دوشنبه، آبان ۶

جزای آبادانی

جزای آبادانی!

در میان فعالیتهای گوناگون جامعه جهانی بهایی، تعلیم و تربیت اطفال و نوجوانان اهمیت ویژه ای دارد. این فعالیت در دو شاخه مجزا در حال اجراست. یکی از این شاخه‌ها توسعه اجتماعی می باشد که به خصوص در مناطق محروم سطح جهان در جریان است. هدف اصلی این فعالیت توانمند سازی کودکان و نوجوانان برای توسعه قابلیتهای خویش و آموزشهای گوناگون هنری،علمی ، مهارتهای عملی و اخلاقی ست. یکی از مهمترین تاکیدات جامعه بهایی در ارتباط با فعالیت توسعه این است که تمام این کارهای بشر دوستانه بدون ذکری از نام دیانت بهایی یا حتی به نیت تبلیغ این آیین باید صورت پذیرد. در پیام بیت العدل اعظم مورخ 21 آگوست 2006 چنین آمده:
"...خدمات بهاییان به توده مردم در زمینه های توسعه اقتصادی و اجتماعی که جزئی از حیات بهایی محسوب می شود با فعالیتهای تبلیغی آنان کاملا متفاوت است به این معنی که این خدمات باید بدون هدف و منظور تبلیغی و حتی فارغ از تمایل جلب نظر و همدردی دیگران ارائه شود تا مورد قبول حق جل جلاله قرار گیرد..."
اما همه چیز در ایران شکلی دیگر به خود می گیرد. وقتی نظامی، مردم مملکت خویش را با اطمینان در حمایت خود ندارد، همیشه بیم از آن دارد که کسانی بر ضد او توطئه کنند یا علیه او تبلیغ نمایند. این حکمی ست که مانند نقل و نبات به هر گونه فعالیتی که برای آبادانی مملکت یا ابراز حقیقت صورت می گیرد، داده می شود. این ترس، عوامل روانی دارد و باید ریشه هاش مورد بررسی قرار گیرد. چگونه می شودوقتی 54 جوان بهایی بدون هیچ انگیزه تبلیغی برای دیانت خود، به منطقه ای محروم پا می گذارند و تغییرات مثبت چشمگیری در آنجا ایجاد می کنند به حکم" تبلیغ علیه امنیت ملی یا جمهوری اسلامی " محکوم می شوند. به زندان می افتند یا مجبورند هر3 هفته یکبار در کلاسهای تبلیغات اسلامی شرکت کنند؟
این 54 نفر هر جمعه صبح به یکی از مناطق محروم شیراز به نام مهدی آباد می رفتند و به کودکان و نوجوانان این محل و حتی والدین ایشان که از فرهنگی پایین و حداقل سواد و بهداشت بهره مند بودند، آموزشهایی می دادند. این آموزشها شامل کلاسهای بهداشتی، ورزشی، هنری، مناجات و دعا، آموزش ارزشهای اخلاقی نظیر صداقت، محبت، احترام به والدین و ... بوده. هر جمعه بچه های محله که با شور و شوقی وصف ناپذیر به استقبال از این گروه می آمدند، به گروههای سنی مختلف تقسیم می شدند و هر چند جوان بهایی مسئول کار و آموزش با یکی از این گروههای سنی بود. بعد از چند ماه وضعیت آن محل تغییر کرد. دیگر آن محله کثیف و پر از آشغال، تمیز و مرتب شده بود و خود اهالی برای پاکیزه نگاه داشتن آن تلاش می کردند. بسیاری از عادات مضر و خشونت بار که زاده فرهنگ پایین و تربیت نیافته افراد محل بود، دگرگون شد. مثلا پسران برای ابراز وجود خود چاقو از جیب بیرون نمی آوردند و وقت خود را بیهوده به کلمات رکیک و پرسه زدن نمی گذراندند. زنان بی سواد و بی بضاعت خواندن و نوشتن آموخته بودند و کودکان خود را نیز به یاد گرفتن آن تشویق می کردند.
بله این بود فعالیت جوانان بهایی ایران برای "تبلیغ علیه جمهوری اسلامی"!!!!
اگر حکومتی از ارتقا سطح فرهنگی افراد کشورش چنان بیمناک است و آن را به اشد جزا مجازات می کند، باید شک کرد که در این ترقی و درک بیشتر اعضای کشورش، چه می بیند که چنان به وحشت می افتد؟ نگاه داشتن سطح درک و فهم مردمان یک کشور در سطحی نازل، آرزوی حکومتهای دیکتاتور است؛ چه که به این صورت پیروانی مقلد و بی فکر پرورش می یابند که با ساده دلی و زودباوری هر وعده وقول دروغی را باور می کنند؛ ولی امان از شهروندان هوشمند ودانشمند که آفت جان دولتهای جبارند. هر حرفی را باورنمی کنند و برای احقاق حقوق مسلوبه شان تلاش می کنند. مشکلات اجتماعی را بر گردن تقدیر و سرنوشت و "تاخیر در ظهور آقا" و ... نمی گذارند و در پی حل و ریشه یابی آنند.
اینان مستحق زندانند. اینان باید دهانشان دوخته شود و از سایر مردمان جدا شوند. صدایشان در گلو خاموش شود و اندیشه هاشان در گوشه زندان خاک بخورد.
پس از دستگیری این 54 نفر، 3 نفر از فعال‌ترین اعضای این گروه، به نامهای ساسان تقوا، هاله روحی و رها ثابت به 4 سال زندان محکوم شدند. حکم ایشان " تبلیغ علیه جمهوری اسلامی "بود. 51 نفر دیگر برای ارشاد! و دعوت به دین مبین اسلام به کلاسهای تبلیغات اسلامی دعوت شدند و مجبورند که 3 سال هر سه هفته یکبار در این کلاسها شرکت کنند. قابل ذکر است که قرار بر این بوده که در این کلاسها اصول اعتقادی دیانت اسلام یعنی توحید و معاد و نبوت تدریس گردد ولی بنا به گفته افراد شرکت کننده ،غیر از توهین به ایشان و باورهایشان چیزی در این کلاسها ارائه نشده. مردی که این کلاسها را می گرداند دختران بهایی را فاسد و خراب می خواند و آنان را بدنام وبی عفاف خطاب می کند. به پیامبران دیانت بابی و بهایی توهین می نماید و اینگونه می خواهد مهر اسلام را در دل اینان بکارد!
اما افشای دو سند مبنی بر عدم تبلیغ این 54 جوان بهایی در آن محله و اعلان بی گناهی این جوانان خیلی چیزها را روشن می کند. دولت جمهوری اسلامی این جوانان را محکوم نموده که به منظور تبلیغ دیانت بهایی در این محل و فریب دادن اهلی آن به مهدی آباد می رفته اند واظهارات اهالی و خود این جوانان مبنی بر عدم تبلیغ دیانت بهایی هیچ چیز را تغییر نداد ولی افشای این اسناد مبنی بر بی اطلاعی اهالی مهدی آباد از بهایی بودن این جوانان، موضوع را پیچیده تر می کند. با وجود به دست آمدن این سند، دولت ایران هنوز تغییری در روند خود برای تخفیف حکم این 54 نفر صورت نداده.
این است سزای فرزندان برومند ایران زمین از فعالان دانشجویی، طرفداران حقوق زنان و حقوق بشر، بهاییان، روشنفکران و ...برای آبادانی مرز و بوم خویش.
برای اطلاع بیشتراز این اسناد به سایت زیر مراجعه فرمایید.
www.hrairan.com
www.hra-iran.org


یکشنبه، آبان ۵

دعای خیر مردگان بهایی


دعای خیر مردگان بهایی
صبح پنجشنبه 3 آبان 1387، بار دیگر گورستانهای بهایی مورد هجوم واقع شده. در سال جاری نمونه هایی از این هجوم در شهرهای مختلف مشاهده شده و این بار قائم شهر. در شهریور ماه عده ای با ماشینهای سنگین به گورستان بهاییان در اصفهان حمله کردند و صدها درخت و نهال کاشته شده را بریدند و پیش از آن در نجف آباد و ویلا شهر اصفهان گورستانهای بهاییان تخریب شد. استفاده از ماشینهای مجهز برای زیر و رو کردن خاک نشان دهنده این مطلب است که بر خلاف ادعا دولت مبنی بر فعالیت گروهی خرابکار، این کار توسط افرادی اجیر شده توسط دولت صورت گرفته.
اول بار گورستان بهاییان تهران موسوم به گلستان جاوید واقع در خیابان خاوران تهران در زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی مورد هجوم قوای حکومتی قرار گرفت و اجساد صدها بهایی و از جمله بسیاری از بهاییانی که توسط دولت جمهوری اسلامی در اول انقلاب اعدام شده بودند، زیر و رو شد و خبری از آنها به دست نیامد و جای آن ، فرهنگسرای خاوران ساخته شد.
در سال 1367 که فشارهای مضاعفی بر جامعه بهاییان ایران وارد آمد. اجازه کفن و دفن متوفایی از خانواده ای بهایی در کرج لغو شد و 3 نفر از خادمین موقت کرج به جرم دفن کردن مرده ای که در حال بو کردن بود به اعدام محکوم شدند . البته با چند بار تجدید نظرحکم ایشان به 15 سال زندانی تقلیل یافت که اجرا شد.
نمونه این برخوردهای کینه توزانه به جامعه بهایی ایران کم نیست اما چرا مرده بهاییان؟
در این باره بارها فکر کردم و به چند نتیجه رسیدم:
1- وقتی فردی دستش از زنده کسی کوتاه می شود یعنی یا توان مقابله با او را ندارد یا از او می هراسد یا از لحاظ قانونی نمی تواند با او تصفیه حساب کند و یا می خواهد اثری از خود باقی نگذارد، به مرده افراد راضی می شود و البته ریشه این تخریب، بغض و کینه است. اما خاصیت مرده چیست؟ 1-توان اعتراض و دفاع یاانتقام از خویش را ندارد2 – حقوق و مزایایی برایش تعیین نشده تا بر اساس آن از حقوقش دفاع شود.
بنابراین خصوصیات می توان از این کار مهاجمان چند نتیجه گرفت 1- آنان از جامعه بهایی می ترسند نه اینکه به مقابله به مثل یا انتقام بر خیزند بلکه ازاینکه به احقاق حقوقشان می پردازند ونیز فشارهای بین المللی چهره نه چندان درخشان ایشان را در انظار عالمیان سیاهتر خواهد نمود.
2- تمام اعمال و تبعیضاتی که بر این جامعه روا می شود،ظالمانه است و با هیچ قانون انسانی قابل توجیه نیست بنابراین از راه غیر قانونی به ابراز دشمنی و نیز زیان رسانی به این جامعه می پردازند. راهی که به راحتی می توان بر خاموشترین و بی زبان ترین اعضای این جهان یعنی مردگان اعمال کرد.
3- توانی برای پاسخ گویی منطقی یا عقلانی با این جامعه ندارند و حتی چنین فضایی را برای گفتگوی آزاد خود با هیچ اندیشه دیگری ایجاد نخواهند کرد.
همیشه ظلم بر بی زبانان نامردانه ترین شیوه ستم بوده گرچه بهاییان زنده نیز اجازه بیان حرف و عقاید و دفاع ازعقاید و حقوق خود را در رسانه های رسمی کشوریا حتی در مدارس و سایر مجامع عمومی ندارند.
بهاییان برای حرمت نهادن به جسد مرده اهمیت زیادی قائلند چه که او را زمانی حامل امانت الهی یعنی روح انسانی می دانند بنابراین با نهایت ادب و احترام او را به خاک می سپارند. پس از شستشو و معطر کردن او دعایی برایش می خوانند و از پروردگار طلب پذیرش میهمان جدید را به درگاه بزرگواریش می نمایند. آنگاه او را در 5 قطعه کفن می پیچند و در تابوت می نهند و در خاک قرار می دهند و برایش نماز مربوط به مردگان و دعا و مناجات می خوانند و به جهت ارتقای روحش برای او خیرات می دهند. بهاییان اجازه لعنت یا نفرین و دعای بد حتی بر دشمنان خویش را ندارند و در موارد آزار و اذیت، توصیه شده اند که برای فرد ظالم، دعای خیر و هدایت نمایند و پس از مرگش نیز برای او طلب مغفرت کنند . اصطلاحی که برای مرگ در دیانت بهایی مرسوم است" صعود" می باشد که به معنای ارتقا ، بالارفتن و به مرحله ای برتر رسیدن است و این اصطلاح نگاه بهاییان را به مرگ و عوالم بعد تا حدودی روشن می کند.
بنابراین افراد اجیر شده که برای به کف آوردن لقمه ای نان، دست از مرده بهاییان نیزبر نمی دارند نگران نباشند زیرا که در جواب نفرین و بولدزر و تف و لعنت، دعای خیر نصیبشان خواهد شد.

شنبه، مهر ۲۷

تنور خبر

تنور خبر
شاید شما هم کنجکاوید تا خبرهای مربوط به نقض حقوق بشر را در ایران دنبال کنید. این اخبار آنقدر زیادند و گروههای متنوعی را در برمی گیرند که اگر بخواهیم همه آنها را پی بگیریم، ممکن است ساعتها از ما وقت بگیرد. اما برای کسانی که علاقه مندند از وضعیت بهاییان –یکی از گروههای تحت تبعیض در ایران- ایران مطلع شوند، چند خبر می گذارم:
ایران: آخرین گزارش‌ها
به روز شده: ٢۵ مهر ١٣٨٧ برابر با ١۶ اکتبر ٢٠٠٨

یادآوری: گزارش‌های این صفحات، که مرتباً به روز می‌شود، برای اطلاع رسانی به مؤسسات خبری و کسان دیگری است که مایل به آگاهی از جزئیات وضعیت بهائیان در ایران هستند. این اطلاعات توسط جامعۀ بین‌المللی بهائی بررسی شده و مورد تاًیید است.


موارد تازۀ آتش‌سوزى عمدى و تكرار حملات در استان كرمان:

در ماه‌هاى اخير، حداقل دوازده مورد حمله به بهائيان، شامل آتش‌سوزى‌هاى عمدى و تخريب، در شهر رفسنجان در استان كرمان گزارش شده است.

روز ٢۶ مهر برابر با چهارم اكتبر يك فروشگاه لوازم عروسی كه صاحبان آن بهائى هستند به آتش كشيده شد. از موارد ديگر آزار بهائيان به اين‌ها مى‌توان اشاره كرد: بستن محل‌هاى كسب بهائيان، توزيع اوراق ضد بهائى در خانه‌ها، حمله به جامعۀ بهائى در روزنامه محلى، تظاهرات خصمانه نسبت به بهائيان، از بين بردن خودروى يك بهائى با آتش و زدن آسيب‌هاى جدى به خانه‌ها و خودروهاى بهائيان ديگر.


اقدام به باج‌گیری

در روز نهم مهر برابر با ٣٠ سپتامبر در شهر يزد، فردى به يكى از آشنايان بهائى‌اش تلفن كرد و از او خواست كه يك ميليون تومان (صدهزار دلار) به حسابش واريز كند و تهديد كرد چنانچه اين مبلغ به او پرداخت نشود فرد بهائى را به مقامات محلى معرفى خواهد كرد. وى تأكيد داشت كه حكومت از شكايت‌هائى كه بر عليه بهائيان بشود استقبال مى‌كند.

فرد بهائى حاضر به پرداخت اين باج نشده و منتظر است تا نتيجه اين تهديدها معلوم شود.


حكومت ايران نوشتن طومار بر عليه بهائيان را تشويق مى كند:
يك هفته پس از به نمايش گذاشتن طومارى بر عليه بهائيان در نماز جمعۀ تهران برنامۀ مشابهى در قم به اجرا گذاشته شد. هر دو رويداد در رمضان، ماه روزه دارى مسلمانان، رخ داد.

در سومين جمعۀ ماه رمضان (٢٩ شهریور برابر با ١٩ سپتامبر) در تهران — در زمانى كه جمعيت بزرگى براى شنيدن خطبه‌هاى نماز جمعه به امامت على خامنه‌اى، رهبر جمهورى اسلامى، اجتماع كرده بودند — اين طومار در محل ورودى نمازگزاران به محوطه براى امضاء نصب شده بود. مقاماتى از وزارت اطلاعات براى جمع آورى بيشترين تعداد امضاها در محل حاضر بودند.

دومين جمع آورى امضا در جمعه بعد از آن در قم و هم‌زمان با راهپيمائى سالانۀ قدس بود كه در جريان آن راهپيمايان بر عليه "رژيم صهيونيستى" و ايالات متحده شعار مى‌دهند. طومار را اين بار در ورودى مسجد خمينى كه حرم حضرت فاطمه معصومه، يكى از مقدس ترين زيارتگاه‌هاى شيعيان در ايران، را احاطه مى‌كند قرار داده بودند.

جزوه‌ای شامل متن کامل طومار به‌علاوۀ اطلاعاتی نا‌‌درست در مورد آئین بهائی و بهائیان به امضا کنندگان داده می‌‌شد.

خبر گذاشتن اين طومار در محل نماز جمعه از پيش توسط خبرگزارى‌هاى ايرانى از جمله خبرگزارى رسمى كشور، ايرنا، منتشر شده بود. اين طومار پر از اتهامات دروغ و اظهارات تحريك كننده‌اى در بارۀ آئين بهائى و خواستار انحلال "تشكيلات بهائيت" بود.

واقعيت اين است كه تشكيلات بهائى، كه تقريبا در تمام كشورهاى جهان وجود دارد، از اوايل دۀ ١٣۶٠ (١٩٨٠) در ايران ممنوع شده و از آن زمان بهائيان مجبورند براى انجام امور اوليۀ جامعۀ سيصد هزار نفرۀ خود در اين كشور با امكانات بسيار محدودى عمل كنند.


رهبران جامعۀ بهائى همچنان در زندان‌اند؛ برندۀ جايزۀ نوبل به دفاع از آنها ادامه مى‌دهد:

هفت عضو هیأت ملی هماهنگ کنندۀ امور بهائیان ایران همچنان در زندان اوين در تهران هستند اما بالاخره به آنها اجازه ملاقات‌های كوتاهی با خانواده‌هايشان داده شده است. هيچ اتهام رسمى يا تاريخ محاكمۀ احتمالى براى آنها اعلام نشده است، تنها در اوايل ماه اوت روزنامه‌ها به نقل از يك بازپرس حكومتى نوشتند كه اين افراد به فعاليت در يك نهاد "غيرقانونى" مرتبط با اسرائيل "اعتراف كرده‌اند". جامعۀ جهانى بهائى اين اتهامات را شديداً تكذيب كرده است. (
مقاله مربوطه را بخوانيد.)

خانم شيرين عبادى، وكيل سرشناس حقوق بشر و برندۀ جايزۀ نوبل، اصرار بر آمادگی خود و همكارانش را در کانون مدافعان حقوق بشر در ايران برای دفاع از بهائیان زندانی اعلام داشتند، علی‌رغم اكاذيب منتشره که ایشان و خانواده‌شان به آئين بهائى گرويده‌اند.

خانم عبادی مسلمان است و جامعۀ جهانى بهائى تأييد می‌کند كه نه ایشان و یا دخترشان هیچ زمانی عضویت جامعۀ بهائى را نداشته‌اند. ایشان اظهار داشته‌اند که وکلا برای تماس با زندانیان تلاش نموده‌اند ولی با مخالفت رو به رو شده‌اند. (برای اطلاعات بیشتر راجع به خانم شیرین عبادی
متن کامل بيانيۀ جامعۀ جهانی بهائی را بخوانيد.)

هفت عضو زندانى هيأت مسئول رسيدگى به امور اوليۀ جامعۀ بهائيان ايران عبارتند از خانم فريبا كمال آبادى و آقايان جمال‌الدين خانجانى، عفيف نعيمى، سعيد رضائى، بهروز توكلى، وحيد تيزفهم و خانم مهوش ثابت. شش نفر اول از ماه اردیبهشت (مه) و خانم ثابت از ماه اسفند (مارس) در بازداشت به سر مى‌برند.


در حال حاضر حداقل ٢٢ بهائى در زندان هستند:

در حال حاضر حداقل ٢٢ بهائى در نقاط مختلف ايران زندانى هستند. در زمان‌هاى مختلف ممكن است تعداد زندانيان از اين بيشتر باشد. گاهى بعضى بهائيان موقتاً بازداشت و بعداً آزاد مى‌شوند، بعضى نيز با سپردن وثيقۀ نقدى به دادگاه يا تسليم جواز كسب يا سند مالكيت به قيد ضمانت آزاد مى‌شوند.


بريدن صدها درخت جوان در گورستان بهائى:
در ساعات اوليه روز بيست و هشتم سپتامبر، گورستان بهائيان در اصفهان مورد هجوم افرادى قرار گرفت كه با برنامه ريزى صدها درخت جوان را شكستند و انبار نگهدارى اثاثيه و لوازم كار در گورستان را به آتش كشيدند. اين جنايت به مقامات محلى و ملى گزارش شد.
تداوم ويرانگرى‌ها در گورستان‌هاى بهائى ادعاى حكومت ايران را كه بهائيان فقط براى "ملاحظات امنيتى" تحت نظر هستند نقض مى‌كند. اين نكته كه بيشتر خرابكارى با ماشين آلات سنگين صورت گرفته نشان مى‌دهد كه عاملين اين كار مشتى خرده خرابكار نبوده‌اند.
(گزارش قبلى سرويس خبرى جامعۀ جهانى بهائى در بارۀ تخريب گورستان‌ها را در
اينجا ببينيد.)


نوع "اتهاماتى" كه به بهائيان وارد مى‌شود:

علی‌‌رغم بازداشت‌هاى مكرر بهائيان در ماه‌ها و سال‌هاى اخير، كه غالباً بدون اتهام مشخصى بوده، حكومت ايران همواره آزار بهائيان به خاطر اعتقادات دينى آنها را انكار كرده است. با اين وجود حتى اتهامات رسمى كه به افراد بهائى وارد شده نشان دهنده يك برنامۀ تبليغاتى ضد بهائى است.

به عنوان نمونه اتهام وارده به سه بهائى كه در ماه اوت در تهران بازداشت شدند "تبليغ بهائيت و تبليغ عليه نظام جمهورى اسلامى و اهانت به مقدسات اسلامى" است.

اخراج دانش‌آموزان و دانشجويان بهائى از مدارس و دانشگاه‌ها به وضوح مبتنى بر تبعيض دينى بر عليه آنهاست. (به بخش بعدى نگاه كنيد.)


محرومیت از تحصیل

روز به روز موارد بيشترى از اخراج دانش‌آموزان و دانشجويان بهائى از مؤسسات آموزشى افشاء مى‌شود كه مقامات مسئول با صراحت دليل آن را بهائى بودن آنها اعلام كرده‌اند.

بعنوان نمونه‌، در ١۴ مرداد ١٣٨٧ (۴ اوت ٢٠٠٨)، درست قبل از فارغ التحصيل شدن، ندا كشاورز رهبر، دانشجوى رشته حسابدارى در دانشگاه فضيلت، احضار و مورد بازجوئى قرار گرفت كه به چه دليل به مؤسسه آموزشى اطلاع نداده كه بهائى است. وقتى او در پاسخ گفت كه در فرم‌هاى درخواست اوليه ديانت‌اش مشخص بوده به او گفته شد كه بايد اعتقادات‌اش را انكار كند. نپذيرفتن اين دستور منجر به اخراج بلافاصله او از دانشكاه گرديد.

در جريان پذيرش و ثبت‌نام دانشگاه‌ها در سال جارى تحصيلى معلوم شد كه داوطلبان بهائى در مراحل اوليه بررسى تقاضاها به نوعى شناسائى شده‌اند. اين دانشجويان وقتى به تارنماى آزمون سراسرى دانشگاه‌هاى ايران مراجعه مى‌كردند به جاى ديدن نتيجه آزمون خودشان با صفحه‌اى كه در آن نوشته بود "خطاهاى مقابل را تصحيح نمائيد" و موضوع خطا را "نقص پرونده" اعلام مى‌كرد مواجه مى‌شدند.

ظاهراً يك جوان بهائى از چرخه اين شناسائى قبلى در امان مانده و براى ثبت‌نام در در دانشگاه مراغه در آذربايجان شرقى پذيرفته شده بود. او در روز ٢۶ شهریور برابر با شانزدهم سپتامبر براى گرفتن كوپن هاى غذا و كليد خوابگاه به دانشگاه مراجعه كرد اما دقايقى پس از تكميل اين مرحله اين خانم جوان احضار و به او اطلاع داده شد كه "نقص پرونده" دارد. در پاسخ به پيگيرى او مقامات مسئول در اداره مركزى آزمون گفتند همۀ دانشجويانى كه اين "مشکل" (يعنى، بهائى بودن) را دارند تقاضايشان رد شده است.


(براى اطلاعات بيشتر در مورد ممنوعيت ورود بهائيان به مؤسسات آموزش عالى و شكست تلاش‌هاى دانشجويان براى احقاق حقوقشان در دادگاه‌ها به
گزارش مورخ ١٢ مهر ماه برابر با ٣ اكتبر سرويس خبرى جامعۀ جهانى بهائى نگاه كنيد.)

نمونه‌هاى اخير حملات و آزارها:
§ پيش‌تر گزارش شده بود كه آقاى مهران بندى، اهل يزد، در ٩ خرداد ١٣٨٧ برابر با ٢٩ مه ٢٠٠٨ بازداشت و به زندان برده شده است. همان روز شركت خدمات كامپيوترى او نيز مورد هجوم و بازرسى مأموران وزارت اطلاعات قرار گرفت. اكنون معلوم شده كه در روز ٢٨ ماه اوت دادگاه انقلاب يزد در حكمى آقاى بندى را به سه سال و نيم زندان و به دنبال آن سه سال تبعيد در داخل كشور و محروميت پنج ساله از تجارت كامپيوتر محكوم كرده است. در رأى دادكاه آمده است كه آقاى بندى و يك متهم ديگر بهائى در اتهام "اجتماع و تبانى بر ضد امنيت داخلى و خارجى کشور" و "تبليغ عليه نظام جمهورى اسلامى ایران به نفع گروه‌هاى مخالف نظام" مجرم هستند.

§ در ماه مرداد گزارش شد كه در يك سانحۀ عمدى رانندگى در مشهد، اتومبيلى سه بهائى را زير گرفت كه در نتيجه دو نفر آنها كشته و سومى به شدت مجروح شد. هرسه اين افراد پيشتر مورد تهديدهاى تلفنى قرار گرفته بودند.

§ گزارش‌هاى بسیاری در مورد اخراج بهائيان از كار يا جلوگيرى از ادامۀ كسب آنها نشان مى‌دهد كه حكومت ايران به اعمال محدوديت‌هاى اشتغال براى بهائيان ادامه مى‌دهد. در استان كرمان، در تاريخ ۴ شهریور برابر با ٢۵ اوت، هشت مغازه متعلق به بهائيان در يك بازارچه توسط ادارۀ نظارت بر اماكن عمومى با ادعاى اين كه صاحبان آنها پروانۀ كسب ندارند مهر و موم شد. هم‌زمان جزوه‌هاى تبليغات ضد بهائى نيز در مغازه‌هاى ديگر بازارچه توزيع شد.


ادامۀ انتشار مقالات ضد بهائى:
كيهان، روزنامۀ سراسرى و تحت حمايت دولت در ايران، از اواخر تیر ماه (ژوئيه) تا كنون بيش از شصت مقاله شامل بخش‌هائى از يك كتاب تازه منتشر شده‌ كه ادعا مى شود خاطرات مردی است که قبلاً بهائی بوده و سپس از اعتقاد خود به این دیانت روی‌گردان شده، منتشر كرده است. این نوشته‌ها پر از مطالب دروغ و افتراء آمیز دربارۀ حضرت بهاءالله، تشکیلات اداری و فعالیت‌های جامعۀ بهائی است. در سه سال گذشته، همين روزنامه بیش از ٢٠٠ مقاله بر عليه بهائيان منتشر كرده است.

روز دهم سپتامبر خبرگزارى فارس گزارش داد كه روايت مفصلى (بر ضد بهائيان) با عنوان "فريب" در مجله "زن روز" از نشريات وابسته به كيهان منتشر خواهد شد.

بسيارى از روزنامه‌ها به طور منظم بريده‌هائى از حملات ائمه جماعت به آئين بهائى و اتهامات كذب آنها را در خطبه‌هاى نمازشان منتشر مى‌كنند.

صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران نيز برنامه‌هائى با هدف مشوب كردن اذهان عمومى بر عليه بهائيان و آئين بهائى تهيه و پخش كرده است.


بيانيه‌ها در محكوميت بازداشت و آزار بهائيان:

بسيارى دولت‌ها، نهادهاى بين المللى، و افراد سرشناس چه در ايران و چه در خارج از آن كشور بازداشت خارج از ضوابط قانونى رهبران جامعۀ بهائى و تضييع حقوق بهائيان در اين كشور را محكوم كرده‌اند.

دو مقاله از دو نويسنده غيربهائى در اين ميان حائز اهميت‌اند:

§ مقاله على كشتگر در سايت خبرى گويا با عنوان "ما همه بهائى ايرانى هستيم" مى‌گويد شدت تبعيض دولتى نسبت به بهائيان به حدی است که فعالان حقوق بشر نیز به نوعی این تبعیض را می‌پذیرند. او در دعوتى پرشور از نهادهاى مدافع حقوق بشر مى خواهد "كه دفاع از حق برابری کامل ادیان و مخالفت با تبعیض مذهبی در سرلوحه کار همه فعالان حقوق بشر و نهادهای مدنی مدافع حقوق شهروندی قرار گیرد". (
مقاله مربوطه را بخوانيد).

§ احمد باطبى روز ١٢ شهریور ١٣٨٧ برابر با ٢ سپتامبر ٢٠٠٨ در نشريه اينترنتى 'روز' مقاله بلندى نوشت كه در ميان مطالب ديگر (١) با ذكر جزئيات به محروم كردن بهائيان از ثبت نام در دانشگاه ها پرداخت، (٢) موادى از قانون اساسى ايران را كه به حقوق برابر براى اقليت ها اشاره مى كند مطرح كرد، (٣) كوشيد دلائل فشار بيشتر بر بهائيان به نسبت اديان ديگر را در حكومت شيعه تحليل كند، و (٤) در پايان نتيجه گرفت بهائيان "بايد مجاز باشند که نگرش‌ها و اعتقادات دينى‌شان را به راحتى و بدون هر گونه قيد و بندى ‏...در جوامع اسلامى" توضيح و تشريح کنند.
آقاى باطبى در سال ١٣٧٨ (١٩٩٩) وقتى عكسى از او كه پيراهن خونين يكى از همراهانش در اعتراضات دانشجوئى را حمل مى‌كرد روى جلد مجلۀ اكونوميست منتشر شد مشهور شد. پس از آن سال‌هائی را در زندان و تحت شكنجه گذراند تا عاقبت از ايران گريخت؛ در حال حاضر او مقيم ايالات متحده است. (
مقاله مربوطه را بخوانيد).


نمونه‌هایی از بیانیه‌های رسمی

§ شش برندۀ جايزۀ صلح نوبل — اعضاى بنيانگذار 'نهاد زنان نوبل' كه دفتر آن در اوتاوای کاناداست — خواستار آزادى بدون قید و شرط هفت نفر بهائیان ایرانی — اعضای هیاًت ملی گردانندۀ امور بهائیان — شدند. اين شش زن برندۀ جايزۀ نوبل عبارت بودند از: خانم‌ها مایرد کورریگان مگوایر، بتی ویلیامز، ریگوبرتا منچو تام، جودی ویلیامز، شیرین عبادی و وانگاری موتا ماآتای.

§ در سى‌ام ژوئيه مجلس نمايندگان آمريكا در واشنگتن با ۴٠٨ رأى در برابر ٣ رأى طى قطعنامه‌اى آزار بهائيان در ايران را محكوم كرد.

§ اتحادیۀ اروپا، در
بیانیۀ ٢۱مه برابر با ١ خرداد، ابتدا نگرانی‌اش را نسبت به بازداشت‌ها ابراز كرده و مى‌افزايد: "اتحادیۀ اروپا باز هم نگرانی عميق خود را از ادامه تبعیض‌هاى برنامه‌ريزى شده وآزارهاى مداوم نسبت به بهائيان ايران، به دليل اعتقادات مذهبى‌شان، ابراز می‌دارد."

§ كاخ سفيد در بيانيه‌اى كه گوردن جاندرو، سخنگوى شوراى امنيت ملى در روز ١۴ ژوئن برابر با ٢۵ خرداد صادر كرده نوشت: "سابقۀ حكومت ايران در زمينۀ حقوق بشر شرم آور است. درست يك ماه پيش اين حكومت شش تن از رهبران جامعۀ بهائى را تنها به دليل اعتقادات مذهبى‌شان بازداشت كرد. اين افراد بايد بلافاصله آزاد شوند. ايران بايد حق اوليۀ آزادى دين را محترم بشمارد و به آزار جامعۀ بهائيان اين كشور خاتمه دهد."

§ کمیسیون بین‌المللی حقوق‌دانان در یک
بيانيۀ مطبوعاتى گفت که شش نفر بهائی "خودسرانه بازداشت شده‌اند" و باید "يا بلافاصله آزاد شوند و یا جرم مشخص آنها اعلام شود." با وجود گزارش‌هائى دال بر این که بهائیان "به دلایل امنیتی و نه به دليل اعتقادات دينى" بازداشت شده‌اند این کمیسیون معتقد است که "دلایل کافی وجود دارد كه بازداشت اين افراد در رابطه با فعالیت‌های صلح آميز آنها به عنوان اعضاى هيأت ملی اداره كننده امور بهائیان ایران است."

§ دو وكيل سرشناس در هند و یک گروه وکلا در بنگلادش در نامه‌اى به دولت ایران خواسته‌اند حقوق انسانی بازداشت شده‌گان مراعات گردد، و حد اقل به آنها اجازۀ داشتن وكيل، دیدار با خانواده و آگاهى از جزئيات دقيق اتهامات‌شان داده شود.

§ دولت استرالیا در بیانیه‌اى خطاب به دفتر حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو نوشت: "استرالیا عمیقاً از شنیدن خبر بازداشت چند نفر از رهبران جامعۀ بهائی ایران در ٢۵ اردیبهشت برابر با ۱۴ مه نگران است. معلوم نيست که آیا اين افراد به جرم مشخصى متهم شده باشند، و به نطر می‌رسد که متهمین حق دسترسی به وکیل مدافع و ملاقات با خانواده‌شان را نیز ندارند. استرالیا معتقد است که آن سازمان باید نقش فعّالى در جهت تضمين و حفظ آزادی عقیده و دين ايفا كند."

§ پنج استاد دانشگاه در کانادا، همگی ایرانی‌الاصل اما غير بهائى، در نامه‌اى خطاب به بان کی-مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، بازداشت بهائیان را "تازه‌ترين مقابله با حقوق شناخته شدۀ بشرى" دانسته و مى‌نويسند اين عمل "بخش ديگرى از فهرست فزايندۀ نقض حقوق بشر توسط دولت ایران بر علیه کسانی است که آرزوئی به جز مشاركت در خدمت به بهبودى ایران ندارند."

§ رهبران دینی اسکاتلند، از جمله رئیس انجمن روحانیون مجمع عمومی کلیسای اسکاتلند و کاردینالی که ریاست کلیسای کاتولیک را در آنجا بر عهده دارد، از مقامات ایران خواسته‌اند "به وظائف خود در قبال اعلامیۀ حقوق بشر سازمان ملل متحد در زمينه آزادی ادیان عمل كنند و آزادی فورى و سلامت این زندانیان را فراهم سازند."


از جمله سازمان‌هایی که بیانيه صادر کرده‌اند عبارتند از:

§ شش برندۀ جايزۀ نوبل بنيانگذار 'نهاد زنان نوبل'
§ مجلس نمايندگان ايالات متحده در واشنگتن
§
اتحاديه اروپا
§ دولت استراليا
§
كميسيون جهانى حقوقدانان
وزير امور خارجۀ کانادا
فدراسیون بین‌المللی حقوق بشر و سازمان ديده بان حقوق بشر
سازمان عفو بين الملل
وزارت امور خارجه ایالات متحده
سازمان بین‌المللی مدافعان حقوق بشر در ایران
پيمان ضد افترا و تهمت
مرکز اسناد حقوق بشر ایران
کمیسیون ایالات متحده در آزادی بین‌المللی ادیان

چند سازمان دیگر ایرانی:
انجمن پژوهشگران ایران
حزب کمونیست کارگری ایران
حزب مشروطه ایران
سازمان سوسياليست‌های ايران
فعالان حقوق بشر در ايران
نهضت نجات ملى ايران
هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
هیات سیاسی اجرائی اتحاد جمهوریخواهان ایران


خلاصه:

§ آزار بهائیان، فراگیر و رو به افزايش است. در ماه‌هاى اخیر در سراسر ایران، موارد بسیار بسیار متعددى از آزارهائى مشابه آنچه در پى مى آيد گزارش شده است:
§ دستگیری‌و بازداشت‌، همراه با زندانی شدنى که روزها، ماه‌ها، و گاه سال‌ها به طول انجاميده است. در مواردی که بهائیان آزاد شده‌اند نيز اكثراً وثیقۀ قابل ملاحظه‌ای دريافت شده است.
§ تهدید و بازجویی مستقیم از سوی مأموران، که گاهی با استفاده از چراغ‌های پُرنور و شکنجه‌های جسمی همراه بوده است.
§ جستجوی منازل و دفاتر تجارى كه معمولاً به مصادرۀ کُتُب بهائی و اجناس دیگر انجاميده است.
§ اخراج و آزار دانش آموزان بهائى.
§ ممنوعیّت حضور بهائیان در دانشگاه‌ها.
§ برگزارى محاكماتى که در آن بهائیان به ترویج تبلیغات بر علیه دولت "به نفع فرقۀ بهائیت" متهم شده‌اند.
§ كنترل حساب های بانکی، جا به جائى، و فعّالیّت های بهائیان شامل بازجوئی هاى رسمی از آنها در بارۀ زندگی خصوصى، فعّالیّت‌ها، همسایگان، و غیره.
§ عدم صدور و یا لغو پروانه‌های تجارتی.
§ محرومیّت از موقعیّت‌های شغلی به طور کلّی.
§ محرومیّت بهائيان از حقوقشان در پرونده‌هاى وراثت.
§ حملات جسمى، و تلاش براى بيرون راندن بهائیان از شهرها و روستاها.
§ بی‌حرمتی به مقابر و تخریب گورستان‌های بهائی، و اشكال تراشى در دفن مردگان بهائى.
§ انتشار اکاذیب در مورد بهائیان، از جمله در نشریات و جراید رسمی، و تحریک نفرت بر علیه بهائیان.
§ اخراج از اماکن تجاری، شامل اخراج پزشکان بهائی از دفاتر و درمانگاه های خودشان.
§ اِرعاب مسلمانانی که با بهائیان رفت و آمد دارند.
§ تلاش مقامات مسئول براى وادار كردن بهائیان به جاسوسی علیه بهائیان دیگر.
§ ارسال نامه‌ها و پيام هاى تهدیدآمیز تلفنى به بهائیان.
§ عدم پرداخت مزاياى بازنشستگی.
§ محرومیت از امکان نشر و تکثیر ادبيات بهائی.
§ مصادرۀ اموال.

یکشنبه، مهر ۲۱

چهارشنبه، مهر ۱۷

شعبده بازی عدالت

شعبده بازی عدالت
وقتی سند دانش آموزان بهایی را که برای پیگیری "نقص پرونده" به مراجع قانونی مراجعه می کنند می بینم ، به حیرت می افتم. این جوانان 30 سال است از تحصیلات دانشگاهی کشور محرومند و هر سال برای احقاق حق خود به مراجع قانونی مراجعه می کنند. بالای این سند ها نوشته " لاتتبعوا الهوی ان تعدلوا" این کلام آغازین حکم قضایی، از آیات قرآن است. آیه 135 سوره نسا؛ و صورت کاملش چنین است: "فلا تتبعوا الهوی ان تعدلوا و ان تلوا او تعرضوا فان الله کان بما تعلمون خبیرا" یعنی: پس از هوای نفس پیروی نکنید که از حق عدول کنیدو اگر زبان بازی کنید یا روی برگردانید بدانید خداوند به آنچه می کنید آگاه است. حال وقتی سر آغاز یک حکم قضایی که با کلام قرآن آغاز شده تا این درجه نفی و به استهزا گرفته می شود توقعی از سایر حرفهای بی بنیاد و نیرنگ آلود ماموران دولت نمی توان داشت.

همیشه اجرای عدالت برای مردان حق و اهل ارزشهای اخلاقی یکی از مهمترین مشغله های ذهنی بوده. مبادا حقی ناحق شود و باطل جای آن حکم راند و به بیان قرآن با زبان بازی به شکل دیگری استحاله شود ولی آنچه در ایران ما دیده می شود کاملا برعکس است. چگونه یک قاضی که وظیفه قضاوت و تفکیک حق از باطل را دارد، می تواند تا این حد بی انصاف باشد و مرید نفس و هوی که برای حفظ مقام خود یا هر چیز دیگر جوانان تازه بالیده وطنش را که می خواهند در دانشگاهها به کسب علم پردازند وبه آبادانی کشور همت گمارند، از حق مسلمشان محروم می نماید .
به راستی عادلانه حکم کردن در کشور ما چه نشانه هایی دارد. ریش بلند، گرداندن تسبیح و زیر لب ورد گفتن، توان فریاد و توهین به شاکیان و مظلومان، شعبده بازی و تبدیل حق به باطل در یک آن و قابلیتهایی از این دست. این ظلم تنها بر جامعه بهایی ایران وارد نمی شود بسیاری از اقشار ومردم ایران قربانی تبعیض و محرومیتند. اقلیتهای قومی، زنان، دگراندیشان و گاه فقرا از ادامه و تکمیل تحصیلات خود ممنوعند. در بسیاری از کشورها حتی کشورهای درحال توسعه این نوع تبعیض از دهه 1960 و بعد از جنگ جهانی دوم ملغی شد. این نهضت مقابله علیه تبعیض برای ورود به دانشگاه پس از نهضت حقوق مدنی در آمریکا آغاز شد و به سرعت در سایر کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی اروپا متداول شد.

تبعیضهایی از نوع سن یا جنس و مشخص نمودن و رعایت حقوق مرتبط به آن، از آنجا که قابل تعریف و مشخصند، راحت تر قابل حل هستند ولی تعریف مسائل نژادی، عقیدتی، مذهبی و سیاسی بحث انگیز تر است و برای نظارت بر رعایت آن ممکن است مقاومتهای زیادی بروز کند.

سابقه تبعیض مذهبی در ایران زمین برای تحصیلات عالیه به دورتر ها برمی گردد در برخی مقاطع زمانی شدت گرفته و در زمانی با تساهل و مدارا با آن برخورد شده. هر زمان که آتش تعصب مذهبی بیشتر زبانه کشیده قربانیان این تبعیض فزون تر شده. مگر خواجه نظام الملک دانشمند نبود که دانشگاههایی به نام نظامیه بر پانمود و بهترین اساتید را برای تدریس در آن گماشت ولی تنها شافعیان اجازه ورود داشتند و سایر ادیان و حتی فرق اسلامی مانند اسماعیلیان، حنفیان و شیعیان حق استادی و شاگردی را نداشتند. شاگردان اجازه هیچ چون و چرایی نداشتند و تدریس علوم عقلی و فلسفه نیز با استادی عالمانی نظیر امام محمد غزالی قدغن و کفر و الحاد شمرده می شد.

اما از 1000 سال پیش که جنگ مذاهب در زمان خواجه نظام الملک ایران را فراگرفته بود تا به امروز در کشور ما چندان تفاوتی مشاهده نمی شود فقط اسامی عوض شده. شیعه جای سنی نشسته و جای شافعی را فرقه ای دیگر گرفته اما باز در زمانی که تمام جهان چون یک وطن شده و ارتباطات، عقول و افکار و فاصله ها را به هم نزدیک کرده، در کشور ما واقعیت دردناکی چون محرومیت جوانان بهایی از تحصیلات عالیه وجود دارد.

و در ایران زمین بدین گونه عدالت رعایت می شود و عدالت گستران برده نفس و هوا و باورهای کوته بینانه خویشند. بد نیست نگاهی به آخرین گزارش سرویس خبری جامعه جهانی بهایی در اکتبر 2008( 12 مهر 1387) در این خصوص بیندازیم:

٣اکتبر ٢٠٠٨ برابر با ١٢ مهر ١٣٨٧سرويس خبرى جامعۀ جهانی بهایی
در آستانۀ سال تحصیلی جدید، جوانان بهائی مجدداً درهای مؤسسات آموزش عالى را بر روی خود بسته دیدند.
گرچه در مجامع عمومی، دولت ایران مدعی است که بهائیان آزادند تا به دانشگاه بروند، اما گزارش‌های چند هفتۀ اخير حاکی است که سیاست بازداشتن بهائیان از تحصیلات دانشگاهی همچنان به قوت خود باقی است.
براى دانشجویان بهائی که سعی داشتند در پائيز امسال به دانشگاه‌ها و سایر مؤسسات آموزش عالی راه یابند امكان دسترسی به نتیجۀ آزمون ورودى مسدود گردیده و پرونده‌های آنها در تارنمای سازمان آزمون سراسرى با عنوان "نقص پرونده" بسته شده است.
اخراج دانشجويان بهائی که در سال‌های قبل موفق به ورود به دانشگاه‌ها شده بودند نيز ادامه دارد. كسانى‌ هم که از طریق قانونی اقدام نموده‌اند شکایتشان رد شده است و از رسيدن به نتيجه مطلوب نااميد شده‌اند.
بانی دوگال، نمايندۀ ارشد جامعۀ جهانى بهائى در سازمان ملل گفت: "دولت ایران با همان روش‌هاى پنهانى متداول چهار سال گذشته، مانع دستیابی دانشجویان بهائی به تحصیلات دانشگاهی مى‌شود."
به گفته خانم دوگال؛ "سياست‌هاى حكومت ايران، علی‌رغم امضاى معاهدات بين المللى در تأييد حق آموزش، در جهت بستن درهاى دانشگاه‌ها به روى بهائيان بوده است".
"خواست ما از جامعۀ بين المللى و بخصوص از استادان، مسئولان ادارى و دانشجويان در همه جا اين است كه صدايشان را در حمايت از دانشجويان بهائى در ايران بلند كنند".
براساس گزارش‌هاى رسيده از ايران امسال شيوه اصلى جلوگيرى از ورود دانشجويان به دانشگاه‌ها مسدود كردن دسترسى آنها به نتايج آزمون دانشگاهى با ادعاى "نقص پرونده" است.
سال گذشته نيز از اين روش استفاده شده بود اما امسال علنى شد كه بسيارى از دانشجويان بهائى در روند بررسى درخواست پذيرش از پيش شناسائى شده‌اند. اين دانشجويان وقتى به تارنماى آزمون سراسرى دانشگاه‌هاى ايران مراجعه مى‌كردند به جاى ديدن نتيجه آزمون خودشان با صفحه‌اى كه در آن نوشته بود "خطاهاى مقابل را تصحيح نمائيد" و موضوع خطا را "نقص پرونده" اعلام كرده بود مواجه مى‌شدند. (اين سند را به زبان های فارسی و انگلیسی ملاحظه نمائید).
نشانى اينترنتى (URL) اين صفحه كه متقاضيان بهائى به طور خودكار به آن فرستاده مى شدند با كلمات "error_bah" ختم مى‌شد كه احتمالاً اشاره‌اى به اين است كه پرونده آنها به دليل بهائى بودن مهر خطا (error) خورده است. (نشانى كامل اين صفحه اين است:
http://82.99.202.139/karsarasari/87/index.php?msg=error_bah)
با وجود اين كه دانشجويان بهائى تمام اطلاعات خواسته شده را به طور كامل ارائه داده و با موفقيت در امتحانات شركت كرده بودند اين پيام را دريافت مى‌كردند.
در سال تحصیلی گذشته (٢٠٠٨-٢٠٠٧) از بیش از ١٠٠٠ دانشجوی بهائی، که در آزمون ورودی شرکت کرده و امتحانات را به طور کامل گذرانده بودند، اسامى نزدیک به ٨٠٠ نفر با عنوان "نقص پرونده" حذف شد.
بدون داشتن پروندۀ کامل، ثبت نام در تمام دانشگاه‌های دولتی و اکثر دانشگاه‌های خصوصى غیر ممکن است.
دانشجویانی که شكايت كرده‌اند كه پرونده‌شان به اشتباه ناقص عنوان شده، در دادگاه‌های ایران تا به حال گوش شنوائى پيدا نكرده‌اند.
در حکمی که در آوریل گذشته شعبه يك ديوان عدالت اداری صادر كرد شكايت یک دانشجوی بهائی از سازمان سنجش آموزش كشور رد شد.
در راى اين دادگاه آمده بود: "با توجه به این که سازمان طرف شکایت شرایط مذکور را در خصوص شاکی احراز نکرده بنا براین شکایت وی غیر وارد تشخیص و حکم به رد آن صادر و اعلام می گردد." (اين سند را به زبان های
فارسی و انگلیسی ملاحظه نمائید).
همان دادگاه تقاضای یک دانشجوی بهائی را نيز که به دليل عقائد مذهبى‌اش از دانشگاه اخراج شده بود براى پذيرش مجدد در دانشگاه رد کرد.
دادگاه در رد اين تقاضا به بخشنامه‌اى از گلپایگانی در سال ١٩٩١ اشاره كرده بود كه در آن صريحاً طرح گسترده‌اى براى مسدود کردن "ترقی و توسعۀ" جامعۀ بهائی شامل اخراج دانشجویان بهائی عنوان شده است.
دادگاه نوشته بود: "نظر به این که وضعیت شاکی با مصوبۀ شورای عالی انقلاب فرهنگی (بشماره ١٣٣٧/م/س-۶/١٢/۶٩) تطبیق و مردود شناخته شده است و اعتراض موجهی ندارد که تخلف از مقررات را ثابت نموده و خواسته وی را موجه سازد، بنابراین ذیحق بودن شاکی محرز نمی باشد، لذا حکم به رد شکايت صادر و اعلام می دارد". ". (اين سند را به زبان های
فارسی و انگلیسی ملاحظه نمائید).
گزارش‌هاى اخیر نشان می‌دهد هنوز هم بهائیانی که در دانشگاه ثبت نام نموده‌اند — كه در حال حاضر تعدادشان بسیار اندك است — اگر اعتقادات مذهبى‌شان معلوم شود اخراج می‌شوند.
به عنوان نمونه، در ماه اوت، در دانشگاه فضیلت دانشجوی دختری که فقط سه هفته به فارغ التحصیلی‌اش باقی مانده بود به دفتر مقامات دانشگاه احضار شد و وقتى حاضر نشد اعتقاداتش را انكار كند از دانشگاه اخراج شد.
با وجود رفتار فريبكارانه حكومت ايران، نشانه‌هاى روزافزونى از حمايت از دانشجويان بهائى در داخل و خارج كشور به چشم مى‌خورد.
يكى از نمونه‌هاى قابل ذكر مقاله احمد باطبى، فعال سرشناس حقوق بشر بود كه اينك در تبعيد به سر مى‌برد. او در اين مقاله با عنوان "بهائيت رقيب ولايت" كه روز دوم سپتامبر در روزآنلاين منتشر شد به محروم كردن بهائيان از آموزش عالى و اصولاً به آزار بهائيان در ايران اعتراض كرد. (اين مقاله را به زبانهای
فارسی و انگلیسی ملاحظه نمائید).اسناد :عکس متن صفحه تارنمائی که با کلمات "error " (خطا) بجای نتائج کنکور دانشجویان بهائی نشان داده شده.سند ١: اصل فارسیسند١: ترجمه انگلیسی
حکم دادگاه در جواب یک دانشجوی بهائی که مراجعه و اعتراض کرده بودند که پرونده‌شان به نحو ناروا به عنوان "نقص پرونده" ذکر شده است.
سند ٢: اصل فارسیسند٢: ترجمه انگلیسی
حکم دادگاه در جواب یک دانشجوی بهائی که بر علیه سازمان کنکور سرتاسری تقاضای رسیدگی کرده بود صادر گشت، شکایتش رد گردید.
سند ٣ : اصل فارسیسند ٣ : ترجمه انگلیسی
برای مشاهده اصل انگلیسی خبر می توانید به سایت خبری بهایی مراجعه کنید: http://www.news.bahai.org/story/657

چهارشنبه، مهر ۱۰

دیدار با یاران ایران




دیدار با یاران ایران
یاران ایران 7 نفر از بهاییانی هستند که اداره جامعه بهایی ایران را پس از تعطیلی تشکیلات رسمی بهاییان در سال 1362 بر عهده گرفتند.
تا پیش از این اداره و رتق و فتق امور بهاییان ایران به مانند سایر کشورها از طریق محافل محلی و ملی صورت می گرفت. این انتخابات به شیوه ای دموکراتیک، آزاد و بدون پروپاگاند صورت می گرفت. هر سال 9 نفر از منتخبین جامعه بهاییان در محل و در سطح کشور به عنوان محافل محلی و ملی تعیین می شدند و برای یک سال تمام امور اداری این جامعه را بر عهده داشتند. پس از تعطیلی این تشکیلات رسمی به دست دولت فعلی ایران، اداره امور جامعه بهاییان ایران بر عهده افرادی موسوم به یاران ایران قرار گرفت. این اعضا به شیوه سابق نمی توانستند انتخاب شوند ولی در محل هر سال و در سطح کشور هر چند سال یک بار تغییراتی در اعضای آن رخ می داد.
در اردیبهشت ماه 1387، مامورین دولتی در ساعات اولیه صبحگاه به منزل 6 نفر از 7 عضو این جمع( یاران ایران) آقایان عفیف نعیمی، سعید رضایی، جمال الدین خانجانی، بهروز توکلی و وحید تیز فهم و خانم فریبا کمال آبادی هجوم بردند و پس از گشتن منازل و بردن برخی وسایل، این افراد را دستگیر نمودند. خانم مهوش ثابت عضو دیگر این جمع در اسفند ماه 1386 در مشهد دستگیر و زندانی و دراردیبهشت ماه به تهران منتقل گردید.
از آن تاریخ تا 4 ماه بعد این افراد از هر گونه ملاقات حضوری با خانواده محروم بودند و تنها چند بار اجازه تماس تلفنی کوتاه با اعضای خانواده را یافتند.
پس از تلاشهای بسیار جامعه جهانی بهایی و حمایتهای بشر دوستانه فعالان حقوق بشر ، ملاقاتهایی برای این افراد ترتیب داده شد.
اولین ملاقات اعضای یاران ایران در 16 شهریور ماه سال جاری صورت گرفت و هر 7 زندانی در ترتیبهای زمانی متفاوت به دیدار با خانواده هایشان موفق شدند. در این ملاقات آقای سعید رضایی، همسر و فرزندانش را دیدار می کند و مامور مراقبت او به خانواده اعلام مینماید که آقای رضایی مبتلا به به ناراحتی سنگ صفرا و فتق هستند ولی حاضر نیستند پیش از تایید پزشک مورد اطمینان خود تن به عمل جراحی دهند و زندان نیز دیگر هیچ مسئولیتی را در این مورد بر عهده نخواهد گرفت.
جمال الدین خاجانی که از سایر اعضای یاران ایران مسن تر است، در 18 شهریور ماه ساعت 2 بعد از ظهر حدود 45 دقیقه و در حضور مامور مراقبت با خانواده خود ملاقات کرد.
در همین تاریخ یعنی 18 شهریور ماه خانواده های مهوش ثابت و فریبا کمال آبادی نیز اجازه ملاقات با ایشان را یافتند. هر دوی این افراد دارای روحیه بسیار قوی بودند ولی از نظر جسمی خیلی ضعیف به نظر می رسیدند.
آقایان خانجانی، نعیمی و توکلی به همراه هم، در بند عمومی با چند غیر بهایی زندانیند.
در 23 شهریور یک پزشک بهایی اجازه یافت تا برای معاینه آقای سعید رضایی به زندان رود. او پس از معاینه اظهار داشت که علائمی مبنی بر وجود توموری که توسط پزشک زندان اعلام شده بود، وجود ندارد و ایشان نیازی به عمل جراحی ندارند ولی برای اطمینان به ایشان سی تی اسکن داد. در تاریخ 28 شهریور آقای رضایی برای بار دوم با خانواده خود ملاقات کرد و از سلامتی بیشتری برخوردار بود.بر اساس نتیجه حاصل از سی تی اسکن نیازی به عمل جراحی وجود نداشت ولی خانم رضایی برای اطمینان بیشتر جواب سی تی اسکن را برای مشورت با پزشک خود آقای رضایی، تحویل گرفت .
سایر اعضای یاران ایران نیز در 28 شهریور برای بار دوم موفق به دیدار خانواده های خود شدند. و آقای رضایی در این ملاقات از لحاظ سلامتی از وضع بهتری برخوردار بودند.
ملاقات سوم در پنجشنبه 4 مهر و ملاقات چهارم در 8 مهر ماه صورت گرفته و خانواده ها از وضعیت سلامتی همگان احساس رضایت دارند.