دوشنبه، بهمن ۱۱
حکم 12 سال حبس تعزیری برای نوید خانجانی
روز 10 بهمن ماه حکم نوید خانجانی شهروند بهایی و فعال حقوق بشر اعلام شد. این دانشجوی محروم از تحصیل که برای گرفتن حق ابتدایی تحصیل در دانشگاه میهنش برای خود و دیگر هموطنانش می کوشید، از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی پیر عباس به 12 سال حبس تعزیری به اضافه جریمه نقدی محکوم شد.
این بیدادگاه در 29 آذرماه 89 تشکیل شده بود و در 10 بهمن ماه، حکم 4 صفحه ای نوید خانجانی به وکیلش شیما قوشه، ابلاغ گردید؛ حکمی که سنگین ترین مجازات را در میان احکام صادره برای فعالان حقوق بشر در بر دارد.
نوید خانجانی در 11 اسفند ماه 88 در منزل خود در اصفهان دستگیر شد و تحت بازجویی های شدید و بدرفتاری بازجویان خود قرار گرفت. مدتی را در زندان انفرادی بند مربوط به سپاه زندان اوین سپری کرد و در 13 اردیبهشت 89 به قید وثیقه 100 میلیون تومانی به طور موقت آزاد شد.
قاضی پرونده اتهامات وی را «نشر اکاذیب»، «تشویش اذهان و تبلیغ علیه نظام به واسطهی انتشار اخبار و گزارشها و انجام مصاحبه با تلویزیون و رادیوهای بیگانه»، «عضویت در شورای مرکزی کمیته گزارشگران حقوق بشر» و همچنین «تشکیل گروه محرومین از تحصیل» عنوان کرده است.
همه چیز از اینجا شروع شد که یک جوان ایرانی که مانند هر جوان دیگر در سراسر این دنیا آرزوی پیشرفت و آینده ای روشن دارد،به علت اعتقادش به "دیانت بهایی" اجازه تحصیل در دانشگاه های کشورش ایران را نداشت. نوید خانجانی سمبلی از 1000 ها جوان بهایی است که پس از انقلاب فرهنگی 1359 نتوانستند در دانشگاههای ایران تحصیل کنند. آنهایی هم که در حال تحصیل بودند از دانشگاه اخراج شدند.
چرا دولت ایران چنین حکم سنگینی را به نوید خانجانی داده است؟ او نه تنها فعال حقوق بشر است و در برابر تبعیض تحصیلی با عده ای دیگر ایستاده و فعالیت می کند، "بهایی" هم هست. یک اقلیت غیر رسمی مذهبی که دولت ایران از بدو پیدایشش، اندیشه خاموشی گرفتن و انقراضش را در سر می پروراند.سعی نمود آنها را در همه ابعاد اجتماعی از سایر هموطنانشان جدا سازد و از سوی دیگر شروع به بدگویی و تهمت پراکنی و سم پاشی افکار و قلوب ایرانیان بر ضد بهاییان نمود.
پروژه طولانی مدت به حاشیه راندن بهاییان، می توانست چند ثمر عمده داشته باشد:-1 حس همدردی و عاطفی نسبت به این گروه اجتماعی به علت در ارتباط نبودن دیگران با آنان از بین برود و آنگاه سرکوب و هجوم را بیشتر کنند و با بی تفاوتی سایر ایرانیان بتوانند به پاک سازی کامل اجتماعی بهاییان موفق شوند. 2- بهاییان را نسبت به مسائل ایران و ایرانیان بی تفاوت کنند و این چرخه از هم گسستگی و بیگانه سازی و مرز تراشی میان ایرانیان را کامل کنند.
اما حال سرنوشت همه ایرانیان به یکدیگر گره خورده اگر تا چند سال پیش تنها بهاییان به علت باور مذهبیشان اجازه تحصیل در دانشگاه را نداشتند، ، حال این چتر تبعیض گسترده تر شده و این تگرگ بی عدالتی بر مناطق بیشتری می بارد.هر روز دانشجویانی به عنوان فعال حقوق بشر و ستاره دار و ... از حق تحصیل محروم می شوند و کاری که نوید و سایر دوستانش می کنند این است که این چتر، هیچ گاه ، برای هیچ کس و تحت هیچ شرایطی نباید گسترده شود. ناراحتی از این است که فردی که علمدار این مبارزه تبعیضی شده از همان جامعه به زعم ایشان به گوشه رانده شده است. جامعه ای که باید بنا به پیش بینی و عملکردهای ایشان تا به حال اثری از آن باقی نمی ماند.
اما به گفته عبدالبها، فرزند بنیانگذار دیانت بهایی: "...و از غرائب وقوعات این است که اعظم وسیلۀ صون و حمایت این حقیقت نورانیّت، هجوم اعداست و آلام و محن بی منتها، زجاج آن سراج اریاح است و سبب سلامت آن سفینه، شدّت امواج..."
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر