این شعار جدی سردمداران مملکت ماست، وقتی جوانان بهایی برای احقاق حقوق مدنیشان به مراکز مختلف مراجعه می کنند. 30 سال از محرومیت هزاران جوان بهایی از شرکت در دانشگاههای این مرز و بوم می گذرد.
این جوانان هرسال به مراکز قانونی میروند وحقوق قانونی و مدنی خود را خواستار می شوند. نامه می نویسند، ملاقات می کنند واز پای نمی نشینند ولی پاسخ مسئولین بی مهر جای گوش سپردن، پشت گوش انداختن است و این بار خشونت.
صبح روز 21 شهریور ماه 87 ، حسام میثاقی، نوید خانجانی، صمیم پزشکی و آرمین رحمانی برای پیگیری علت محرومیت از تحصیلات عالیه واخراج از دانشگاه به خاطر عقیده، به دفتر آقای " رهبر" که نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی است رفتند. او که در ملاقات قبلی همکاری بسیاری با آنان نموده بود و تحصیلات عالیه را ازحقوق حقه ایشان دانسته بود و به آنها قول داده بود تا کارشان را پیگیری نماید، در ملاقات اخیر این جوانان به نحو دیگری برخورد نمود. ملاقات دوم این چهار جوان در 21 شهریور ماه صورت پذیرفت و آنها در بدو ورود به دفترآقای رهبر با مردی که لباس شخصی به تن داشت مواجه شدند که خود را " قندی" معرفی می کرد و به این چهار جوان گفت که دستور رسیده آقای "رهبر" نباید در موضوع حق تحصیل این دانشجویان دخالت کنند و با تهدید از این جوانان خواست که محل را ترک کنند ولی آنها اصرار کردند و با پاسخ خشن آقای قندی مواجه شدند. در این زمان آقای قندی نیروهای امنیتی و چند لباس شخصی مسلح به سلاح گرم انتظامی را به داخل خواند و شروع به تهدید کرد. در این زمان آقای رهبر- نماینده مردم اصفهان -از اتاق خارج می شود و تاکید می کند که نمی تواند کاری برایشان بکند و لباس شخصی ها را مرخص می کند. 4 جوان هم با دیدن نیروهای سلاح به دست محل را ترک می کنند.
آقای رهبر خود را نماینده مردم اصفهان می دانست. او دلش می خواست برای اعتلای مملکت و پیشرفت ملتش کاری کند ولی مانند این اتفاق هر روز در کشور ما می افتد که هر که برای احراز حقوق مظلومان و محرومان بر می خیزد، پاسخش تهدید و محرومیت است.
مسئولین کشور از اینکه یک جوان بهایی به دروغ و تقیه دین دیگری برای خودش بنویسد و به دانشگاه راه یابد مشکلی ندارند و حتی خوشحال هم می شوند که می توانند با زور و فشار، باورهای خود را به دیگران تحمیل کنند. این است آموزه اخلاقی مسئولین مملکت دینی ما!
به امید مملکتی با شعار: راست آری حقوق هم آری!
Site : www.hrairan.comبرای اطلاعات بیشتر به این سایت مراجعه کنید>
این جوانان هرسال به مراکز قانونی میروند وحقوق قانونی و مدنی خود را خواستار می شوند. نامه می نویسند، ملاقات می کنند واز پای نمی نشینند ولی پاسخ مسئولین بی مهر جای گوش سپردن، پشت گوش انداختن است و این بار خشونت.
صبح روز 21 شهریور ماه 87 ، حسام میثاقی، نوید خانجانی، صمیم پزشکی و آرمین رحمانی برای پیگیری علت محرومیت از تحصیلات عالیه واخراج از دانشگاه به خاطر عقیده، به دفتر آقای " رهبر" که نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی است رفتند. او که در ملاقات قبلی همکاری بسیاری با آنان نموده بود و تحصیلات عالیه را ازحقوق حقه ایشان دانسته بود و به آنها قول داده بود تا کارشان را پیگیری نماید، در ملاقات اخیر این جوانان به نحو دیگری برخورد نمود. ملاقات دوم این چهار جوان در 21 شهریور ماه صورت پذیرفت و آنها در بدو ورود به دفترآقای رهبر با مردی که لباس شخصی به تن داشت مواجه شدند که خود را " قندی" معرفی می کرد و به این چهار جوان گفت که دستور رسیده آقای "رهبر" نباید در موضوع حق تحصیل این دانشجویان دخالت کنند و با تهدید از این جوانان خواست که محل را ترک کنند ولی آنها اصرار کردند و با پاسخ خشن آقای قندی مواجه شدند. در این زمان آقای قندی نیروهای امنیتی و چند لباس شخصی مسلح به سلاح گرم انتظامی را به داخل خواند و شروع به تهدید کرد. در این زمان آقای رهبر- نماینده مردم اصفهان -از اتاق خارج می شود و تاکید می کند که نمی تواند کاری برایشان بکند و لباس شخصی ها را مرخص می کند. 4 جوان هم با دیدن نیروهای سلاح به دست محل را ترک می کنند.
آقای رهبر خود را نماینده مردم اصفهان می دانست. او دلش می خواست برای اعتلای مملکت و پیشرفت ملتش کاری کند ولی مانند این اتفاق هر روز در کشور ما می افتد که هر که برای احراز حقوق مظلومان و محرومان بر می خیزد، پاسخش تهدید و محرومیت است.
مسئولین کشور از اینکه یک جوان بهایی به دروغ و تقیه دین دیگری برای خودش بنویسد و به دانشگاه راه یابد مشکلی ندارند و حتی خوشحال هم می شوند که می توانند با زور و فشار، باورهای خود را به دیگران تحمیل کنند. این است آموزه اخلاقی مسئولین مملکت دینی ما!
به امید مملکتی با شعار: راست آری حقوق هم آری!
Site : www.hrairan.comبرای اطلاعات بیشتر به این سایت مراجعه کنید>
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر