دوشنبه، شهریور ۲

اهل کاشانم!

در ادامه دستگیریهای گسترده شهروندان بهایی،ساعت 30/12 ظهر روز چهارشنبه 28/5/88 ، پنج مامور لباس شخصي به منزل آقاي وحيد حقيقي واقع در کاشان هجوم آوردند و پس از تفتيش منزل، کامپيوتر و تعدادي سي دي و جزوات مذهبي را توقیف نمودند. در ضمن این افراد، وحيد حقيقي و فرزند 17 ساله اش سينا را نیز به محل اطلاعات سپاه انتقال داده و پس از بازجوئي، از ايشان تعهد گرفته که ساعت 9 صبح فرداي آن روز جهت اعزام به دادگاه حاضر شوند.
نامبردگان روز پنج شنبه 29/5/88 مطابق با 28 شعبان(شهادت حضرت باب)، که یکی از روزهای تعطیل بهاییان است، به اتفاق خانم منا روحاني (ايشان نيز احضار شده بودند)در اطلاعات سپاه حاضر شدند و سپس به دادگاه منتقل و توسط داديار شعبه 4 کاشان، حجة الاسلام ترابيان مورد بازپرسي قرار گرفتند. بر اساس این بازجویی براي هر يک از ايشان وثیقه ای به قرار يکصد ميليون ريال صادرشد و آنها را به زندان مرکزي کاشان منتقل نمودند. جرم ايشان در پرونده "ترويج بهائيت" ثبت شده است. به نظر مي رسد اين يورش و ترتيب بازپرسي مخصوصا به پنج شنبه موکول شده بود تا بتوانند به علت پايان وقت اداري اين دوستان را به زندان انتقال دهند. در نهايت بعد از ظهر شنبه 31/5/88 پس از سه روز و دو شب با قيد وثيقه، موقتا تا زمان رسيدگي نهائي و دادگاه بعدي آزاد گرديدند.
از اندیشیدن می هراسانند، از نگریستن از زاویه دیگر می ترسانند و مجازات می کنند زیرا که حقیقت را تنها در دستان خود می انگارند و یا حتی نگران حقیقت هم نیستند زیرا که حقیقت در کشمکش قدرت به نفس تنگی می افتد. چنان از "ترویج بهاییت" سخن می گویند که انگار از یک طاعون جلوگیری کرده اند. نه در این مرز و بوم با بستن و بردن و کشتن و زندانی کردن زبانها نمی خشکد. اینجا سرزمینی ست که حقگویانش از بیان حقیقت باز نماندند،حلاجهایی که بر سر دار رفتند اما حق را فریاد زدند، ابن سیناهایی که تکفیر شدند ولی به لباس تقیه و ریا درنیامدند. اینجا دیار آزاده مردمان است.
این تهدیدها برای بار اول بر جامعه بهاییان ایران وارد نشده است. از بدو ظهور این آیین در 160 سال پیش انواع آزار، محدودیت، تهمت و توهین، حبس و اعدام در حق ایشان روا داشتند ولی هر چه کردند نتیجه عکس داد؛ سبب شهره شدن اندیشه هایش گشت و پرسشهایی را در ذهن ایرانیان پروراند که مگر چه می گویند و چه باوری دارند که چنین بر آنها جفا می رود؟و در صدد تحقیق برآمدند و شنیدند؛ با گوشهای باز و با قلبی پاک از غرض و کینه.
اما آیا آزموده را باید بار دیگر آزمود؟ این رسم فراموشکاران است و تاریخ نادانان.

تندباد ظلم در سنندج

روز پنجشنبه 29مرداد ماه نیروهای امنیتی به منزل ذبیح الله رئوفی واقع در سنندج یورش بردند و پس از تفتیش منزل، وی را به همراه خود به زندان بردند.
ذبیح الله رئوفی پس از چندین مرتبه بازجوئی، ابتدا به زندان عمومی سنندج منتقل گردید و به بهانه اینکه او را تا چند روز دیگر محاکمه خواهند نمود، آزادش نمی کنند. این در حالیست که در پرونده، آزادی به قید وثیقه تایید شده بود.
چکش بر میز کوبیده می شود و قاضی، حکم را خواهد خواند. بازجو فریاد می زند و زندانی می نویسد. بازجو فریاد می زند و زندانی حرف می زند. بازجو ناخراشیده تر با بغض و ناچاری فغان می کند و زندانی سکوت و سکوت را صدای برخورد دست بازجو بر رخسار زندانی می شکند.
چکش روی میز قضا کوبیده می شود. در این محاکمه کسی به تماشا نمی آید. کسی به دفاع از زندانی نمی پردازد. این دادگاه یک نمایش است؛ برای ساده دلان ، برای زود باوران. در این دادگاه فرقی نمی کند زندانی کیست، چه اتهامی دارد و دفاعیاتش چیست. در اینجا حکم از پیش امضا شده است.

شنبه، مرداد ۳۱

زندان همدان میهمان جدیدی پذیرفت!

در ادامه دستگیر های گسترده بهاییان در سراسر ایران، خانم مهرانگیز حسینی در همدان دستگیر شد.وی بر اساس حکم دادگاه که در 3 آبان سال گذشته اعلان گردیده بود، به یک سال حبس محکوم گردید و در 25 مرداد ماه توسط نیروهای امنیتی دستگیر و به زندان منتقل گردید.
مسئولین اتهام او را تبلیغ آیین بهایی عنوان کرده اند.
قابل ذکر است که ایران مدعی آزادی بیان است ولی حق بیان آزادانه افکارش را ندارد. آنچه در اتهامات بهاییان با عنوانی چون" تبلیغ علیه نظام" توصیف می شود، در واقع همان بیان آزادانه اعتقاداتشان به هموطنان است که با زندان و وثیقه های سنگین ملکی یا نقدی خود را آشکار می کند.

پنجشنبه، مرداد ۲۹

سمنان و اعلام حکم زندان

دادگاه سمنان بر اساس دادنامه دادگاه انقلاب اسلامی ، حکم سوسن تبیانی را اعلان نمود. بر اساس این حکم وی به 1 سال زندان و 6 ماه حبس تعزیری محکوم شده است. این حکم بر اساس اتهامات " تشکیل و راه اندازی گروههای غیرقانونی وابسته به بهاییان در قالب کلاسهای 15 نفره به نام کلاس درس اخلاق"،" عضویت در هیئت تربیت" و " فعالیتهای تبلیغی علیه نظام و به نفع بهاییت" برای وی صادر شده است.
سوسن تبیانی در صبح روز 7اردیبهشت ماه سال جاری دستگیر و مورد بازجویی نیروهای اطلاعاتی قرار گرفته بود.پیش از آن نیز در 25 آذر ماه منزل وی نیز به همراه 19 خانواده دیگر مورد تفتیش و هجوم نیروهای امنیتی قرار گرفت.
از آنجا که بنا بر گفته دادگاه، امکان نگهداری سوسن تبیانی در سمنان وجود ندارد ، وی را به یکی از زندانهای تهران منتقل خواهند نمود. پیش از این نیز همین اتفاق در مورد یکی دیگر از زنان زندانی بهایی سمنان،صهبا رضوانی، روی داد و او نیز هم اکنون در زندان اوین به سر می برد.
اول تعطیل می کنند بعد هم قانونی بر ای غیر قانونی بودنش تصویب می شود؛ این است طرز برخورد مسئولین با شهروندان بهایی. کلاسهای درس اخلاق که خانم تبیانی به علت تشکیل دادنش به زندان می افتد، کلاسی شامل چند کودک یا نوجوان بهایی هم سال است که در آن اصول اعتقادی بهایی آموزش داده می شود. در هیچ جای دنیا آموزش اصول اعتقادی یک عقیده به کودکان همان عقیده جرم محسوب نمی شود ولی در ایران جرم است؛ پس وند غیرقانونی را هم بر پشت هر واژه بیاوری مجازات با خود می آورد و متهم می پرورد ولی چرایش را چه کسی جواب می دهد؟ اینجا کسی در پی چراها نیست؛ زیرا که پرسشگران، زندانی میله هایند و دهانهاشان به قانون(بی قانونی) و اتهام دوخته شده است

دیدار در زندان! دستگیری دیگر در مازندران

. این بار نیز جای امنیت ، وحشت آفریدند؛ در سرزمین باران و دریا
مامورین امنیتی شهر ساری صبح روز سه شنبه 27 مرداد ، منزل دیدار هاشمی، زن 24 ساله بهایی، را مورد یورش قرار دادند. این افراد با زور و بدون حضور همسر دیدار هاشمی به خانه او وارد شده و اقدام به ضبط کتب و سی دی های مربوط به آیین بهایی نمودند. این در حالیست که پس از ورود،با توهین و بی احترامی و تفتیش منزل، حکم را به صاحبخانه نشان دادند که بر بالای آن تاریج 12 مرداد ماه درج شده بود.مامورین، این شهروند ساروی را دستگیر نموده و با خود به مکان نامعلومی بردند.
در همین زمان همسایه مسلمان دیدار هاشمی که شاهد هجوم و توهینهای نا جوانمردانه به این زن بود، به دفاع از وی برخاست و اعمال مامورین امنیتی را خلاف قانون و دین خواند. پاسخ نیروهای امنیتی به اعتراض این زن بسیار تند بود و به سرعت حکم تفتیش منزل او را در مدت یک ساعت از قوه قضاییه اخذ نمودند.
موج گسترده دستگیری بهاییان در نقاط مختلف ایران هر روز بلندا می گیرد. این طوفان به خصوص در مازندران بر تخریب و هجوم خود افزوده و هر روز دست ظلم خود را بر یکی از شهروندان بهایی می گسترد.بعد از سمنان نوبت مازندران می شود. برنامه فشرده به منظور ارعاب و فشار بر بهاییان ایران هر روز شکلی به خود می گیرد و به رنگی در می آید ولی ماهیتی جز نقض حقوق بشر و محرومیت از حقوق اولیه انسانی ندارد.

حمله در دلیجان

روز چهارشنبه 7 مرداد ، دلیجان شاهد هجوم نیروهای امنیتی به خانه تنها بهایی این شهر بود.منزل نادر منزویان با ورود مامورین اطلاعات مورد تفتیش قرار گرفت و کلیه کتابهای مربوط به آیین بهایی و کامپیوتر شخصی وی توقیف شد.
آقای نادر منزویان سال گذشته نیز توسط مامورین اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفته بودند.

دوشنبه، مرداد ۲۶

دادگاه بی وکیل و بی داد


فردا 27 مرداد 7 مدیر جامعه بهایی ایران محاکمه خواهند شد. این 7 نفر از 24 اردیبهشت 86 تا به امروز بدون حکم در زندان به سر برده اند. مدتها از دیدار وکیل محروم مانده و 4 ماه را در زندان انفرادی گذرانده اند و با اتهاماتی سنگین چون" جاسوسی برای رژیم صهیونیستی اسرائیل" و " اقدام علیه امنیت ملی"مواجه شده اند؛ اتهاماتی که بیم آن می رود بازداشت شدگان را به اشد مجازات محکوم نماید.
این محاکمه در شرایطی غیر عادی و ناعادلانه صورت می پذیرد؛ وکلای مدافع ایشان، خانم شیرین عبادی در خارج از کشور به سر می برد و عبدالفتاح سلطانی نیز در روزهای پس از انتخابات توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده است. دادگاه این افراد در زمانی اجرا می گردد که اوضاع سیاسی کشور در تنش و التهاب است. فضا سازی های مسموم پیش از محاکمه توسط رسانه های دولتی نیز مزید بر علت خواهد بود. مقاله های مغرضانه کیهان، انتشار ردیه ایام که قرار است در روزمحاکمه توسط روزنامه جام جم منتشر گردد و سخنرانی های بی اساس رحیم پور ازغدی در شبکه یک سیما فضایی مجازی و فارغ از حقیقت را برای این محاکمه ناعادلانه مهیا خواهد نمود.
چه کسی از ماهیت حقیقی این دادگاهها آگاه نیست؟ محاکمه های نمایشی که در ماه اخیر شاهد برگزاری 3 مورد از آنها بوده ایم. چهره هایی عصبی، نزار و رنگ پریده با پاهایی جنبان که از روی ناچاری و اجبار اعترافاتی ساختگی را تحویل تلویزیون ایران دادند. اما دیگر روزگار هوشیاری مردم ایران فرا رسیده است.دیگر با نمایش و خیمه شب بازی نمی توان عقل ها را ربود. دیگر رنگ رخساره ها خبر از حال نهان اسیران در بند این مرز و بوم خواهند داد.
آشکارشدن بیدادها ی اخیر ، پرده برانداز ظلم های سالهای گذشته نیز هست.فشار و آزارهایی که طی سالها بر زنان، بهاییان، روشنفکران، اقلیتهای قومی و مذهبی روا شد و شاید اکثریت مردم ایران به حقیقت آن باور نداشتند . حال که این ظلم به اقلیت، مرزهای خود را می شکند و اکثریت مردم را زیر سایه سیاه خود به تنگی نفس می اندازد، هویت حقیقی دروغ پردازان و تهمت بافان بر همگان عیان می شود.
به امید روزی که دادگاهها، گهواره داد و عدالت گردند، وکیلان و حق جویان کلامشان آزاد و دستانشان باز، مردمان پر امید و با اندیشه های گوناگون، اما خیر خواه یکدگر در سرزمینی آباد و آزاد روزگار به شادی بگذرانند!

یکشنبه، مرداد ۲۵

فشار و بیماری، زاده زندان

مهران بندی بر اثر بیماری شدید قلبی و با تایید کمیسیون پزشک قانونی مبنی بر "عدم تحمل حبس"یک هفته به مرخصی رفت.این مرخصی از 5 مرداد تا 12 مرداد به طول انجامید. این در حالیست که وی در نتیجه فشارهای ناشی از زندان یزد به سی سی یو منتقل گردید. وی پیش از این نیز 2 بار دیگر به علت حملات قلبی در بخش قلبی بستری شد.
این مرخصی اجباری با پیگیری های شدید خانواده نامبرده و تایید کمیسیون پزشکی صورت پذیرفت.
کلمات و اندیشه ها، پشت سیمهای خاردار. روشنفکران و دگراندیشان، بندی میله های سخت زندان. فریاد اعتراض و حق طلبی دانشجویان و جوانان، خاموش از مشت و خشونت تمامیت خواهان. اینجا ایران است؛ سرزمین آزاده مردمان که آزادگانش اسیر و دادخواهانش زندانیند.

شنبه، مرداد ۱۷

آزادی در بوشهر

آقای عماد جابری که در تاریخ 18 تیر ماه در بوشهر بازداشت شده بود در 3 مرداد ماه به قید وثیقه 20 میلیونی آزاد شد.
اسد جابری و خواهرش نیز که از بهاییان بازداشت شده بوشهر بودند، در 7 مرداد ماه به قید وثیقه از زندان رها شدند.

سه‌شنبه، مرداد ۱۳

ساری و دستگیری!


دریای پر تلاطم آزار بار دیگر بر ساحل مازندران موج زد.
مامورین وزارت اطلاعات ساری در روز سه شنبه 13 مرداد برای بار دوم به منزل انور مسلمی هجوم آوردند. این 5 مرد پس از تفتیش خانه و بردن کتب و عکسهای مربوط به دیانت بهایی، انور مسلمی را دستگیر نموده و با خود بردند.
مامورین اطلاعات در ساعت 14.30 منزل را ترک نمودند و انور مسلمی حتی فرصت خداحافظی با خانواده خود را نیافت.
این در حالیست که بر اساس حکم دادگاه، وی به یک سال حبس محکوم گردیده اما هنوز پاسخ بازنگری حکم دادگاه به وی اعلان نشده است.
انور مسلمی به همراه سهیلا مطلبی در تاریخ 2 آذر 87 دستگیر شدند و منازلشان مورد تفتیش نیروهای امنیتی قرار گرفت . نامبرده در روز گذشته برای بار دوم و به صورت غیر قانونی دستگیر و به مکانی نامعلوم برده شد.
این بیدادها در شرایط ملتهب کنونی و با شگردهای جدید و بی رحمانه رو به شدت است. به نظر می رسد حملات جدید وزارت اطلاعات در پی برگزاری سمیناری در فریدون کنار مازندران آغاز شده است. این سمینار با همکاری حوزه و اطلاعات ، اندیشه هجوم و منزوی نمودن جامعه بهایی مازندران را در سر می پروراند و مقدمه ایست بر کتاب هجوم و آزار بهایی ستیزان .
برای اطلاعات بیشتر درباره دستگیری اخیر و سمینار به لینکهای مرتبط توجه نمایید:

http://khabarnavard.blogspot.com/2009/06/blog-post_08.html
http://khabarnavard.blogspot.com/2009/06/blog-post_08.html
http://khabarnavard.blogspot.com/2009/07/blog-post_18.html

مازندران در آتش بیداد











شرایط اخیر ایران باعث شده است، که عده ای از بهایی ستیزان و متعصبین مذهبی در اداره اطلاعات مجال دوباره یابند تا بر دامنه فشارها بر جامعه بهایی مازندران بیافزایند. این بار نوبت یکی از بهاییان روستای ماهفروزک ِ شهرستان ساری بود. خانم وصال یوسفی که یکی از خادمین سابق این روستا بودند روز سه شنبه 6 مرداد بازداشت شدند. مامورین امنیتی اتهام این مادر 38 ساله را تبلیغ دیانت بهایی قلمداد کرده اند. همچنین برخی از مسئولین اطلاعات در تلاش اند تا پسر 18 ساله وی – پیام یوسفی - را نیز دستگیر کنند.

سه شنبه 6 مرداد ماه ساعت 3 بعدازظهر 9مامور اطلاعات به منزل خانواده یوسفی یورش می برند و با بی احترامی و توهین، اقدام به تفتیش منزل و نیز بردن عکسها و کتب مربوط به دیانت بهایی می نمایند .
این در حالیست که در آن زمان تنها خانم یوسفی و دخترش در منزل بوده اند. این مامورین از پانیذ دختر 8 ساله خانم یوسفی می پرسند که آیا مادرش منزل هست یا خیر؟ پانیذ هم با دلهره و ترس مادرش را از خواب بیدار می کند و مامورین با نشان دادن حکمی وارد منزل می شوند.
این هجوم در شرایطی صورت می گیرد که خانم وصال یوسفی به خاطر نقاهت جسمی (ناشی از فشار، قند خون و ضعف جسمی ) ، خواب آلودگی، دلهره و ترس ناشی از مشاهده مامورین و نیز تعجیل مامورین، به خوبی قادر به مطالعه دقیق موارد حکم نگردید. به علاوه با درخواست خانم یوسفی و برادرش مبنی بر مشاهده مجدد برگه احضاریه نیز موافقت صورت نگرفت.
مامورین بلافاصله بعد از نشان دادن برگه احضاریه به خانم یوسفی برای بازداشت آقای مسعود عطائیان عازم قائمشهر شدند.
فردای آن روز چهارشنبه 7 مرداد یکی از مسئولین اطلاعات، تلفنی و با تهدید به خانواده یوسفی اعلام کرد که پسرشان پیام را تحویل دهند. در برابر تهدیدهای مکرر مسئول اطلاعات مبنی بر تحویل دادن پیام ، خانواده یوسفی تحویل ایشان را تنها در صورت طی مراحل قانونی و دیدن حکم بازداشت قابل اجراء دانستند.

این دستگیری ها در شرایطی صورت می گیرد که چند تن از بهاییان مازندران در زندان هستند و بالغ بر 10 نفر از ایشان منتظر حکم دادگاه می باشند. لازم به ذکر است که در ماه های اخیر برخی از عوامل اطلاعات با شکستن شیشه ماشین بهاییان ماهفروزک و یا آتش زدن اموال ایشان و ... قصد ایجاد رعب و وحشت در بهاییان این منطقه را دارند. اوایل انقلاب اسلامی نیز قبرستان بهاییان در این روستا تخریب و مصادره شد. بعد از خرید قطعه زمینی برای قبرستان بارها مورد تعرض قرار گرفت از جمله شکستن سنگ بعضی از قبور، تخریب قسمتی از دیوار قبرستان و قطع کابل برق غسال خانه . بسیاری از بهاییان در این روستا در اوایل انقلاب مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و انبارها و طویله های ایشان به آتش کشیده و خانه هایشان مورد سنگسار و غارت قرار گرفت. با گذشت سال ها و ایجاد رابطه محبت آمیز میان مردم این روستا و بهاییان ، گویا دوباره عده ای در تلاش اند که آتش کینه و نفاق را در میان مردم این روستا روشن سازند ولکن شکی نیست هر کس تخم نفرت بکارد، ثمر تلخ برچیند و اعتماد عموم مردم را نسبت به خود از دست خواهد داد.