دوشنبه، مهر ۱۲

به مناسبت نزديك شدن سال چهارم زنداني شدن بي گناهان در بند رها ، هاله و ساسان

این متن توسط یکی از خوانندگان بسیار عزیز خبرنورد نوشته شده است؛ به یاد سه جوان بهایی که سه سال، بی گناه یا بهتر است بگوییم به گناه تلاش برای آبادانی ایران، در پشت میله های زندان شیرازند:



به مناسبت نزديك شدن سال چهارم زنداني شدن بي گناهان در بند رها ، هاله و ساسان
12 مهر
16روز تا اتمام سومین سال
لازم به ذکر است که برخی نوشته ها به طور مستقیم به این سه عزیز یا فعالت آنها بر نمی گردد

آیا بهاییان بی عدالتی و ظلم اولیای نظام جمهوری اسلامی ایران را قبول نموده اند ؟ صبر و سکون آنها را علت چیست؟

"سبحان الله این حزب بسلاح محتاج نه، چه که کمر همت لاجل اصلاح عالم بسته اند . جندشان اعمال طیبه و سلاحشان اخلاق مرضیه و سردارشان تقوی الله . طوبی لمن انصف.لعمرالله این حزب از صبر و سکون و تسلیم و رضا مظاهر عدل شده اند و در اصطبار به مقامی رسیده اند که کشته شده اند و نکشته اند ."
با اینکه بهاییان در ایران علی الخصوص در این چند سال برقراری نظام جمهوری اسلامی ایران تحت ظلم و بی عدالتی اولیای نظام در همه زمینه ها ی حقوق فردی و اجتماعی (فرهنگی – آموزشی – اقتصادی )بوده اند ولی هرگز به مقابله نپرداخته اند و هیچ حرکت سیاسی یا اجتماعی که نشان از اعتراض و تقابل داشته باشد از ایشان سر نزده است . نه تجمع سیاسی کرده اند و نه راهپیمایی نه اقدامی مسلحانه و نه نعوذ بالله به نشر اکاذیب و شایعات علیه نظام حکومتی پرداخته اند . به راستی علت این تسلیم و سکون آنها و صبر و استقامتشان از کودک و پیر و جوان (زن و مرد ) چه بو ده است؟
شاید واقعه ذیل که به قلم حضرت بهالله (پیامبر دیانت بهایی) در حدود 200 سال پیش در لوحی خطاب به یکی از علمای اسلام (شیخ محمد تقی اصفهانی معروف به نجفی ) نوشته شده است گویای این علت باشد:
" جناب حاجی شيخ محمّد علی عليه بهاء اللّه الأبديّ از تجّار معروف بوده اکثری از اهل مدينه کبيره او را ميشناسند * در ايّام اخيره که سفارت ايران در آستانه در سِرّ سِرّ بتحريک مشغول آن مقبل صادق را پريشان ديدهاند تا آنکه شبی از شبها خود رادر بحر انداخت و از قضا جمعی از عباد حاضر و او را اخذ نمودند *و اين عمل را هر حزبی تعبيری نمود و ذکری کرد تا آنکه مرّةأخری شبی از شبها در جامعی رفته و خادم آن محلّ ذکر نمود اين شخص شب را احيا داشت و تا صبح بمناجات و دعا و عجز و ابتهال مشغول و بعد ذکرش قطع شد و اين عبد توجّه نمود مشاهده شد روح را تسليم نموده و شيشه خالی نزدش ديده شد مشعر بر اينکه سمّ خورده * باری بکمال تحيّر قوم را اطّلاع داد و دو وصيّت نامه از او ظاهر شد امّا اوّل مشعر بر اقرار و اعتراف بر وحدانيّت حقّ و تقديس ذاته تعالی عن الأشباه و الأمثال و تنزيه کينونته عن الأوصاف و الأذکار و الأقوال و الاقرار بظهور الأنبياء و الأولياء و الاعتراف بما کان مرقوماً فی کتب اللّه مولی الوری *و در ورقه ديگر مناجاتی عرض کرده و در آخر ورقه ذکر نموده اين عبد و اولياء متحيّر ماندهاند چه که در يک مقام قلم اعلی کلّ را از فساد و نزاع و جدال منع فرموده و در مقامی هم از قلم اعلی اينکلمه عليا نازل اگر نفسی سوء قصدی از احدی در حضور مشاهده نمايد بايد تعرّض نکند و بحقّ گذارد * اين حکم محکم از يکجهت ظاهر و ثابت و از جهت ديگر مشاهده شد مفترين بکلماتی نطق مينمايند که قوّه بشری از حمل و اصغاء آن عاجز و قاصر است * لذا اين عبد اين ذنب اعظم را اختيار نمود و از بحر کرم الهی و سماء رحمت ربّانی سائل و آملم که جريرات اين عبد را از قلم فضل و عطا محو فرمايد سيّئات بسيار و خطايا بيشمار و لکن بحبل جودش متمسّکم و بذيل کرمش متشبّث * حقّ شاهد و مقرّبان درگاه آگاه که اين عبد قادر بر اصغاء مقالات مغلّين نبوده لذا اين عمل را ارتکاب نمود * لو يعذّبنی إنّه هو محمود فی فعله و لو يغفر لی إنّه مُطاعٌ فی أمره *
حال جناب شيخ در نفوذ کلمه تفکّر نمايد شايد از شمال وهم بيمين يقين توجّه کند * اين مظلوم در امر الهی با احدی مداهنه ننموده و کلمه حقّ را امام وجوه خلق بأعلی النّداء ذکر کرده من شاء فليقبل و من شاء فليعرض * و لکن اگر اين امور ظاهره واضحه مشهوده انکار شود چه امری نزد متبصّرين بطراز قبول و اقرار مزيّن گردد ؟ انّا نسأل اللّه تبارک و تعالی أن يغفِرَ للمذکور و يبدّل سيّئاته بالحسنات إنّه هو المقتدر العزيز الوهّاب * اموری در اين ظهور ظاهر که از برای مظاهر علم و فضل و مشارق انصاف و عدل جز تصديق مجالی نه * امروز بر شما لازم و واجب که بقوّت ملکوتی قيام نمائی و شبهات احزاب عالم را بقدرت علم محو فرمائی تا کلّ مقدّس شده قصد بحر اعظم نمايند و بما أراده اللّه تمسّک جويند *

این واقعه تاریخی بخوبی نشان می دهد که بهاییان از همان صدر دیانت بهایی جز به ما اراده الله عمل ننموده اند و در مقابل اعتراضات و تهمتهای مغلین و معرضین و دشمنان امر الهی هرگز اعتراض نکرده اند . زیرا حضرت بهالله ایشان را از اعتراض و نزاع و جدال و فساد و اختلاف و بغض ممنوع نموده و امر به تقوی و محبت و اتحاد و اصلاح عالم کرده است . و علت این بوده تا اختلاف از میان برداشته شود و نار ضغینه و بغضا خاموش گردد تا جمیع من علی الارض قطعه واحده مشاهده گردد و به نور اتحاد و اتفاق و صلح و آرامش عالم انسانی راحت یابد.
اینست که بهاییان ایران در تمام این سالها وقتی در نوشتجات و مقالات و نشریات و روزنامه ها و برنامه های رادیویی و تلوزیونی – حتی در مدارس و اداره های دولتی و کوچه و بازار به مقدسات آنها توهین شده است و حقایق به حجاب دروغ آمیخته شده تحویل مردم گردیده است به صبر و سکون پرداخته اند. وهر هنگام که به تهمت اقدام علیه امنیت ملی کشور – جاسوسی بیگانگان – تبلیغ علیه نظام و دیگر اتهامات واهی و بی مدرک و سند در دادگاههای انقلاب اسلامی متهم و به اعدام و حبسهای طولانی در شرایط نا عادلانه محکوم شده اند جز به صبر و سکون و تسلیم و رضا لب نگشود ه ا ند.
کودکان بهایی سالهاست که در مدارس طعم تلخ بغض و تعصب برخی معلمین پرورشی و تعلیمات دینی و مدیران و ناظمین را چشیده اند و جز صبر و سکون هیچ نگفته اند . جوانان بهایی که بخشی از استعدادات بی نظیر این آب و خاکند بیش از سی سال است که از تحصیلات عالیه که از حقوق مسلمه هر انسانی است محروم بوده اند.( فراموش مان نمی شود که چندی پیش چهار نفر از جوانان بهایی که برای احقاق حق تحصیلات عالیه شان تلاش می کردند باز داشت و مدتی زندانی بودند.)
ذکر این موارد نه انگشت اتهام به سمت اولیای نظام است و نه استغفرالله نشانه اعتراض بلکه صرفا به جهت یاد آوری و تذکار این تعلیمات حضرت بهاالله به جمیع هموطنان ایرانی از خویشاوندان – دوستان – آشنایان – همسایگان – معلمان – علما و اولیای محترم نظام است که فرموده اند :
"این حزب از خلیج اسما گذشته اند و بر شاطی بحر انقطاع خرگاه بر افراشته اند .ایشان صد هزار جان رایگان نثار نمایند و بما اراده الاعدا تکلم ننمایند و باراده الله متمسکند و از ما عندالقوم فارغ و آزاد سر دادند و کلمه نالائقه نگفتند."
اگر نفسی ادعا نماید و اتیان به حجت ننماید تعرض منمائید و حزن وارد میاورید."
"لیس لاحد ان یعترض علی نفس فیما ورد علی امرالله ینبغی لکل من توجه الی افق ان یتمسک بحبل الصطبار و یتوکل علی الله المهیمن المختار"
"ایا سبب آنکه این بلایا ی عظیمه را قبول نموده اند و در دفع آن دست در نیاورده اند چه بوده و علت تسلیم و سکون چه؟ سبب منع قلم اعلی در صباح و مسا و اخذ زمام امور بقدرت و قوت مولی الوری."
"لعمرالله این حزب اهل فساد نبوده و نیستند قلوبشان بنور تقوی منور و بطراز محبه الله مزین همتشان اصلاح عالم بوده و هست و ارده آنکه اختلاف از میان بر خیزد و نار ضغینه خاموشی پذیرد تا جمیع ارض قطعه واحده مشاهده گردد."
حق شاهد و گواه است که بهاییان در جمیع احیان بنشر امرالله مشغول بوده و اذیت و آزار و حبس و اعدام – تهمت و افترا هرگز آنها را منع ننموده و از اظهار حقایق باز نداشته است و در نهایت صدق و خلوص نیت به رفع سو تفاهما ت هموطنان خود قیام نموده اند . واین خدمت را عاشقانه به جمیع تقدیم نموده اند زیرا که که معتقدند قلب همه انسانها جایگاه خداست و حق هر انسانی است که کلام الهی را بشنود و حقایق روحانی را درک نماید و ببشارت ظهور حضرت بهالله مظهر ظهور این دور آگاه گردد و ندای الهی را از زبان ایشان بعنوان برگزیده خداوند در این یوم بشنود و از چشمه تعالیم ایشان تربیت روحانی شود و در راهی قدم گذارد که به اراده الله هدف و غایت دیانت بهایی است یعنی وحدت عالم انسانی و صلح عمومی و سهیم باشد در ساختن دنیایی که در آن تعصبات و اختلافات و عداوت و بی عدالتی از هر نوع آن (مذهبی – قومی – جنسی و... ) جای خود را به اتحاد – محبت – آرامش – رشد و توسعه پایدار (معنوی و مادی ) حفظ و ترویج حقوق زنان و مردان – تعلیم و تربیت عمومی – وحدت زبان و خط و تحقق همه آرمانها و اهداف متعالی که لایق و سزاوار و شایسته انسان وارسته و متمدن امروزی است.
بیایید به قلب فارغ و سمع طاهر مقدس اندکی تفکر نماییم تا شاید نفحات انقطاع سبب گردد که به خود و سایرین رحم نماییم.

هیچ نظری موجود نیست: