پنجشنبه، اردیبهشت ۳
حرفی در سکوت!
" با سایتها و وبلاگهایی که به تبلیغ بهاییت می پردازند، برخورد خواهد شد."
این جملاتی ست که علیرضا جمشیدی در 28 فروردین ماه ضمن مصاحبه ای با خبرگزاری ایرنا مطرح نموده است.
دستگیری و در مواردی از میان بردن وبلاگ نویسان و نویسندگان در سالهای اخیر نشانه ای از تلاش برای رکود گردش آزاد خبری و عقیدتی ست. هنوز چندی از اعدام یعقوب مهرنهاد، وبلاگ نویس بلوچ نمی گذرد. امید رضا میر صیافی وبلاگ نویس جوان نیز دو روز پیش از عید در زندان بدرود حیات گفت! . هم اینک نیز برخی از وبلاگ نویسان چون مهدی جلیل خوانی و علیرضا فیروزی مورد بازجویی قرار گرفته و انتظار حکم خود را می کشند.
علت عمده مخالفتهای شدید دولت با رسانه های الکترونیک که گه گاه با عنوان "سایتهای مستهجن ، خلاف دین و ائمه" مطرح می شود، عدم کنترل نوشته های آن است. از آنجا که خبرها و آموزه های دینی تنها از صافی دولت قابل گذر است و رنگ و جلای آن را به خود می گیرد، هر گونه دگر اندیشی و واقعیت نگاری با برخورد دولت مواجه خواهد شد.
در این میان سایتها و وبلاگهای بهایی در ایران یکی از وسایل ارتباطی بهاییان با مردم ایران است از ابتدای زایش این آیین از انتشار هر گونه کتب مربوط به آن جلوگیری به عمل آمد و بالعکس کتب، مجلات، مقالات، برنامه های تلویزیونی و رادیویی با محتوای ضد بهایی در بازار به ایرانیان ارئه شد و در تمام این سالها مردم ایران با این باورها به دیانت بهایی نگریستند ،اما مدتی ست که به واسطه وبلاگها و سایتهای اینترنتی، اخبار و واقعیاتی درباره دیانت بهایی و بهاییان گفته می شود و در واقع مهر سکوت 160 ساله در برابر مظالم و دروغهای وارد بر این گروه از ایرانیان، برداشته می شود.
حال نگرانی دولت از این است که بعد از تعطیلی دیگر بار تشکیلات بهایی در اسفند 87 و غیر قانونی خواندن آن، بعد از دستگیری بیش از 60 نفر و زندانی 30 بهایی در سال گذشته و معوق گذاردن حکم 7 مدیر جامعه بهایی بعد از یک سال تحمل زندان، سایتهای بهایی به مانند برخی رسانه های دیگر بتوانند حقایقی از این دیانت و وضعیت ناعادلانه ایشان در ایران را گزارش دهند.
تا چندی پیش اگر به فردی می گفتی من به علت بهایی بودن دانشگاه نمی روم یا شغل ندارم به تو می خندیدند و اصلا نمی دانستند که 30 سال است جوانان بهایی از تحصیلات عالیه و بسیاری از مشاغل محرومند ولی اینک کمتر ایرانی مطلعی ست که از این محرومیتهای هموطنان خود بی اطلاع باشد.
جمله آقای جمشیدی در حقیقت پیش درآمد وقایعی ست که در راه است؛ خرده آرامش پیش از طوفان. جامعه بهایی ایران با این جملات آشناست ؛ ابتدا حرفی زده می شود و بعد هجوم و طوفان آغاز می شود و بر اساس حرف از پیش زده شده، این هجوم آزار، قانونی خوانده می شود و نمی توان خرده ای به آن گرفت.
این برخورد دولت با سایتهای بهایی در واقع مانند اینست که فردی با بدنش در برابر سیل جاری اطلاعات بایستد و بخواهد جلوی آن را بگیرد و جز عرض(آبرو) خود بردن و ناتوان به کنجی افتادن، چیزی عایدش نخواهد شد.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر