نقض حقوق بشر!
در گزارشی که سال جاری توسط سازمان ملل متحد منتشر گردید، موارد بسیاری از موارد نقض حقوق بشر از اقشار مختلف و به خصوص بهاییان به چشم می خورد. جامعه جهانی و نیز خانم بانی دو گال نماینده جامعه جهانی بهایی از موارد آشکار و روز افزون نقض حقوق بشر و آزار و اذیت بهاییان در ایران اظهار نگرانی کرد.
اشاراتی که به قانون اساسی ایران و بند 14 آن که مربوط به حقوق اقلیتهاست نشان از این دارد که سازمان ملل با زبانی قانونی و در خورد بشر امروز با این حکومت صحبت می کند اما...
وضع قانون و سند زدن آن به نام حکومتی ، لزومی بر اجرای آن ایجاد نمی کند. زمانی احترام به قوانین حقوق بشرو سعی در اجرای آن برای کشور و مردمانی قابل درک است که مراد از بشریت و حقوق آن را بدانند و باورداشته باشند.
مفهوم بشر به معنای امروزی آن ، مفهومی تازه است و به دنیای مدرن مربوط می شود؛ یعنی مفهوم بشریت، زاده اومانیسم و انسان گراییست که از شاخصه های تجدد به حساب می آید اما در جامعه و حکومتی که ارزشهای سنتی و تفکر سنتی اجرا و ترویج می شود، این مفهوم نیز بیگانه است. در نزد صاحبان قدرت ایران، بشر، حداکثر مسلمانان شیعه موافق خودشان هستند و سایرین از جرگه بشرخارجند و در نتیجه حق و حقوقی هم به آنها تعلق نمی گیرد و نقض آن هم نه مفهومی دارد و نه غیرت و عصبیتی را بر می انگیزد.
انسان در اندیشه مدرن هر موجودی ست که در گونه هوموساپینس* باشد و راست راه برود. دیگر مهم نیست متعلق به چه کشور ، قومیت، نژاد، دین و باوریست. به صرف انسان بودن، به وی حقوقی تعلق می گیرد و باید اجرا گردد و متخلفان مجازات گردند.
ایران ما مجموعه ای از نژادها، قبایل، فرهنگها، زبانها و عقاید گوناگون است و همین گوناگونی به آن رنگ و جلا می بخشد. نمی توان به زور و جبر همه را به یک سلک درآورد و هر دگر اندش و دگر خواهی را به جرم متفاوت بودن و دگرگونه اندیشیدن به عذاب افکند. اما این چیزی ست که در ایران هر روز مشاهده و تجربه می شود.
حضرت بهاالله 160 سال پیش با برافراختن پرچم وحدت عالم انسانی ، قلم نفی بر هرچه تبعیض و تفرقه بود،کشید. حکم نجاست را از کتاب برداشت وصلای "عالم یک وطن محسوب و من علی الارض اهل آن" را بلند کرد و وحدت را در اتحاد و روابط نیکو میان گوناگونی و تفاوت دانست(وحدت در کثرت)
اما برای آسودگی و آرامش در ایران زمین تنها با تهدید و ارعاب نمی توان مسئولان حکومتی را به راه آورد و از عواقب نقض حقوق بشر هراساند. آنچه از همه مهمتر است خواستن است. خواستن برای تغییر، دگرگونه فکر کردن، از پیله تنگ سنتهای پوسیده به درآمدن و با چشم باز به تمام انسانها نگریستن. آیا برای این تغییر نباید کمی از خود خواهی و قدرت طلبی فاصله گرفت و گوشهای سالها بسته را باز کرد؟
*homo sapiense: نام علمی گونه انسان در زیست شناسی است که ویژگیهای خاصی دارد و به واسطه آن از سایر موجودات جدا می شود.
در گزارشی که سال جاری توسط سازمان ملل متحد منتشر گردید، موارد بسیاری از موارد نقض حقوق بشر از اقشار مختلف و به خصوص بهاییان به چشم می خورد. جامعه جهانی و نیز خانم بانی دو گال نماینده جامعه جهانی بهایی از موارد آشکار و روز افزون نقض حقوق بشر و آزار و اذیت بهاییان در ایران اظهار نگرانی کرد.
اشاراتی که به قانون اساسی ایران و بند 14 آن که مربوط به حقوق اقلیتهاست نشان از این دارد که سازمان ملل با زبانی قانونی و در خورد بشر امروز با این حکومت صحبت می کند اما...
وضع قانون و سند زدن آن به نام حکومتی ، لزومی بر اجرای آن ایجاد نمی کند. زمانی احترام به قوانین حقوق بشرو سعی در اجرای آن برای کشور و مردمانی قابل درک است که مراد از بشریت و حقوق آن را بدانند و باورداشته باشند.
مفهوم بشر به معنای امروزی آن ، مفهومی تازه است و به دنیای مدرن مربوط می شود؛ یعنی مفهوم بشریت، زاده اومانیسم و انسان گراییست که از شاخصه های تجدد به حساب می آید اما در جامعه و حکومتی که ارزشهای سنتی و تفکر سنتی اجرا و ترویج می شود، این مفهوم نیز بیگانه است. در نزد صاحبان قدرت ایران، بشر، حداکثر مسلمانان شیعه موافق خودشان هستند و سایرین از جرگه بشرخارجند و در نتیجه حق و حقوقی هم به آنها تعلق نمی گیرد و نقض آن هم نه مفهومی دارد و نه غیرت و عصبیتی را بر می انگیزد.
انسان در اندیشه مدرن هر موجودی ست که در گونه هوموساپینس* باشد و راست راه برود. دیگر مهم نیست متعلق به چه کشور ، قومیت، نژاد، دین و باوریست. به صرف انسان بودن، به وی حقوقی تعلق می گیرد و باید اجرا گردد و متخلفان مجازات گردند.
ایران ما مجموعه ای از نژادها، قبایل، فرهنگها، زبانها و عقاید گوناگون است و همین گوناگونی به آن رنگ و جلا می بخشد. نمی توان به زور و جبر همه را به یک سلک درآورد و هر دگر اندش و دگر خواهی را به جرم متفاوت بودن و دگرگونه اندیشیدن به عذاب افکند. اما این چیزی ست که در ایران هر روز مشاهده و تجربه می شود.
حضرت بهاالله 160 سال پیش با برافراختن پرچم وحدت عالم انسانی ، قلم نفی بر هرچه تبعیض و تفرقه بود،کشید. حکم نجاست را از کتاب برداشت وصلای "عالم یک وطن محسوب و من علی الارض اهل آن" را بلند کرد و وحدت را در اتحاد و روابط نیکو میان گوناگونی و تفاوت دانست(وحدت در کثرت)
اما برای آسودگی و آرامش در ایران زمین تنها با تهدید و ارعاب نمی توان مسئولان حکومتی را به راه آورد و از عواقب نقض حقوق بشر هراساند. آنچه از همه مهمتر است خواستن است. خواستن برای تغییر، دگرگونه فکر کردن، از پیله تنگ سنتهای پوسیده به درآمدن و با چشم باز به تمام انسانها نگریستن. آیا برای این تغییر نباید کمی از خود خواهی و قدرت طلبی فاصله گرفت و گوشهای سالها بسته را باز کرد؟
*homo sapiense: نام علمی گونه انسان در زیست شناسی است که ویژگیهای خاصی دارد و به واسطه آن از سایر موجودات جدا می شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر