سه‌شنبه، آذر ۲۲

7 سال حبس تعزیری برای بهایی بودن؛ زهره نیک آیین شهروند بهایی سمنان





در ادامه آزار و اذیت شهروندان بهایی سمنان، حکم ناعادلانه زهره نیک آیین در 17 آذر ماه 1390 اعلان شد. بر اساس این حکم، نامبرده به تحمل 7 سال حبس محکوم شده است.
اتهامات عنوان شده برای محکومیت وی "راه اندازی کلاس درس اخلاق برای کودکان بهایی، عضویت در گروه طرح روحی، احتفالات و علوم و فنون و ضیافت نوزده روزه" و نیز "تبلیغ علیه نظام از طریق دریافت پیام های بیت العدل و اجرای آن"عنوان شده است. زهره نیک آیین در 21 اسفند 1389 بازداشت شد و به مدت 23 روزتحت بازجویی قرار گرفت. او در تاریخ 14 فروردین 1390 با قرار وثیقه صد میلیون تومانی آزاد شده است.

در حقیقت 7 سال حبس برای " بهایی بودن". هر فردی بهایی در سراسر دنیا این فعالیت ها را که برای رشد و توسعه و ترقی افکار و اخلاق خود، دیگر بهاییان و سایر هموطنانش است انجام می دهد. این حکم سنگین که در نهایت بی عدالتی صادر شده است، یادآور احکام سنگین دیگری است که برای مدیران و همکاران موسسه علمی بهاییان با عنوان "عضویت در گروهک غیر قانونی بهایی" صادر شده است. یعنی صرف عضویت در جامعه بهایی یعنی بهایی بودن می تواند در جمهوری اسلامی، جرم محسوب شود و فرد را به گوشه زندان افکند.

اعلان احکام متفاوت از 6 ماه تا 7 سال برای یک اتهام واحد در شهرهای گوناگون، نشان از مفقود بودن سیر قانونی پرونده متهم است و آنارشی و بی قانونی را در ارتباط با نهادهای قضایی به نمایش می گذارد.

برخی از ایرانیانی که با بهاییان و جامعه بهایی آشنایی ندارند و 160 سال تزریق نفرت و دروغ و اتهام در رگ و پی تاریخ ایران، ایشان را به بهاییان مظنون کرده است، می پرسند پس اگر این طور است چرا همه بهاییان را دستگیر نمی کنند؟
این سوال در شرایط کنونی سوالی به جاست و به خوبی نشان می دهد که چگونه رژیمهای متناوب ایران از ابتدای ظهور این آیین، اجازه جریان آزاد اطلاعاتی را از سوی بهاییان گرفته اند و تنها روحانیون و دولت ها اقدام به نشر اطلاعات و باورهایی غلط در مورد بهاییان در جسم و روان حافظه تاریخی ایرانیان کرده اند و بذر بدبینی را در جان این هموطنان کاشته اند.
برخورد دولت ایران از یک سو و در لایه های عمیق ترش، یک مقابله سازمان یافته و برنامه ریزی شده از بالاست ولی از آنجا که این سازماندهی برای آزار و اذیت و نسل کشی فرهنگی و اختناق اقتصادی و نفرت افکنی یک گروه، می تواند تبعات قانونی سنگینی برای یک حکومت داشته باشد، در لایه های سطحی تر تفاوت عمل دیده می شود و یکی در میان و دلبخواهی در هر شهری اجرا می گردد تا همین سوال در ذهن هموطنان ایجاد شود.

رفتن به ضیافت نوزده روزه، نشکیل کلاس درس اخلاق، درس خواندن بهاییان محروم از تحصیل و خواندن پیامهایی که از بیت العدل ، برای یک بهایی جزو اصول اعتقادی و مذهبی اش است و ارتباطی با مسائل سیاسی ندارد چنانچه در هیچ کشور دیگری جرم محسوب نمی شود؛ ولی شدت برخورد دولت با اجرای باورهای یک دین که هیچ نماد بیرونی و آشکاری نیز از آن دیده نمی شود (پس از انقلاب اسلامی، تمام اماکن مربوط به بهاییان، محل گردهمایی، بناهای مقدس برای آنها و حتی بسیاری از گورستانهایشان تخریب و مصادره شده است) نشان از شدت هراس دولت ایران از باورهای دیگری غیر از قرائت محدودش از سیاست و مذهب در هم آمیخته خویش دارد.

هیچ نظری موجود نیست: