نمایشگاه بین المللی رسانه های دیجیتال از 8 تا 18 مهر ماه در مصلای تهران برگزار گردید. در این نمایشگاه نسخه جدید نرم افزاری با عنوان" سراب" به بازدیدکنندگان ارائه شد. به گزارش ایکنا این نرم افزار به منظور " معرفی و آشنایی با فرقه های ضاله" تهیه شده است و علی بنکدار طراحی و برنامه ریزی آن رابر عهده گرفته است. بر اساس اظهارات برنامه نویس این نرم افزار ، سراب به معرفی " هفت فرقه ضاله وهابیت، بهاییت، صوفیه، شیطان پرستی، و ..." پرداخته است. در ضمن بخشهایی از این نرم افزار با عنوان" بهشت" ، اصول دیانت اسلام و قرآن را معرفی نموده.
در نمایشگاه بین المللی کتاب نیز تعداد غرفه هایی که کتاب یا سی دی های ضد آیین بهایی را در معرض نمایش گذارده بودند، به طور چشمگیری افزایش یافته بود. حتی غرفه ای مجزا با نام "معرفی بهاییت" در میانه نمایشگاه برپا شده بود و فروشندگانی با صورت تراشیده و به ظاهر روشنفکر، بازدیدکنندگان را به خرید سی دی ها ترغیب می کردند و خود را منصف و فرهیخته و محقق جلوه می نمودند.
انتشار این ردیه ها از همان 160 سال گذشته یعنی زمانی که آیین بهایی از ایران سر برکشید، آغاز شد و در هر دوره ای رنگ و لعاب خاصی به خود گرفت. گاهی بهاییان را دشمن دین و زمانی بیگانه با انسانیت معرفی کردند. روزگاری جاسوس این کشور و روز دیگر جاسوس ملتی دیگر خواندند. آنچه در تمام این نوشته ها و گفته های دروغ پرداز مشترک بود، بر انگیختن حس انزجار و نفرت و ایجاد ترس و ارعاب در دل خواننده بود که مبادا جویای حقیقتی قصد پرسش کند و از در تحقیق برآید یا حتی با بهاییان ارتباطی برقرار کند، از مرامشان اطلاعی گیرد، از نزدیک با ایشان آشنا شود و نقشه های دروغ بافتِ نویسندگان و گویندگان به دید مخاطب آید.
این روند پس از انقلاب 57 گسترش بیشتری هم در تعداد و هم ابعاد یافت. کتابها، رسانه ها، منابر، مدارس و سمینارها سرشار از مطالبی بر ضد این جامعه گردید. راههای ارتباطی به وسیله اخراج از دانشگاهها و مشاغل دولتی بسته شد و اجازه هیچ دفاع یا بیان واقعیتی به جامعه بهاییان ایران داده نشد.
اما سیاست بهایی ستیزی از سوی مسئولین ایران از 4 سال گذشته شکل دیگری به خود گرفت. با سر کار آمدن افرادی با تمایلات " حجتیه" که به وضوح برای ریشه کنی بهاییان پاگرفته بودند، بر شدت دروغ پردازیها و آزارها افزوده شد. به افرادیکه بر ضد بهاییان مطالبی می نوشتند جوایز ارزنده و پست های عالی اعطا می شد. با هزینه بیت المال افرادی برای پرونده سازی و تحقیقهای نمایشی اجیر شده و تهمتهایی را با عنوان وقایع تاریخی یا اجتماعی به بازار کتاب ایران یا عرصه های دیگر رسانه سرازیر می کردند. حتی با گوش خود شنیدم که یک استاد با سواد اما خود فروخته می گفت: " چرا عمرم را صرف تحقیق در اموری کنم که برایش چندرغاز هم نمی دهند در حالیکه بالاترین پول را برای نوشتن ردیه برای بهاییان می دهند".
با گسترش گفتمان حقوق بشر در ایران و توجه بیشتر ایرانیان داخل و خارج از کشور به حقوق از دست رفته این گروه و نیز شرکت بیشتر بهاییان درفعالیتهای توسعه اجتماعی و اقتصادی ایران، حملاتِ دولت نیز بیشتر شد. این گونه مخالفتها برای آنکه نمای فرهنگی به خود بگیرد، در قالب کتابهایی به ظاهر مستند( پر از مغلطه های بارز برای اهل منطق و تحقیق) و پرونده سازی های فریبنده به مردم ارائه شد. از کانالهای تلویزیونی نیز برنامه هایی با عناوین و تصاویر وحشت زایی چون" شیطان"، " گرگ"، " جمجمه آتش گرفته" با موسیقی ها و فضا سازی دهشتناک برای بینندگان نمایش داده شد.
اما شگفتا که با تمام این تلاشها برای آبله رو نشان داده چهره بهاییان، هر روز بر تعداد بیدار دلان و حق طلبانی که برای اعاده حقوق این گروه می کوشند یا به تحقیق راستین از خود آنان روی می آورند، افزوده می شود.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر