یکشنبه، اردیبهشت ۱۸

برای یک زندانی بهایی: هومن بختاور


این نوشته توسط یکی از خوانندگان عزیز خبرنورد و از دوستان هومن بختاور از زندانیان بهایی مشهد نوشته شده است.



براي يك زنداني بهايي / هومن بخت آور"


يك دوست
7 ارديبهشت

نوشتن درباره يك دوست قديمي كه ماههاست وي را نديده اي شايد كاري ساده به نظر آيد ولي اين سادگي بيش از آنكه سهل باشد ممتنع است چرا كه اين دوست غايب ، ماههاست در يكي از بدترين و مخوف ترين زندان هاي ايران – با توجه به گزارشهاي نهادهاي بين المللي - و اگر واقع بينانه تر بنگريم زندانهاي جهان بي آنكه اجازه ساعتي مرخصي داشته باشد در حال سپري نمودن دوران محكوميت خود مي باشد .
اين رفيق " هومن بخت آور " نام دارد و خانه آهنيني كه در آن محبوس است " زندان وكيل آباد مشهد " مي باشد همان زنداني كه طي ماههاي گذشته بيش از صد انسان – به زعم آقايان ، گناهكار – در آن پنهاني و بدون اعلام نام و هويتي به جوخه اعدام سپره شده اند كه مطمئنا" بسياري از اين اعدام شدگان از هم بندان وي بوده اند .
با هومن بخت آور در طي دوران دبيرستان در مدرسه جباريان مشهد آشنا شدم در رشته رياضي درس مي خواند و از ورزشكاران دبيرستان محسوب مي شد . با آنكه زمان زيادي را به تمرين و ورزش اختصاص مي داد ولي هميشه از دانش آموزان ممتاز كلاس محسوب مي شد . منهم اهل ورزش بودم كه همين وجه اشتراك بود كه موجب پيوند و دوستي عميق و پايدار بين ما شد دوستي كه تا به امروز ادامه يافته هر چند مشغله زندگي بعد از دوران تحصيل كمتر اجازه داده همديگر را ببينيم ولي دوستي مان ماندگار مانده است . در دوران دبيرستان خيلي با هم صحبت مي كرديم كه طي همين گفتگوها بود كه متوجه شدم هومن داراي باور مذهبي اي به غير از باور مذهبي رايج در كشور مي باشد وي " بهايي " بود و بخاطر همين اعتقاد ، سختي هاي بسياري كشيده بود - تاريخ ايران همواره مملو از آزار و اذيت دگرانديشان مي باشد - پدرش را كه يك نويسنده و پژوهنده بهايي بود را در اوايل دهه 60 با اتهام " نويسنده بهايي " اعدام كرده بودند و پس از آن سرپرستي وي و خواهرش كه در در آن زمان طفلاني بيش نبودند به مادرشان سپرده مي گردد كه به حق اين بانوي ايراني دو طفلش را با همه سختي هاي موجود براي يك ايراني باورمند به آئين بهايي - بخصوص آنكه خانواده يك اعدامي باشد - به شايستگي بزرگ كرد چرا كه همه مي دانيم شهروندان بهايي در ايران طي سه دهه اخير از ابتدايي ترين حقوق يك شهروند ايراني مانند تحصيل و كار به مانند ساير هموطنانشان بهره مند نبوده اند چه كه هرگاه فردي بهايي در كسب و كاري يا فن و حرفه اي بخواهد پله هاي ترقي را طي كند ناگهان به بهانه هاي واهي يا خود وي بازداشت يا محل كسب و كارش پلمپ مي شود و البته اين جدا از دستورهاي محرمانه اداره اطلاعات به ادارات دارايي ، اماكن و اصناف براي تحت فشار قرار دادن بهاييان مي باشد ( وضع مالياتهاي سنگين ، عدم جواز كسب و جلوگيري از استخدام بهاييان نمونه هايي از اين رفتارها محسوب مي شود ) . حال در اين كارزار فشارهاي مداوم بر بهاييان اين بانوي ايراني بهايي كه شوهرش هم اعداميست و دو فرزند خردسال دارد چگونه بايد ايام را سپري كند خود جاي بحث ديگريست ( از هومن شنيدم كه مادرش نيز در اوايل دهه 60 يك سال زندان و چند سالي حبس تعليقي داشته بطوريكه سالها تحت نظر بوده و هر ماه بايد خود را به دادگاه انقلاب معرفي مي كرده تا دفتري را امضاء كند ) .
ولي دست مريزاد و هزاراحسنت بر اين مادر كه چه خوب فرزندان را تربيت كرد هومن در دوران دبيرستان و پس از آن – كه گاهي هم را مي ديديم – يكي از مؤدبترين و صلح جوترين اشخاصي است كه در عمرم ديده ام. پسري درسخوان كه به دليل اعتقادش از راهيابي به دانشگاه بازماند همان دانشگاهي كه بسياري از آقازادگان و مرتبطين با ايشان بدون كنكور و با سهميه وارد آن شدند و پس از آن بي حضور در كلاس هاي دانشگاه مدارك دكترا را دريافت و گروهي براي ادامه تحصيل !!! راهي بلاد غرب ( همان سرزمين هايي كه امثال هومن بخت آورها را جاسوس يا مرتبط به آن مي دانند و به اين اتهام زنداني مي كنند ) و گروه ديگر با لقب دكتر داراي بالاترين سمت ها در وزارتخانه ها و ادارات مي شوند .
خصيصه ديگر هومن " صلح جو بودن " وي مي باشد مقوله اي كه در سرشت وي با تربيت مادرش نهادينه شده است هرگاه بين چند نفر از هم مدرسه اي ها برخوردي پيش ميامد اولين كسي كه پيشقدم مي شد تا صلح و دوستي را بين ايشان برقرار كند هومن بود كه خود را بين ايشان ميانداخت و به هر ترفندي بود دعوا را پايان و دوستي را برقرار مي كرد . به نظرم بهترين معرفه هومن كه بتوان در وصفش گفت اينست كه پسر بسيار شادي بود و به شوخ طبعي بين دوستان معروف ... براي هر اتفاقي داستان يا طنزي تعريف مي كرد تا سياهي اتفاقات ناگوار را بگيرد خصيصه اي كه بعدها بعد از دوران دبيرستان هم با وي همراه بود بطوريكه هرگاه در خيابان يا محل ديگري وي را مي ديدم با تعريف داستاني يا جوكي سعي مي كرد مرا بخنداند . واقعا در تعجبم چگونه مي تواند انساني با اين همه مشكلات و فشارهاي روزمره در زندگي از اعدام پدر و زنداني شدن مادر گرفته تا جلوگيري از ادامه تحصيل و كسب و كار از چنين روحيه بالايي برخوردار باشد كه به جاي افسردگي موجب سرور و شادي ديگران هم بشود .چندين ماه پيش روزي وي را در خيابان ديدم ، صدايم كرد و گفت : فلاني شنيده اي يكي از توي خيابان رد مي شد و همكلاسي قديمش را ديد و...و جوكي برايم تعريف كرد با هم خنديديم از اوضاع و احوالش پرسيدم ماجراي احضار و محكوميت زندانش را برايم تعريف كرد سري تكان دادم و اظهار ناراحتي كردم ولي وي با همان روحيه شاد داستان خنده آور ديگري در رابطه با زندان رفتن يكي را برايم تعريف كرد كه پس از آن اصلا ماجراي زندان رفتن خود وي را فراموش كردم و با هم دوباره خنديدم .
چند روز پيش در اخبار اينترنت خواندم كه به زندانيان بهايي مشهد از جمله هومن به دليل امنيتي بودن پرونده ايشان مرخصي داده نمي شود ( 1) ( در زندان هم از حقوق يك زنداني ايراني محرومند ! )حقيقتا متوجه نمي شوم يك فرد بهايي كه محروم از تحصيلات عاليه است و درهيچ اداره دولتي شغل و منصبي ندارد چگونه مي تواند كاري خلاف امنيت كند كه بخاطرش زندان و در زندان هم محروم از حقوق زنداني عادي باشد جالب اينجاست كه بهاييان همواره تحت نظرند حتي مقامات عاليه كشور دستور داده اند همه بهاييان ، شناسايي و كوچكترين حركاتشان كنترل شود (2) آنوقت سوال اينجاست كه چگونه در همان ابتدا ماموران متوجه اقدام ايشان نشده اند ( بايد اين ماموران را بخاطر اهمال كاري در انجام وظيفه مؤاخذه كرد ! ) تا بعد مجبور نشوند ايشان را به اتهام اقدام عليه امنيت دستگير و زنداني كنند ؟
به نظر نگارنده همه اين پرونده سازي ها و اتهام تراشي ها براي امثال هومن بخت آور فقط و فقط بخاطر دگرانديشي ايشان مي باشد اين فشارها هم فقط بخاطر اينست كه شايد بتوانند فرد معتقد به بهائيت را از اعتقادش منصرف و مسلمان كنند ( نمي دانم اين مسلماني به چه كارآقايان آيد ؟! ) اما همه اينها نه تنها تاثيري بر فرد بهايي نداشته بلكه نتيجه عكس داده چرا كه همه شاهديم كه بسياري از ايرانيان غير بهايي با مشاهده فداكاريهاي بهاييان به تحقيق در مورد اين باور مذهبي مبادرت ورزيده اند و ديگر با تهمتهايي نظير جاسوسي و كفر نمي توان بهاييان ايران را از ساير هموطنانشان جدا نمود .
به اميد آزادي دوست عزيزم : هومن بخت آور – زنداني عقيدتي زندان وكيل آباد مشهد –
................................................................

( 1) http://hra-na.info/1389-01-27-05-27-21/7858-1.html

(2) مي توانيد بعضي از اين دستورات را در لينك ذيل مشاهده كنيد
" وادار كردن شهروندان بهايي به خروج از كشور " : فرشته قاضي
http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/-c82cf2126c.html

۳ نظر:

ناشناس گفت...

احسن به معرفتت جوان مرسی از اینکه برای زیبائی مهربانی ارزش قائلی وقدر ومقام دوستی را به بهترین صورت حفظ کردی درپناه حق باشی
من 46 سال دارم بهائی هستم وارادت مخصوص به این خانواده دارم

ناشناس گفت...

احسن به معرفتت جوان مرسی از اینکه برای زیبائی مهربانی ارزش قائلی وقدر ومقام دوستی را به بهترین صورت حفظ کردی درپناه حق باشی
من 46 سال دارم بهائی هستم وارادت مخصوص به این خانواده دارم

ناشناس گفت...

خدا را شکر که هم وطنان ایرانی هم پی به این حقیقت بردند که اینگونه اتهامات کلیشه ای به جامعه ی بهایی نمی چسبد به امید ازادی همهی زندانیان علی الخصوص هومن بخت اور