پنجشنبه، مرداد ۱۰

آش داریم! آش!


آن کسی که داد می زند آش داریم! آش! نه در پیچ یک میدان در شب سرد زمستانی چرخ دستیش را به جلو می راند و نه بر گوشه لبانش خطی از غم و نه بر پیشانیش چینی از کهن سالی نقش بسته. او "آن چارچرخ درون سالن رو بر می داشت و داد می زد دوستان بیایید شام یا ناهار بگیرید و داد می زد آش! آش داریم آش!.." و " خنده آمیز" داد می زند: آش داریم! آش! در سالن زندان رجایی شهر. ایقان شهیدی، جوان 26 ساله بهایی که به قول حشمت طبرزدی " الان باید سر کلاس باشه آخه این چرا باید بیاد رجایی شهر؟!"

سالها مردمان این آب و خاک را گاه به نام وطن، قوم از قوم گسیختند؛ گاهی به نام دین، مسلمان از نامسلمان گسستند؛ گاه با مرز زبان، کرد از فارس خط کشی کردند و گاههای بسیار.

از بهاییان هیولایی ساختند و آن هیولا را برای مردمان شرح و بسط دادند، روزی آن ها را دشمن اخلاق و نجس و ضد دین خواندند و روزی عناصر بیگانه و وطن فروش معرفی کردند. بعد از انقلاب آنها را از هموطنان مسلمانشان جدا کردند، از دانشگاهها اخراج و از کارهای دولتی پاکسازی شدند. دیگر بسیاری از مردمان خاطراتشان از بهایی ها، یا یک همکلاسی مدرسه ای بود یا یک همسایه در سایه! اما انگار سالن زندان این مرزها را شکسته است و همه همسفره شده اند و هم پیاله و پیاله های آش را هم یک بهایی می گرداند و به قول طبرزدی " نمی دانم چه دستی در کار است که تا این اندازه مردم از هر دین و نژاد و گروه را با هم همدل کرده؟"

در ادامه، دلنوشته ای می خوانیم از حشمت الله طبرزدی، روزنامه نگار و فعال سیاسی -دانشجویی،این مرد رهیده از سیم خار دارهای تعصب:


"در کنار این هم سلولی ها و هم سفره ای ها با چند نفر دیگه خیلی قاطی بودیم. یکی عفیف نعیمی از رهبران بهائی ها بود که خیلی رفیق بودیم و اخلاق هامون با هم سازگار بود. یکی مهندس مرتضایی از اساتید بهایی بود که بیش از یک سال با من و دوستانی مثل عیسا و احمد زید ابادی و مجید توکلی زبان انگلیسی کار می کرد که تا اخر عمر ممنونش هستم. با خانجانی و توکلی و بی غم و رضایی و سایر رهبران بهایی نیز رفاقت زیاد داشتیم. پیشتر که ۲۰۹ بودم در سلول ۱۲۳ تنها بودم و این دوستان در سلول ۱۲۴ بودند. من به عقیده آن ها و به عقیده ی هیچ کس دیگه کار ندارم، اما انصافا آدم های با اخلاق و آدم های متین و مظلومی بودن.

مادر من یک زن کهن سال با مذهب شیعه ی سنتی و مادر دو جان باخته درجنگ است، اما هر وقت به ملاقات من من آمد از این بهایی های مظلوم می پرسید. به من می گفت نمیشه برای این ها کاری کرد. هنوز هم می پرسه و بسیار براشون ناراحته. نعیمی یک بار به من گفت مادرت آمد من کارش دارم. گوشی را دادم به مادرم و او گفت مادر سلام. میخوام بگم رحمت بر آن شیری که دادی به این فرزندت. او به من خیلی محبت داشت و الان دلم پیش آن ها است. توی سالن ملاقات بین خانواده ها یک دوستی برقرار بود. از جنبش سبزی و مجاهد و بهایی و کرد و کمونیست و ... خانم من که به معنای متعارف سیاسی نیست، به من می گفت دیگه همه ی مردم با هم قاطی شدن. اشاره ی او به بهایی و مسلمان و... بود. و واقعا شدن و برخی رو به وحشت انداختن. راستی در قرن ۲۱ چه کسانی هستن که هم مدعی پدری همه ی آحاد مردم باشن و از دین و معنویت و انسانیت حرف بزنن و هم این که از انسان ها بخواهند که بی خود و بی جهت و فقط به دلیل اختلاف عقیده با هم دشمن باشن!؟!؟...
نمیدونم مثلا ایقان شهیدی که یک دانشجوی بهایی است چه جرمی مرتکب شده که باید زندان باشه؟ وقتی آن چارچرخ درون سالن رو بر می داشت و داد می زد دوستان بیایید شام یا ناهار بگیرید و داد می زد آش! آش داریم آش!... من در دل گرفتار کامپلکسی از احساسات دراماتیک و طنز و نا مفهوم و زجر آور می شدم. با خودم می گفتم این که این گونه خنده آمیز داد میزنه آش داریم آش، الان باید سر کلاس باشه. اخه این چرا باید بیاد رجایی شهر! شاید هزار بار این سوال رو از خودم کردم. مثلا خانجانی ۸۰ ساله یا نعیمی که مشکل جسمی داره یا توکلی که انقدر دوست داشتنی است چرا!؟ مگه چیکار کردن. یعنی تبلیغ عقیده تا این اندازه که کابل کف پا و...

خوش به حال آن هایی که جزو فرقه های ضاله نیستند و جزو فرقه های هدایت شده هستند. فعلا که ما با این فرقه های ضاله ی مضله و امثال ان رفیق و هم سرنوشت شدیم. راستی این فرقه های ضاله چگونه چنین ادم های با اخلاقی تربیت می کنند اما آن فرقه های هادیه...
این مادر ما هم که دست بردار نیست. انگار پسر خودش خیلی وضعش خوبه که مرتب می پرسه نمیشه برای این ها کاری کرد. نمی دانم چه دستی در کار است که تا این اندازه مردم از هر دین و نژاد و گروه را با هم همدل کرده. بدون تردید اگر از همسر و مادر من یا از عفیف نعیمی و خانجانی و...بپرسی میگن خدا. ما همین حرف ها رو میزنیم که میریم زندان. فکر نکنید کار شاقی کردیم ها؟ داشت از سبحانی پیرمرد یادم می رفت...مگه یکی دوتان؟ به طنز به دوستان بهایی می گفتیم برای اولین بار شما ها اکثریت شدین. اخه تعدادشون تو رجایی شهر به بیش از ۳۰ نفر رسیده..."

سه‌شنبه، فروردین ۶

آغاز محکومیت اکبر پور حسینی، شهروند بهایی سمنان

اکبر پور حسینی، شهروند بهایی ساکن سمنان، در صبحگاه  روز 29 بهمن 91،  برای گذران محکومیت 18 ماهه خود روانه زندان سمنان شد. این بازداشت، پس از معرفی وی به دایره اجرای احکام دادسرای انقلاب سمنان صورت گرفته است. 
این شهروند بهایی که پیشتر بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفته بود،  به اتهام واهی تبلیغ علیه نظام به تحمل  2 سال و 2 ماه  حبس تعزیری محکوم شده بود که به گزارش خبرگزاری هرانا، این مدت در دادگاه تجدید نظر به 18 ماه تقلیل یافت. 
به گزارش همین خبرگزاری،  مغازه عینک فروشی این شهروند بهایی، در 9 آذر ماه به دست مامورین امنیتی سمنان و به همراهی مامورین اداره اماکن، تفتیش  و 2 میلیاد از وسایل مغازه ضبط شد و در پی آن از سوی اداره تعزیرات، به سه میلیارد و ششصد هزار ریال جریمه نقدی محکوم شده است.

آزار همه جانبه شهروندان بهایی سمنان، هر روز ابعاد جدیدتری را بر خود می افزاید. فشار اقتصادی که با باطل کردن جواز کسب، پلمپ مراکز کسب و کار، از مغازه گرفته تا کارخانه و به تبع آن بی کار شدن کارگران کارخانه، جریمه های نقدی سرسام آور و اخذ وثیقه های بالا خود را نشان می دهد، قصد دارد تا ابتدایی ترین بعد حیاتی جامعه بهایی  را که تامین معاش است، فلج نماید.



یکشنبه، اسفند ۲۰

دستگیری نوا نعیمی، شهروند بهایی بهارستان اصفهان

در روز سه شنبه 24 بهمن 91، مامورین اطلاعات اصفهان به منزل نوا نعیمی از شهروندان بهایی بهارستان اصفهان یورش برده و پس از تفتیش منزل، اقدام به ضبط  تصاویر و کتب مذهبی و برخی وسایل شخصی و کامپیوتر نامبرده کردند . سپس نوا نعیمی را نیز بازداشت کرده و به نقطه نامعلومی منتقل  نمودند.  

شنبه، اسفند ۱۹

اخراج دو شهروند بهایی از دانشگاه

سپیده وزیری و سمیر گلشن، دو تن از دانشجویان بهایی دانشگاه پیام نور خرامه، به علت اعتقاد به آیین بهایی از دانشگاه اخراج  شدند.  این دو دانشجو، مشغول تحصیل در ترم 4 رشته مهندسی ماشین آلات کشاورزی دانشگاه پیام نور خرامه بوده اند. خرامه از شهرستانهای نزدیک شیراز می باشد..

اجرای حکم سه سال حبس تعزیری برای طاهر اسکندریان، شهروند بهایی سمنان

بند مردان زندان سمنان در صبحگاه دوشنبه 23 بهمن ماه، یک شهروند بهایی دیگر را به خود پذیرا شد. طاهر اسکندریان، از شهروندان بهایی سمنان، برای اجرای حکم 3 سال حبس تعزیری خود راهی زندان سمنان شد.   بنا به گزارش خبرگزاری هرانا، وی پیشتر نیز به اتهام " تبلیغ علیه نظام" 6 ماه در زندان سمنان محبوس بوده است. 
با ورود طاهر اسکنذیان، شمار مردان بهایی زندان سمنان، که صرفا به علت اعتقاد دینی، زندانی شده اند، به 8 نفر رسید.






جمعه، اسفند ۱۸

یک سال حبس تعلیقی برای 6 تن از بازداشتیان بهایی کرج

6 تن از شهروندان بهایی ساکن کرج که پیشتر در تیر ماه 91 توسط مامورین امنیتی این شهرستان، دستگیر شده بودند، هر یک به تحمل 1 سال حبس تعزیری محکوم شدند. این حکم توسط دادگاه انقلاب به این افراد اعلان شده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، اورنگ مهدوی، مهرداد مهدوی، افسانه مجیدی، نغمه رضوانی، کامران ثابت و بهارک ساحلی در طی این ماهها بارها برای بازجویی به اداره اطلاعات کرج فراخوانده شده و مورد تهدید قرار گرفته اند.

بازداشت اردشیر فناییان و شیدرخ فیروزیان از شهروندان بهایی سمنان


در ادامه آزارهای روزافزون و گسترده شهروندان بهایی سمنان، صبح روز سه شنبه 24 بهمن ماه 91،  شیدرخ فیروزیان و اردشیر فناییان بازداشت شدند. به گزارش خبرگزاری هرانا، نیروهای امنیتی سمنان، پس از یورش به منازل  این دو نفر و تفتیش محل، اقدام به ضبط  کامپیوترها،  کتب و تصاویر مذهبی و نیز برخی وسایل شخصی این دو شهروند بهایی کرده و سپس ایشان  را دستگیر کردند.  تاکنون هیچ یک از مسئولین قضایی توضیحی درباره علت دستگیری این دو جوان بهایی اعلام نکرده اند.

اما این یورش تنها با ضبط وسایل و دستگیری ختم نشد. تماسهای مکرر با خانواده شیدرخ فیروزیان از سوی وزارت اطلاعات ادامه یافت و این مامورین خواستار معرفی دختر دیگر این خانواده، یعنی گلرخ فیروزیان به اداره اطلاعات بودند؛ اما از آنجا که نامبرده ساکن تهران است، به چنین درخواست غیر قانونی ای پاسخ مثبت نگفت. مامورین امنیتی به منزل وی در تهران یورش بردند اما به دلیل نبودن وی در منزل قادر به دستگیری گلرخ فیروزیان نشدند.


پنجشنبه، اسفند ۱۷

دستگیری دو شهروند بهایی در نور مازندران



در پگاه روشن یک روز زمستانی، یورش نیروهای امنیتی نور، منزل دو شهروند بهایی را در تاریکی فرو برد. ، 

صبحگاه روز دوشنبه 2 بهمن ماه، مامورین امنیتی شهرستان نور به منازل شیدا تایید و بیان بابایی از شهرواندان بهایی نور، یورش برده و پس از دستگیری، آنها را به اطلاعات ساری منتقل کردند. شیدا تایید، متولد 1369 است که 6 سال پیش با  خانواده خود از عمان به ایران مهاجرت کرده اند. وی پیشتر در 2 سال گذشته به همراه مادر خود، فریده تاییدی، نیز بازداشت و به اطلاعات ساری منتقل و 25 روز مورد بازجویی قرار گرفت. در دادگاه اولیه حکم 6 ماه حبس تعزیری برای او اعلام شد ولی در دادگاه تجدید نظر این حکم به 4 سال حبس تعلیقی تبدیل شد.
بیان بابایی نیز از شهروندان بهایی ساکن قائم شهر و متولد 1370 می باشد.



شنبه، بهمن ۲۸

شرح حال یکی از خانواده های بهایی سمنان: مشتی از خروار


گزارش زیر شرح حال یک خانواده بهایی ساکن سمنان است که در سالهای اخیر دولت جمهوری اسلامی ایران به صورت کاملا برنامه ریزی شده به آزار و اذیت آنان پرداخته و هم اکنون نیز به این کار ادامه میدهد
خانوادهء فناییان  
نظام فناییان (پدر خانواده) ،  صهبا رضوانی ( همسر نظام فناییان ) ، انیسا فناییان ، فرهاد فناییان ، فاران فناییان...( فرزندان نظام و صهبا) ،  سیامک ایقانی ( داماد خانواده فناییان و همسر انیسا فناییان )، ستاره ایقانی و شکیب ایقانی ( فرزندان ۷ساله و ۳ سالهء سیامک ایقانی و انیسا فناییان ، نوه های نظام فناییان و صهبا رضوانی )، اعضای خانواده ای هستند که تقریبا ً هر کدام به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم به وسیله ء حکومت جمهوری اسلامی ایران مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. این خانواده سالهاست که در شهر سمنان زندگی میکنند و به غیر از جرمهای عقیدتی که دولت ایران به آنها نسبت داده ، هیچگونه سابقه جنایی ، تخلف مالی و یا مشکلات قضایی دیگری نداشتند .


صهبا رضوانی ( فناییان) :
در ساعت ۷:30 دقیقه صبح ۲۵ آذر ۱۳۸۷ مامورین اداره اطلاعات استان سمنان به منزل نظام فناییان و صهبا رضوانی هجوم آوردند و بعد از تفتیش کامل خانه ، کلیه کتابهای مذهبی ، فیلم های خانوادگی ، اسناد منزل ، کامپیوتر ها و دفترچه های حساب بانکی را با خود بردند و خانم صهبا رضوانی را نیز بازداشت کرده وبه بازداشتگاه اداره اطلاعات منتقل کردند همان شب ایشان را به دادگستری استان سمنان بردند و حکم بازداشت موقتشان را از دادگستری گرفته و ایشان را به زندان سمنان منتقل کردند .
صهبا رضوانی به مدت ۵ ماه در زندان سمنان بازداشت بود و ۳ ماه از این ۵ ماه را در انفرادی گذراند . در طی این ۵ ماه دادگاه بدوی ( دادگاه اولیه ) به ریاست قاضی محمد زنگویی تشکیل شد . در هنگام برگزاری دادگاه آقای زنگویی به پرسیدن سئوالات عقیدتی از خانم رضوانی پرداخت و سرانجام ایشان را به ۳ سال و ۸ ماه حبس محکوم کرد .
دادگاه تجدید نظر این حکم را به ۳ سال حبس کاهش داد . خانم رضوانی برای گذراندن دوران حبس خود از زندان سمنان به زندان اوین در تهران منتقل شد و خانوادشان برای ملاقات با ایشان هر هفته از سمنان به تهران میآمدند این ملاقات ها در روزهای وسط هفته و در ساعات کاری بود و خانواده برای ملاقات با ایشان مجبور به ترک شغل و محل کار خود میشدند . بیشتر این ملاقات ها به صورت کابینی و از پشت شیشه انجام میشد .
در طی این سه سال علی رغم تلاش بسیار زیاد همسر و بستگان خانم رضوانی ، فقط یکبار به ایشان مرخصی دادند در صورتی که بنا به قوانین جمهوری اسلامی زندانی بعد از گذراندن نیمی از دوران محکومیت خود ، حتی میتواند درخواست مرخصی متصل به آزادی نماید .
لازم به ذکر است که از لوازم برده شده از منزل صهبا رضوانی ونظام فناییان ، تا کنون فقط دفترچه های بانکی بازگردانده شده است .
خانم رضوانی در۸  آذر ۱۳۹۰ بعد سپری کردن دوران حبس خود ، از زندان اوین آزاد شد .

نظام فناییان  :
بعد از زندانی شدن صهبا رضوانی ، به منظور ایجاد رعب و وحشت در خانواده ایشان ، چندین بار شیشهء ماشین نظام فناییان را شکستند و با وجود پیگری های قانونی آقای فناییان ، هیچگاه عاملین اینگونه اقدام ها شناسایی ودستگیر نشدند .
در همین ایام بارها به منزل ایشان تلفن های تهدید آمیز میشده که عاملین اینگونه تماسها نیز تا کنون شناسایی و بازداشت نشدند .
در خرداد ماه ۱۳۹۱ کارخانهء پویا نوار ( به علت بهایی بودن بعضی از سهام داران و تعدادی از کارکنان کارخانه )  به وسیلهء مامورین اداره اطلاعات ، اداره اماکن و اداره تعزیرات استان سمنان بسته شد .
آقای نظام فناییان هم که در این کارخانه کار میکردند به همراه حدود ۶۰ نفر از کارگران و کارمندان این کارخانه ، بیکار شدند .
تا کنون تلاشهای آقای فناییان و بقیه مسئولین کارخانه برای بازگشایی این واحد صنعتی به نتیجه نرسیده است .

سیامک ایقانی  :

در 
۲۵ آذر ۱۳۸۷، همزمان با هجوم مامورین اطلاعات استان سمنان به منزل آقای فناییان ، مامورین این سازمان به منزل سیامک ایقانی نیز هجوم برده و بعد از تفتیش کامل منزل ایشان کامپیوتر ، کتب مذهبی ، مدارک واسناد منزل ، فیلم های خانوادگی و دفاتر حساب های بانکی ایشان و همسرشان ( انیسا فناییان ) را ضبط کردند و تا کنون فقط دفاتر بانکی ایشان را پس داده اند
در اردیبهشت ماه ۱۳۸۸ سیامک ایقانی به وسیلهء مامورین اطلاعات استان سمنان بازداشت شد و به مدت ۱۴ روز در زندان انفرادی به سر برد ، سپس با سپردن وثیقه به صورت موقت آزاد شد و پس از تشکیل دادگاه بدوی به ۳ سال زندان محکوم شد .
این حکم به تایید دادگاه تجدید نظر هم رسید و از ۱۵ آبان ۱۳۸۹ تا کنون سیامک ایقانی در زندان سمنان زندانی است .
دو کودک خردسال ایشان (شکیب و ستاره ایقانی ) در هنگام زندانی شدن پدر، یکساله و پنج ساله بودند .

انیسا فناییان ( ایقانی ) :

در اسفند ماه 
۱۳۸۹ مامورین اطلاعات استان سمنان مجددا ً به منزل انیسا فناییان و سیامک ایقانی هجوم آوردند و باز هم کامپیوتر ، مدارک ، اسناد ، فیلم های خانوادگی و... را با خود بردند از آن تاریخ به مدت ۱۴ روز انیسا فناییان هر روز از صبح تا بعدازظهر برای بازجویی احضار میشد در آن هنگام ایشان دو فرزند یکساله ( شکیب ایقانی ) و پنج ساله ( ستاره ایقانی ) داشتند .
سرانجام دادگاه بدوی به قضاوت آقای عین الکمال ایشان را به تحمل ۴ سال و ۵ ماه حبس محکوم کرد که در دادگاه تجدید نظربه ۲۲ ماه حبس کاهش یافت .
انیسا ایقانی از تاریخ ۳۰ دی ماه ۱۳۹۱ در زندان زنان سمنان زندانی است .
خانواده انیسا فناییان بارها به مسئولین از جمله رئیس کل دادگستری استان سمنان آقای سیاوشی و دادستان استان سمنان آقای آسیابی مراجعه کردند و از آنان درخواست کردند که به علت زندان بودن آقای سیامک ایقانی ، اجرای حکم انیسا فناییان تا به پایان رسیدن حکم همسرشان به تعویق بیافتد تا فرزندان خردسالشان بتوانند حداقل از سرپرستی یک نفر از والدین خود برخوردار باشند ، متاسفانه درخواستهای مکرر خانواده ایشان بی نتیجه ماند و هم اکنون دو کودک خردسال ایشان ( ستاره و شکیب ایقانی ) از نعمت داشتن پدر و مادر محروم هستند .

فرهاد فناییان :
فرزند دوم نظام فناییان و صهبا رضوانی است ، نزدیک به دو سال است که ازدواج کرده و مسئولیت اقتصادی خود و همسرش را به عهده دارد با این حال در آبان ماه ۱۳۹۰ محل کسب ایشان بدون ارائه هیچگونه دلیل موجهی پلمب شد و تا اردیبهشت ماه ۱۳۹۱ پلمب بود ، در آن زمان به شرط عدم ادامه فعالیت اقتصادی ، پلمب محل کسب را باز کردند ، تا ایشان بتوانند بعضی از اجناس موجود در محل کار خود را از آنجا خارج کنند.
از آن زمان تا کنون از ادامه کسب و کار فرهاد فناییان جلوگیری به عمل آمده است .
لازم به ذکر است که پدر زن ایشان ( آقای عادل فناییان ) نیز چند ماهی است که به علت اعتقاد به دیانت بهایی در زندان سمنان زندانی است .

بیش از سه دهه محدودیت  :

نظام فناییان و صهبا رضوانی در دهه 
۵۰ و در سالهای آخر حکومت پهلوی در تهران ازدواج کردند و در همان شهر نیز ساکن شدند .
در اواخر همین دهه و بعد از روی کارآمدن حکومت جمهوری اسلامی ، به دلیل اعتقاد به دیانت بهایی از کار اخراج شدند .
در اواسط دهه ۶۰ به علت فشارهای حکومت و بعد از چندین بار تفتیش منزلشان ، از تهران به شهر مشهد رفتند و نظام فناییان در آنجا مشغول به کار شد .
در اواسط دههء ۷۰ ، مامورین اطلاعات شهر مشهد به کارفرمای آقای فناییان فشار آوردند این فشارها موجب اخراج شدن وبیکار شدن آقای فناییان شد و ایشان به همراه خانواده شان مجبور به ترک کردن شهر مشهد و مهاجرت به شهر سمنان شدند .
در دهه ۸۰ و در این چند سال اخیر نیز همانطور که در بالا ذکر شد حکومت جمهوری اسلامی به آزار و اذیت سیستماتیک خانواده ایشان پرداخته و هم اکنون نیز اینکار را ادامه میدهد .


دلیل تمامی فشارهای فوق الذکر ، بهایی بودن این افراد است ،
البته در سالیان اخیر جمهوری اسلامی ایران ، مدعیست که علت زندانی شدن بهاییان ، اعتقاداتشان نیست
و بهاییان را به اتهامات واهی از قبیل اقدام بر علیه امنیت ملی و تبلیغ بر علیه نظام ،
بازداشت و راهی زندان میکند .


* تصویر بالا مربوط به خانواده فناییان است در حالیکه داماد خانواده (سیامک ایقانی) در زندان به سر می برد.
تصویرپایین متعلق است به سیامک ایقانی در یکی از مرخصی هایش در کنار پسر خردسالش شکیب.

پنجشنبه، بهمن ۱۹

آغاز دوران محکومیت انیسا فناییان، شهروند بهایی سمنان

باز هم یک مادر دیگر به علت اعتقادش به آیین بهایی روانه زندان سمنان شد. انیسا فناییان، شهروند بهایی سمنان که پیشتر در دادگاه تجدید نظر به 22 ماه حبس تعزیری محکوم شده بود، در 30 دی ماه خود را به زندان این شهرستان معرفی کرد. با آغاز دوران محکومیت وی، ستاره 9 ساله و شکیب3 ساله ، بدون سرپرستی پدر و مادر خویش  باید روزگار سپری کنند.

سیامک ایقانی، همسر انیسا ایقانی، نیز در 15 آبان ماه سال 89، برای تحمل 3 سال حبس به زندان سمنان منتقل شد و اینک همسر اونیز در این بیداد آشکار، شریک دردش می شود و کودکانشان نیز طعم تلخ تبعیض را در سرزمین مادری خویش می چشند؛ سرزمینی که آغوش گرم پدر و مادر شان را که در همه جای این گیتی، پناه فرزندان است، از ایشان دریغ داشته است.

مسئولین ایران، تمام تلاش خود را می نمایند تا زندگی در ایران را بر بهاییان، ناممکن سازند؛ از فشارهای شدید اقتصادی تا دستگیری های خودسرانه و احکام سنگین و از همه ظالمانه تر، دستگیری زوجهای صاحب فرزندان خردسال و گاه شیرخواره. اینک با ورود انیسا فناییان، مادر دیگری از این خردسالان روانه زندان شده است. ترانه ترابی و زهره نیک آیین از دیگر شهروندان بهایی سمنان هستند که همراه نوزادان شیرخواره خود، ایام محکومیت خود را سپری می کنند و حتی به علت شرایط نامناسب زندان از لحاظ بهداشتی و روانی، مدتی پیش راهی بیمارستان شدند.

دوشنبه، دی ۲۵

دستگیری شاهین نگاری از اساتید دانشگاه بهایی

مامورین امنیتی تهران در ظهر هنگام یکشنبه 24 دی ماه اقدام به دستگیری شاهین نگاری، یکی از اساتید دانشگاه علمی بهاییان   ایران کردند. این مامورین وی را با عنوان آغازاجرای حکم چهار ساله اش بازداشت کردند. 

پیشتر در اول خرداد ماه سال 90 مامورین امنیتی طی یورشی گسترده و تقریبا همزمان، به منازل 39 تن از بهاییان مرتبط با دانشگاه علمی یورش بردند و 16 نفر  را دستگیر کردند؛ شاهین نگاری نیز به عنوان یکی از اساتید این دانشگاه بازداشت شد. و پس از 40 روز بازجویی و زندان به قید وثیقه آزاد گردید.  در دادگاه، قاضی پرونده 4 سال حکم به جرم همکاری با دانشگاه علمی بهاییان را برای وی صادر کرد. شاهین نگاری دارای دو فرزند خردسال می باشد.

در حال حاضر 10 تن از مسئولین یا مرتبطین با این دانشگاه در زندانهای رجایی شهر و اوین به سر می برند و هر یک به تحمل 4 تا 5 سال حبس محکوم شده اند و با ورود شاهین نگاری، عده آنها به 11 نفر می رسد. کامران مرتضایی، رامین زیبایی، محمود بادوام، فرهاد صدقی، عزیز سمندری، ریاض الله سبحانی، کامران رحیمیان و کیوان رحیمیان در زندان رجایی شهر و نوشین خادم و فاران حسامی (رحیمیان) نیز در زندان اوین در حال گذراندن دوران محکومیت خویش هستند. 

جوانان بهایی ایران  و اساتید بهایی پس از انقلاب فرهنگی 1359  همگی از سراسر دانشگاههای ایران اخراج شدند و زان پس نیز از ورود جوانان بهایی به دانشگاهها جلوگیری شد. دانشگاه علمی در واقع جبرانی برای این محرومیت جوانان بهایی است که توسط خود اساتید اخراجی و حمایت جامعه بهایی ایران راه اندازی شد و مسیر رشد و بالندگی خود را پیمود. هجوم نیروهای امنیتی به این دانشگاه و دشوار کردن ادامه مسیر تحصیل دانشجویان بهایی از این جهت است که تلاشهای فراوان جمهوری اسلامی برای عقب  ماندگی فرهنگی جامعه بهایی ایران بی ثمر مانده و اینک بسیاری از دانشگاههای معتبر دنیا این دانشگاه و دانشجویانش را می پذیرند. دانشجویان این دانشگاه با وجود عدم دریافت مدرک، در ایران به خدمت به مرز و بوم خویش مشغولند و یا در دانشگاههای سراسر دنیا به ادامه تحصیلات عالیه خویش پرداخته اند. حتی تنی چند از این دانشجویان ، اینک خود اساتید دانشگاههای معتبر دنیا شده اند. 






یورش مامورین امنیتی قروه به 13 منازل از بهاییان این شهرستان


در 19 دی ماه 91، مامورین امنیتی به منازل 13 خانواده بهایی در قروه کردستان یورش بردند. این در حالی ست که این مامورین اقدام به ضبط وسایل مربوط به دیانت بهایی مانند تصاویر مربوط به این آیین و کتابها و همچنین بسیاری از وسایل 
شخصی مانند لپ تاپها، تلفنهای همراه و کتابهای غیر بهایی  کرده اند.

پیشتر در اسفند ماه سال 90، 14 تن از شهروندان بهایی این شهرستان به طور جداگانه به اداره اطلاعات قروه احضار و مورد بازجویی قرارمی گرفتند. در این بازجویی ها سوالاتی درباره جلسات بهایی در قروه، افراد شرکت کننده، نحوه اداره جلسات، نام بستگان خارج از کشور، درآمد این افراد، ارتباط ایشان با افراد غیر بهایی و تمایلشان به رفتن به خارج از ایران مطرح شده است.