شنبه، فروردین ۲۷

بازداشت مجدد بهزاد ذبیحی ، شهروند بهایی ساری


کمی بیش از یک ماه از آزاد کردن بهزاد ذبیحی نگذشته بود، که بار دیگر بازداشت شد. صبحگاه روز 21 فروردین 90، این شهروند بهایی اهل ساری، برای پاسخ به پاره ای پرسش ها به ستاد خبری اطلاعات ساری فراخوانده شد و در همان محل بازداشت و به بازداشتگاه ساری منتقل گردید. در حال حاضر نیز نامبرده به زندان تنکابن منتقل شده است. این دستگیری درحالی صورت پذیرفته که مامورین از پاسخ به سوالات مکرر خانواده ذبیحی در ارتباط با علت دستگیری وی ، سر باز می زنند.
بهزاد ذبیحی، پیشتر در 3 اسفند ماه 89 توسط مامورین اطلاعات ساری دستگیر شده بود و مغازه و منزلش نیز توسط نیروهای امنیتی ساری در 10 بهمن ماه مورد بازرسی قرار گرفته بود.

دیداری دوباره با دیوارهای اوین:اجرای حکم یک سال حبس برای آرتین غضنفری


27 فروردین امسال روزی غمناک در تقویم خانواده آرتین بود؛ روزی که پس از وداعی موقت از اوین و تحمل ماهها بیماری ریوی ناشی از شرایط زندان، باز دیدار آرتین غضنفری با این زندان تازه شد.
آرتین غضنفری، شهروند بهایی تهران در 27 فروردین 90 برای اجرای حکم یک ساله خود به زندان اوین فراخوانده شد. وی به اتهامات واهی "اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت ملی کشور، تبلیغ علیه نظام از طریق تهیه خوراک برای رسانه‌های بیگانه، اخلال در نظم عمومی و توهین به مقدسات" توسط قاضی مقیسه به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.
پیش تر در 13 دی ماه 88 و پس از وقایع روز عاشورا، 10 تن از شهروندان بهایی در تهران دستگیر شدند و آرتین غضنفری و همسرش ژینوس سبحانی نیز دو نفر از ایشان بودند. مدت ها بی خبری و انفرادی و بازجویی، تا آنکه در 14 فروردین 89 به قید وثیقه آزاد شد؛ در حالیکه به علت شرایط نامناسب زندان از عفونت ریوی شدیدی رنج می برد. به سرعت دادگاهش در اواخر فروردین ماه تشکیل شد و نامبرده به تحمل یک سال حبس محکوم گردید.

پنجشنبه، فروردین ۲۵

آزادی سه تن از شهروندان بهایی دستگیر شده به قید وثیقه

روز سه شنبه 23 فروردین ماه دو تن از شهروندان بهایی اهل همدان به نام های حمید جهانگیری و شجاع الدین جهانگیری و نیز پیمان قیامی از بهاییان کرمانشاه با قرار وثیقه 20 میلیون تومانی از زندان آزاد شدند.

دوشنبه، فروردین ۲۲

یورش به منزل درسا سبحانی، شهروند بهایی ساری


جرمی گران مرتکب شده که باز هم می خواهند دستگیرش کنند. درسا سبحانی نه تنها به علت اعتقادش به آیین بهایی، اجازه تحصیل در دانشگاههای کشورش را نیافته، بلکه برای احقاق حقوق زنان میهنش هم می کوشیده و به همین دلیل بار دیگر باید شاهد یورش نیروهای امنیتی به منزلش باشد.
صبحگاه روز 20 فروردین ماه 90، نیروهای امنیتی ساری به منزل درسا سبحانی یورش برده اما از آنجا که نامبرده در محل حضور نداشت، قادر به دستگیری وی نشدند. به گزارش جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، مامورین امنیتی ساری به زور وارد منزل این شهروند بهایی شده و در حالی که تنها خواهر کوچکتر او در منزل بود، اقدام به فیلمبرداری از منزل و سپس ضبط سی دی ها، کتب و نیز کامپیوتر شخصی درسا نمودند.

درسا سبحانی پیشتر در 15 اسفند ماه 88 توسط نیروهای امنیتی ساری دستگیر شد و پس از بازجویی و تحمل حبس انفرادی، در اول اردیبهشت 89 به قید وثیقه و موقتا آزاد گردید. پس از برگزاری دادگاه، این شهروند بهایی 21 ساله به 1 سال حبس تعزیری محکوم شده است ولی تاریخ شروع محکومیت وی هنوز اعلان نگردیده بود. دستگیری سارا محبوبی یکی دیگر از دوستان بهایی محروم از تحصیل وی در ساری، نشان از موج تازه دیگری از یورش نیروهای امنیتی به فعالان حقوق بشر بهایی دارد.

دستگیری سارا محبوبی شهروند بهایی ساری


بامداد 20 فروردین ماهِ سارا محبوبی، با زنگ های پیاپی نیروهای امنیتی ساری آغاز شد. این دانشجوی محروم از تحصیل بهایی برای بار دوم توسط مامورین اطلاعات این شهرستان دستگیر شد و خانه اش مورد هجوم و بازرسی قرار گرفت.
مامورین امنیتی ساری، پس از ضبط کتب، دست نوشته ها، سی دی ها و کیس کامپیوتری وی، اقدام به دستگیری وی نمودند.به گزارش جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، این شهروند بهایی پس از دستگیری به بازداشتگاه اطلاعات ساری منتقل شده است.

این شهروند 21 ساله، برای اول بار در 29 خرداد ماه 89 در منزل مسکونیش بازداشت شد و پس از بازجویی و تحمل زندان انفرادی به قید وثیقه آزاد گردید.
همزمانی یورش به منازل سارا محبوبی و درسا سبحانی از دیگر محروم از تحصیلان بهایی، نشان از شدت فشار بر این جامعه اقلیت ایرانی ست و برگی دیگر را از دفتر آزار و اذیت بر بهاییان مازندران ورق می زند.
* تصویر سمت راست مربوط به سارا محبوبی و دست چپ، درسا سبحانی است.

جمعه، فروردین ۱۹

بازداشت پیمان قیامی شهروند بهایی کرمانشاه



در ادامه بازداشت گسترده شهروندان بهایی در سراسر ایران، پیمان قیامی در کرمانشاه بازداشت شد. مامورین امنیتی این شهرستان در ساعت 8:30 صبحگاه روز 19 فروردین ماه پس از تفتیش منزل و ضبط کتب و سی دی های مربوط به آیین بهایی و نیز دو کیس کامپیوتری، اقدام به دستگیری این شهروند بهایی نمودند.

به گزارش خبرگزاری رهانا، این هجوم در شب قبل، صورت گرفت اما از آنجا که مامورین حکم بازداشت و بازرسی منزل را دردست نداشتند، پیمان قیامی از راه دادن ایشان به منزل خودداری کرد. نیروهای امنیتی کرمانشاه قصد داشته اند که در نیمه های شب، قفل منزل وی را شکسته و بدون حکم وارد منزل شوند و وی را همان وقت با خود ببرند ولی این کار را نکردند زیرا همسایه ها با شنیدن سر و صدا بیرون آمده، پرسیده بودند که مأمورین کیستند و چه می کنند و وقتی متوجه شده اند برای چه آمده اند، با اظهار تعجبِ همسایه ها از این طرز عملِ مأمورین و تقاضای قبلی آقای قیامی مبنی بر رجوع مأمورین در صبح، راضی شده اند که بروند و صبح برای بردن آقای قیامی مراجعه کنند که همینطور هم عمل نموده اند.
به همین دلیل دستگیری این شهروند بهایی در فردای 18 فروردین صورت پذیرفت. علت دستگیری وی، از سوی مامورین اطلاعات، پاسخگویی به برخی پرسش ها عنوان شده است.

جمعه، فروردین ۱۲

یاران در بند


این شعر و نماآوا زیبا توسط یکی از خوانندگان عزیز خبرنورد ارسال شده است.



حال مان خوش نيست بيماريم هنوز
دست در دامان خرافاتيم هنوز
دم به دم از اصلِ دين دوري كنيم
پايبند ورد و اسحاريم هنوز
منتظر تا از ته چه بانگ نايي بشنويم
گوش ها را تيز كرده تا صدايي بشنويم
بي خبر از حيله ي ملاي سياس و شرور
پاي هر منبر رويم صوت حجازي بشنويم
جمله گي بايد كه در زنجير باشيم
اسير این شبِ ديجور باشيم
چو خود خواهيم غم و تاريكي شب
همان بهتر كه چون شب كور باشيم
زماني ملتي آگاه بوديم
پر از شادي زغم آزاد بوديم
سراسر ملك ما رشك جنان بود
به نيكي شهره ي آفاق بوديم
ز آفت هاي امروزي در ايران
نشاني ها كجا در ما دليران؟
سخن را بهر نيكي مي سروديم
همه انديشه هامان پاك و پويان
چه آمد بر سر ما اين چنين خوار
اسير دست بد خواهان خونخوار
ز بس انديشه ها را پاي بستند
شده ايران ما بيمار بيمار
زبان در دست نا اهلان فتاده
شده گفتار نيكان پاره پاره
به جاي مهرباني ، همزباني
شده دلهايمان چون سنگ خاره
اگر خواهي بگويي از عدالت
بود ايران آزاد بانگ نايت
درون سجن و بندي تا بداني
كه نبود جز ثناشان در دهانت
بگو تسبيح و مدحِ شيخ و شاهان
بگو كشور لطيف است چون بهاران
بگو ايراني يان آزاد و شادند
بگو بي غم نشستيم در سرامان
در اين ماتمكده قحطِ صفات است
دروغ و تفرقه، نقل و نبات است
همه نيكويي مردم فنا شد
فضائل، فحش و دشنام و گناه است
خدايا اين ستم از شيخِ دين شد
به نامت گربه ي ميهن غمين شد
سراسر ملك ايران غرق خون است
چه شد عدلت؟ كجا حبل المتين شد؟
به يك روزت ندا غرقاب خون گشت
دگر روزت ترانه بي صدا گشت
ز صبرت سر به سر كشور فنا شد
همه ايران چو دشت نينوا گشت
زده قفلِ سكوت بر ايده هامان
به حبسش آمده انديشه هامان
به ذكر و ياد تو با ما چنين است
همو كه گرد تو گردد خرامان
كجا اديان تو اين گونه خواهند
رسولانت جهان پر خنده خواهند
جهانِ همدلي ، وحدت، محبت
براي مردم آزاده خواهند
برادر خواهرم فرزند ايران
چو من غمهايتان از ديده ريزان
به حقِ حرمت يارانِ در بند
به پاس خونِ شيران و دليران
سراسر بانگِ آزادي برآريم
ستم را هي زنيم از خود برانيم
ز نو ايران شود بي ظلم و آفت
اگر بر روي حرفِ حق بمانيم
ز هر كيش و زبان، يك چيز خواهيم
عزيزان را ز بند آزاد خواهيم
همه انديشه ها را پاس داريم
جهان را از ستم ها پاك خواهيم.
د.ج




برای مشاهده نماآوا، لطفا به لینک زیر در یوتیوب توجه کنید.

http://www.youtube.com/watch?v=LlaGlqoyKfM