بار دیگر یکی از دانشجویان بهایی به علت اعتقاد به این باور از دانشگاه اخراج شد.
سمیع آشنایی پس از 3 ترم تحصیل در رشته جامعه شناسی پیام نور فیروزآباد از دانشگاه این شهر اخراج شد. مسئولین امور به هیچ وجه حاضر نشدند مدرکی کتبی دال بر اخراج این دانشجو به علت اعتقاد به آیین بهایی به او بدهند.
سمیع آشنایی دو هفته قبل، بر روی بورد دانشگاه، برگه ای را مشاهده کرد که بر آن نوشته شده بود" سمیع آشنایی به علت اشکال در انتخاب واحد به بخش آموزش مراجعه کند" .
هنگام مراجعه به بخش آموزش در روز 16 آذر ماه سال جاری، او را به پیام نور کل استان ارجاع دادند و اعلام داشتند که اشکال انتخاب واحد شما توسط کاربران ماقابل حل نیست.
اما مسئولین پیام نور کل استان ، سمیع آشنایی را به جای بخش آموزش به حراست پیام نور منتقل کردند. این مسئولین به طور واضح و روشن بیان داشتند که چون بهایی بودن شما برای ما محرز شده، اجازه ادامه تحصیل در دانشگاه را نخواهید داشت و چون شما دشمن ما هستید! نمی گذاریم در دانشگاههای ما به مدارج عالیه برسید. شما می توانید به خارج از کشور بروید و تحصیلاتتان را ادامه دهید.
وقتی این دانشجوی اخراجی بیان می دارد که اما من ایرانی هستم و می خواهم در دانشگاههای سرزمین خودم تحصیل کنم، مسئولین بیان می کنند: " خوب بنویس مسلمان و بیا دانشگاه"
در نهایت با درخواست این دانشجو برای گرفتن علت حکم اخراج به صورت کتبی موافقت نمی شود و از او می خواهند که این حکم را به طور شفاهی بپذیرد.
شگفت است که مسئولین امور جامعه ایران که ادعای دیانت و عدالت و صداقت دارند، به طور عیان از دانشجویان می خواهند میان صداقت و تحصیل، دومی را انتخاب کنند و ناگفته پیداست که وقتی درگاه دانشگاهی با رمز دروغگویی و کتمان عقیده گشوده می شود، سایر آموزه هایش چه می تواند باشد!.
دغدغه این مسئولین اعتقاد قلبی افراد نیست، بلکه هدف این است که آنچه اراده می کنند، اجرا شود وقتی تسلیم خواستهای آنها شوی آنگاه، کم کم از تو می خواهند خودت رافراموش کنی و به رنگ آنها درآیی و اگر همین طور ادامه یابد روزی می شود که می بینی هیچ از تو نمانده، نه هویتی ، نه استقلالی و نه باوری. گمشده و سرگشته می شوی و آنگاه تنها نامی از تو می ماند و یک عروسک خیمه شب بازی که هر روز در دستان بیدادگران به رقص می آید و کلامی بر زبان می چرخاند.
نگرانی از این است که تو هویتت را حفظ کنی؛ که استقلال رای و صداقتت را پاس داری؛ که یک رنگ باشی و هر روز به رنگ خواسته های دیگران در نیایی.
هراس از این است که دانشگاه لبریز از عقاید گوناگون باشد؛ که رنگهای گوناگون در هم بیامیزند و سفیدی را بیافرینند؛ که انسانها بیاموزند، همه انسانیم با هر رنگ و آیین و نژاد و باور.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۲ نظر:
واقعاً باعث تأسف است. دلم برای جمهوری اسلامی بیشتر میسوزد تا برای این دانشجوی اخراجی.
چند سال پیش با ایشان هم کلاس بودم و ایشان تنها به معرفی دین خود برای ما مسلمانان که با این آشنایی نداشتیم اکتفاء می کرد.
ارسال یک نظر