جمعه، اسفند ۲۰
بدرودی بی دیدار! درگذشت همسر جمال الدین خانجانی از زندانیان بهایی
*
مرگ را دیدهام من.
در دیداری غمناک، من مرگ را به دست
سودهام.
من مرگ را زیستهام
با آوازی غمناک
غمناک
و به عمری سخت دراز و سخت فرساینده.
همیشه می گویند خاک آرام می کند. آشوب و بی قراری را می خواباند و ناباور را باور پذیر می کند. همیشه می گویند وقتی باید از دلبندت، دل برداری و دیدار روی و شنیدار آوایش را در این خاکدان، به سویی نهی، ذرات خاک را نگاه کن که پیکر بیجانش را می پوشاند و مرزی میان ناسوت و ملکوت می کشد.
امروز اشرف سبحانی همسر جمال الدین خانجانی به خاک سپرده شد. در ساعت 10 صبح دیروز، آن ساعت سرخ از تپش بازماند و امروز همنشین خاک خاوران شد.
بی گمان از درد و رنج و دوری و بی قراری رَست، از تنگنای این زمان کشدار و پر انتظار برای دیدار همسر که 3 سال بود بی محاکمه در پس میله های زندان بود. از درد بیماری و حرمان رها شد و به جهانی پر نور و سرور و آزاد و بی مرز و هجران پر گشود.
چندی بود بیماری جانکاهی جسمش را می آزرد؛ چنان دشوار که توان دیدار همسرش را نیز در همان ملاقاتهای کوتاه و گاه گاه نمی یافت. همسرش جمال الدین خانجانی، 79 ساله، بی آنکه او را در لحظه جان دادن، دیدار کند، با وی بدرود گفت. او حتی اجازه نیافت تا همدم سالهای سختی و شادمانیش را در لحظه ای که قرین خاک می شود و برای آخرین بار، بنگرد.
کاش لحظه ای یاد مرگ، بازجویان سنگدل را فراگیرد! کاش لحظه ای زهرخند مکررشان با یاد مرگ به تذکار بدل شود! کاش قاضیان دادگاهها و عاملین جنایتها برای دمی به یاد آرند، بی فردایی این عفریت پر بَزَک را!دنیا را! فردا را! آه های بی صدا را؛ و خدایی را که سال هاست لب طاقچه عادت از یاد برده اند.
* شعر از احمد شاملو
*تصویر سمت چپ: جمال الدین خانجانی و همسرش اشرف سبحانی
* تصاویر مربوط به خاکسپاری اشرف سبحانی در گورستان خاوران که بهاییان درگذشتگان خود را به خاک می سپارند.20 اسفند 89
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر