشت مجبور کردند که تعهد نامه ای را مبتنی بر "جرم بودن شرکت در ضیافت" امضا کنند.
این در حالیست که همزمان، 6 تن از مامورین اطلاعات بابلسر، به منزل نادیا فرهادی (ایمانیان)، یکی از مسئولین دانشگاه علمی بهاییان در بابلسر، هجوم برده و پس از توقیف کامپیوتر و کتب و تصاویر مربوط به آیین بهایی، نامبرده را دستگیر نمودند و به محل نامعلومی منتقل کردند.
دانشگاه علمی بهاییان ایران در روز اول خرداد ماه مورد یورش نیروهای امنیتی قرار گرفت و نزدیک به 40 منزل در سراسر ایران و به خصوص، تهران، شیراز، اصفهان و کرج مورد تفتیش واقع شد و 14 نفر بازداشت شدند که با دستگیری نادیا فرهادی، این تعداد به 15 نفر می رسد.
جوانان بهایی ایران پس از انقلاب فرهنگی 59 از ادامه تحصیل در دانشگاههای ایران ممنوع شدند. در این 30 سال محرومیت از یکی از ابتدایی ترین حقوق شهروندی یعنی حق تحصیل، راه اندازی دانشگاه بهایی، سعی نمود نیازهای آموزشی جوانان بهایی را در این سالها پاسخ دهد.

* ضیافت نوزده روزه یکی از گردهمایی بهاییان است که هر نوزده روز یک بار برگزار می شود. در این تجمع سه بخش عمده وجود دارد: بخش "روحانی" مخصوص خواندن دعا و مناجات و تفکر بر معانی آن، بخش "اداری" مربوط به مشورت درباره مسائل جامعه بهایی و پیشنهاداتی برای بهبود و رفع مشکلات و نیز پیشرفت روحانی و اجتماعی بهاییان و سایر مردم می شود. در نهایت بخش " اجتماعی "ست که با هدف عمده الفت و محبت و تحکیم ارتباط بین اعضای جامعه بهایی صورت می گیرد. ضیافت شامل همه اعضای جامعه بهایی می گردد و در آن فرصتی برای انتخاب مسئولین جامعه بهایی در سطح محلی وجود دارد. اما پس از انقلاب 57 ، تمام محافل انتخابی بهایی تعطیل گردید و در نتیجه این کارکرد ضیافت در ایران از دست رفت .بهاییان در 30 سال گذشته محلی برای برپایی مراسم خود نداشته اند زیرا که تمام اماکن آنان توسط دولت غصب گردید؛ بنابراین جلسات دعا، مشورت یا ضیافت را در منزل خود و با تعداد محدود برگزار می کنند.

*تصویر سمت راست:میثاق لقایی
تصویر سمت چپ: مهوند لقایی

چهارشنبه، خرداد ۱۱

دستگیری هوشنگ میثاقیان، شهروند بهایی شیراز




در ادامه دستگیری های گسترده شهروندان بهایی در سراسر ایران، هوشنگ میثاقیان در شیراز بازداشت شد. دستگیری وی در روز شنبه 8 خرداد ماه 90 و در پی احضار او به پلاک صد شیراز صورت گرفته است. به نظر می رسد دستگیری وی در ادامه یورش نیروهای امنیتی به دانشگاه بهاییان ایران است.
در اول خرداد ماه90، مامورین اطلاعات تهران، شیراز، ساری، اصفهان و کرج به حدود 40 منزل از منازل بهاییان این شهرها یورش برده و با دستگیری هوشنگ میثاقیان، تعداد بازداشتی ها به 14 نفر رسیده است. پیشتر نیز دو تن از بازداشتی ها (وحید مختاری و دانیال اوجی)، آزاد شده اند. در حال حاضروحید محمودی، رامین زیبایی،شاهین نگاری، کامران مرتضایی، نوشین خادم ، محمود بادوام، افروز فرمان برداری، امان الله مستقیم، صدف ثابتیان، فواد مقدم، سهیل قنبری، فرهاد صدقی، هوشنگ میثاقیان و نوید اسدی در زندان به سر می برند و تا به حال ملاقاتی با خانواده های خود نداشته اند.

در این میان، در همان روز اول خرداد، دانیال اوجی که یکی از دانشجویان این دانشگاه بود، توسط افرادی ناشناس که خود را بی ارتباط با نیروهای امنیتی معرفی می کردند، ربوده شده و پس از 3 روز شکنجه، در انتهای اتوبان همت رها شد.

دانشگاه علمی آزاد بهاییان ایران (بی آی اچ ای)، موسسه ای نیمه آنلاین و برای تحصیل جوانان محروم از تحصیل بهایی ایران از سال 1366 و توسط جامعه بهایی ایران تاسیس شده است.
در این موسسه، برخی از رشته های دانشگاهی قابل اجرا، به دانشجویان بهایی تدریس می شود. اساتید و دانشجویان بهایی ایرانی پس از انقلاب فرهنگی 59 از حضور در دانشگاههای کشور ممنوع شدند و دانشگاه علمی آزاد، ابتکار و جایگزینی برای این تبعیض تحصیلی بود.