سهشنبه، تیر ۸
تماس تلفنی سارا محبوبی از دستگیر شدگان اخیر
پس از 6 روز بی خبری زنگ تلفن خانواده محبوبی به صدا در آمد. سارا محبوبی 6 روز پیش در 2 تیر ماه توسط نیروهای امنیتی ساری دستگیر شده بود و از آن زمان تا امروز هیچ خبری از وی به دست نیامده بود . تماس کوتاه تلفنی او از زندان تا حدی نگرانی خانواده اش را آرام نمود. بنا بر گفته وی ، سارا محبوبی تفهیم اتهام شده است.
پیش از این مامورین اطلاعات ساری در 29 خرداد ماه با عنوانی دروغین به خانه این دختر 20 ساله یورش برده و به تفتیش منزل و ضبط سی دی و کتب مربوط به آیین بهایی و کامپیوتر شخصی و لپ تاپ و حتی موبایل های موجود در خانه او نمودند. البته وی در آن زمان در ساری نبود ولی پس از بازگشت به محل زندگی خود در 2 تیر ماه خود را به اداره اطلاعات این شهرستان معرفی کرد.
با دستگیری رو به تزاید فعالین حقوق بشر در ایران، به نظر می رسد دستگیری وی به علت عضویت در جمع حق تحصیل بهاییان بوده است. وی یکی از دانشجویان بهایی بود که مانند بسیاری دیگر از جوانان بهایی به علت اعتقادش از ادامه تحصیل باز ماند.
پنجشنبه، تیر ۳
تخریب و خاکبرداری 50 خانه بهاییان در روستای ایول
سکوت مسئولین علامت رضاست. باز هم عده ای به ظاهر غیر دولتی اقدام به تخریب منزل بهاییان نمودند؛ این بار در "ایول" مازندران.
بهاییان این روستا بارها از سوی نیروهای مغز شویی شده یا اجیر، مورد هجوم، اخراج، آتش سوزی منازل و خشونتهای دیگر قرار گرفته اند اما مورد اخیر، در ادامه گرد و غبارهای ترک تازی های استان مازندران است.
روستای ایول که پیش از انقلاب دارای تعداد زیادی بهایی بود، در تیر ماه 1362 با هجوم دولتیان و مردم روستا مواجه شد؛ بهاییان از روستا اخراج و به ساری فرستاده شدند. تمام اموال و منازل غصب شد و آنان آواره و در به در در. حال برای بار دیگر عده ای از اهالی مسلمان این روستا اقدام به جمع کردن استشهادی مبنی بر تخریب منازل بعاییان این روستا نموده اند.
زمانی که بهاییان از این نقشه آگاه شدند در اول تیر ماه 89 مراتب شکایت خود را به بخش داری کیاسر اعلام داشتند اما ایشان از وجود چنین جریانی، اظهار بی اطلاعی کردند و گفتند که این عمل غیر قانونی ست مگر دستور از بیت رهبری آمده باشد که در آن زمان دیگر از دست ما کاری ساخته نیست.این پیگیری در فردای آن روز نیز ادامه یافت و ضمن مراجعه ی مجدد به بخشداری کیاسر به فرمانداری و استانداری در ساری و دادگاه عمومی کیاسرو پاسگاه نیروی انتظامی تلمادره نیز مراجعه شد ولی همگی اظهار بی اطلاعی نمودند.
اما به زودی تشت رسوایی این گروه از بام افتاد. خانواده "پیری" که دارای زمینی کشاورزی در این روستا بود و از همه جا بی خبر، به منظور برداشت محصول به روستا آمده بود با منظره عجیبی مواجه شد. پرایدی با 4 سرنشین در نزدیکی خانه وی پارک بود و چون به محل نزدیک شدند، آنها را مورد اعتراض قرار دادند که چرا بی خبر پا به روستا گذاشتید. در حالیکه خانواده پیری دیدند، عده ای مشغول تخریب و تسطیح منزل ایشان هستند.
البته این اوباش تنها به تخریب منزل بسنده نکردند بلکه پدر خانواده،محمود پیری توسط " صفر علی اسماعیلی معروف به مومن مورد ضرب و شتم قرار می گیرد. یه سبب این توهین و آزار، خانواده پیری محل را ترک می کنند.
در همین زمان خانواده فرامرز روحانی از بهاییان دیگر که قصد ورود به ایول را داشته، توسط سید جواد درخشان مورد بازخواست قرار می گیرد و از ورود او جلوگیری می شود. وی به فرامرز روحانی اعلام می دارد. این روستا تا 48 ساعت قرنطینه است و کسی اجازه ورود به روستا یا خروج از آن را ندارد.عده ای نیز مراقب بودند تا کسی به داخل روستا راه نیابد.
برای پیگیری این عمل غیر قانونی، دو خانواده پیری و روحانی به بخشداری، دادگاه کیاسر و نیز به پاسگاه تلمادره مراجعه کردند و شکایتی از این ماجرا تنظیم و تحویل مقامات ذکر شده دادند ولی ثمری نبخشید. همینک نیز در شامگاه 2 تیر ماه 4 لودر با تعدادی کامیون به تهریب و تسطیح و خاک برداری 50 منزل از منازل بهاییان ایول مشغولند.
و پاسخ مسئولان بی اطلاعی و شانه بالا انداختن است.
روستای ایول ، در چهار دانگه ی هزار جریب استان مازندران ، ودر جنوب شرقی شهرستان ساری ،و با تقریب 90 کیلومترفاصله از آن واقع شده است . طول جغرافیایی آن 53درجه و 41 دقیقه ، و عرض جغرافیایی آن 36 درجه و 14 دقیقه ، و حدود 1700 متر از سطح دریا ارتفاع دارد .
ملا و روضه خوان این روستا ، بنام ملا حسین علی ، حدود 150 سال قبل با تحقیق و تفحص به امر بهائی ایمان آورد . و در اثر ایمان واعتمادی که اهالی این روستا به وی داشتند ، درهمان زمان نیمی ازساکنین ایول به امر بهائی اقبال نمودند. بهائیان این روستا نظیر دیگر روستاهای بهائی نشین از همان بدو ایمان و اقبال به امر بهائی دچار مصائب و بلایا و تضییقات بودند و هستند .
اوج این آزارها در قبل از انقلاب اسلامی منجر به قتل کدخدای بهائی این روستا که مورد اعتماد وامین مردم در آن روستا بلکه در روستاهای مجاور بود به نام میرزا آقا جان جذبانی توسط اشرار به تاریخ 4 آذر ماه سنه ی 1320 شمسی گردید .
واقعه ی بعد از انقلاب اسلامی که منجر به اخراج و آوارگی بهائیان از این روستا شد در 7 تیر ماه سنه ی 1362 واقع گردید . وماجرا مختصرا" اینکه با هماهنگی علما و مراجع امور وبا تحریک مردم مسلمان ایول وروستاهای مجاور ابتدا آنان را از منازل خود شان بیرون و داخل اتوبوسی که خارج از محل آماده کرده بودند به ساری آورده و پیاده نمودند وبعد آن وقتی با اعتراض شدید منسوبین واقع شدند آنان را به ایول باز گردانده ولی این بار اجازه ورود به منازلشان ندادند بلکه در محل تکیه بهائیان را محبوس و هدفشان این که از اعتقاد خود تبری نموده ومسلمان شده و سپس به منازلشان بروند .
حبس چند شبانه روزآنان درتکیه ی ایول که از طفل صغیر گرفته تا پیر زمین گیر بدون قوت لا یموت بوده وهمواره توسط علما و وعاظ پند و اندرز می شدند و توسط عواملی نیز تهدید ،منجر به نتیجه نشد که عاقبت به اخراج وآوارگی آنان انجامید واز آن زمان تا کنون که 27 سال می گذرد همواره شکایات و حکایات به مراجع امور در بخش کیاسر ومرکز استان وحتی مقامات عالی رتبه ی طهران شده ومی شود ودر بعضی مواقع حکم به نفع بهائیان نیز صادر می شود ولی همواره اجرای آن با مشکل روبرو است ومراجع امور مربوطه مطرح می نمایند که چون مخالفت مردمی است ،قانون نمی تواند کاری بکند و به همین آسانی کار را رها می نمایند و از طرفی هم عواملی از روستای ایول در بخشهای کلیدی ارگان ها وارد شده و همواره جلوی اجرای احکام صادره را می گیرند که از جمله ی آنان فردی به نام رحیم لیالی ایولی است که می گویند در بیت رهبری بوده ومخل ومحرک این جریانات می باشد .
بازداشت نورا نبیل زاده، شهروند بهایی مشهد
این بار اجرای موسیقی برای کودکان یک پرورشگاه هم جرم محسوب شد.
در اول تیر ماه 89 نورا نبیل زاده در حال اجرای برنامه موسیقی با تعدادی از دوستان خود در یک پرورشگاه بود که تعدادی از نیروهای امنیتی مشهد، با ارائه حکم جلب او وارد محل شده و اقدام به دستگیری وی نمودند.
به گزارش خبرگزاری رهانا، این مامورین به همراه نورا ، به منزل وی رفته و خانه او را تفتیش می نمایند. غنایم ایشان در این نبرد یک سویه، کتب بهایی، تصاویر و سی دی های مربوط به این آیین، کامپیوتر، لپ تاپ و موبایل های تمام اعضای خانواده نبیل زاده بوده است.
مامورین اطلاعات مشهد اتهام این دختر بهایی 23 ساله را "تبلیغ بهاییت" عنوان کرده اند.
شگفت و هیهات بر این بیداد که پدر او داور نبیل زاده نیز در بیدادگاه شهر مشهد به تحمل 5 سال حبس تعزیری محکوم شده است و اینک یک خانه و دو زندانی.
سهشنبه، تیر ۱
هجوم به منزل سارا محبوبی از شهروندان بهایی ساری
بر درها می کوبند و پاسخشان به پرسش صاحبخانه جز دروغی آشنا چیزی نیست:"ما کارمند بانک هستیم"
بعد از ظهر روز 29 خرداد 89 درِ منزل خانواده محبوبی به صدا درآمد. مامورین امنیتی که مانند گذشته خود را به گونه ای دیگر معرفی می کردند با نام "مامور بانک" وارد خانه این شهروند بهایی می شوند.
ورود این افراد به واسطه نشان دادن حکم جلب سارا محبوبی صورت می گیرد اما از آنجا که نامبرده در خارج از ساری به سر می بُرد، تمام خانه را زیر و رو نموده و اقدام به بردن کتب، سی دی ها و تصاویر مربوط به آیین بهایی، کامپیوتر شخصی، یک کامپیوتر امانتی در خانه و سی دی های خانوادگی می کنند. این مامورین اطلاعات، خانواده محبوبی را تهدید می نمایند که به محض بازگشت سارا به ساری باید خود را به وزارت اطلاعات این شهرستان، معرفی نماید.
سارا محبوبی از دانشجویان بهایی ساری بوده که به دلیل اعتقاد به آیین بهایی از ادامه تحصیلات خود محروم ماند و بنابراین به جمع حق تحصیل بهاییان پیوست تا از حق ابتدایی خود و هزاران جوان بهایی که تنها به دلیل عقایدشان از تحصیل در دانشگاه محروم می مانند، سخن گوید.
از آنجا که دولت ایران در برابر ضایع نمودن این حق بهاییان ایران در زادگاهشان، پاسخی جز سکوت یا دروغ پردازی و سفسطه ندارد، حساسیت شدیدی نیز در برابر فشارهای جهانی در این مورد حس می کند. استفاده از جملات گنگ و بی مصداق محمد جواد لاریجانی در ارتباط با شرایط بهاییان در ایران از آشکارترین جملات دولت ایران در این موضوع است .
پنجشنبه، خرداد ۲۷
زندانیان سمنان
چند روز است که شمار زندانیان بهایی اهل سمنان به 4 نفر رسیده است البته 3 نفر نیز در انتظار احضار برای شروع دوران محکومیت خود هستند و 2 تن نیز هنوز نتیجه دادگاهشان اعلام نشده است.
روز یکشنبه 23 خرداد ماه بهنام متعارفی برای اجرای حکم خود احضار گردید. وی بر اساس حکم دادگاه سمنان به اتهام :تبلیغ بهاییت" و " تبلیغ علیه نظام"، به یک سال و نیم حبس تعزیری محکوم گردید.
در حال حاضر 3 شهروند زن بهایی و یک مرد بهایی از اهالی سمنان در زندان به سر می برند. منیژه منزویان و صهبا رضوانی در حال گذراندن دوران محکومیت خود در زندان اوین هستند.
در روز 17 خرداد ماه نیز، سوسن تبیانیان از دیگر بهاییان سمنان که در انتظار اجرای حکم خود بود، به زندان سمنان منتقل گردید. شایان ذکر است که نامبرده دارای دو فرزند خردسال می باشد و به اتهام " تبلیغ بهاییت" مجبور به گذراندن یک سال و نیم حبس تعزیری است.
اخراج نگین سیاحی از دانشگاه
هنوز اندکی از اخراج دو دانشجوی بهایی در دانشگاه ساری نگذشته بود که نگین سیاحی نیز از این دانشگاه اخراج شد.
این دانشجو در ترم 2 رشته مهندسی کشاورزی دانشکده علوم طبیعی و کشاورزی دانشگاه ساری مشغول به تحصیل بود که در اردیبهشت ماه سال جاری، ابتدا از ورود به سایت ممنوع شد و آنگاه، ادامه تحصیل وی نیز با مشکل مواجه شد.
پیش از این نیز دو تن دیگر از دانشجویان بهایی این دانشگاه از ادامه تحصیل بازماندند.سونا قلی نژاد دانشجوی ترم ۲ رشته گیاه پزشکی و نعیم کمالی دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی ساری در بهمن ماه سال گذشته به علت مشابه نگین سیاحی نتوانستند تحصیل خود را ادامه دهند.
این اخراج ها در شرایطی صورت پذیرفت که دانشگاه ساری اقدام به برگزاری سمینارهایی درباره دیانت بهایی نمود. در این مراسم ضمن توهین به اعتقادات بهایی و دروغ پردازی های معمول درباره این آیین و پیروانش، زمینه را برای اخراج غیر قانونی این سه دانشجو آماده کرد.
دوشنبه، خرداد ۲۴
تفتیش منزل قوام الدین ثابتیان از شهروندان بهایی ساری
در ادامه شدت یافتن روند بهایی آزاری در استان مازندران، منزل قوام الدین ثابتیان مورد هجوم نیروهای امنیتی ساری قرار گرفت.
این ماموران اطلاعات در صبح روز پنجشنبه 20 خرداد ماه به خانه این خانواده بهایی یورش برده و پس از تفتیش منزل ، اقدام به ضبط کتب، سی دی ها و تصاویر مربوط به آیین بهایی نمودند.
احضار، یورش های ناگاه، دستگیری و بازجویی و فشارهای اقتصادی و ارعاب از مواردی ست که روز به روز ، استان مازندران را محیطی ناامن تر برای شهروندان بهایی این خطه می نماید. تمام تلاش دولت ایران از ایجاد این تهدید و آزارها، مجبور نمودن بهاییان این مناطق برای خروج از ایران و نیز منفعل نمودن آنان است.
از آنجا که بی گمان اخبار حرکتهای ناقض حقوق بشر در ایران که روز به روز بر دامنه و شدت آن می افزاید، عکس العملهای جهانی را بر علیه ایشان بر می انگیزاند،بیشتر تلاش ها و سیاست های دولت به صورت شیوه های زیر پوستی تر، تغییر شکل داده است یعنی از شیوه های پر سر و صدا تر دستگیری، اعدام، ربودن و ... به فشار اقتصادی، تهدیدهای ایمیلی یا به صورت نامه، بازجویی، تقتیش منزل، پلمپ محل کسب و پرس و جو از همسایگان، تبدیل شده است.
ممکن است تحلیل این سناریو پردازان چنان باشد که با اِعمال این فشارهای کشدار و طولانی مدت، می توانند، بهاییان را از زادگاه خود به در رانند و به این غایت آرزو دست یابند که در ایران باید یک گونه تفکر باقی ماند و آن تنها شیوه تفکر حاکمانان آن است.
این ماموران اطلاعات در صبح روز پنجشنبه 20 خرداد ماه به خانه این خانواده بهایی یورش برده و پس از تفتیش منزل ، اقدام به ضبط کتب، سی دی ها و تصاویر مربوط به آیین بهایی نمودند.
احضار، یورش های ناگاه، دستگیری و بازجویی و فشارهای اقتصادی و ارعاب از مواردی ست که روز به روز ، استان مازندران را محیطی ناامن تر برای شهروندان بهایی این خطه می نماید. تمام تلاش دولت ایران از ایجاد این تهدید و آزارها، مجبور نمودن بهاییان این مناطق برای خروج از ایران و نیز منفعل نمودن آنان است.
از آنجا که بی گمان اخبار حرکتهای ناقض حقوق بشر در ایران که روز به روز بر دامنه و شدت آن می افزاید، عکس العملهای جهانی را بر علیه ایشان بر می انگیزاند،بیشتر تلاش ها و سیاست های دولت به صورت شیوه های زیر پوستی تر، تغییر شکل داده است یعنی از شیوه های پر سر و صدا تر دستگیری، اعدام، ربودن و ... به فشار اقتصادی، تهدیدهای ایمیلی یا به صورت نامه، بازجویی، تقتیش منزل، پلمپ محل کسب و پرس و جو از همسایگان، تبدیل شده است.
ممکن است تحلیل این سناریو پردازان چنان باشد که با اِعمال این فشارهای کشدار و طولانی مدت، می توانند، بهاییان را از زادگاه خود به در رانند و به این غایت آرزو دست یابند که در ایران باید یک گونه تفکر باقی ماند و آن تنها شیوه تفکر حاکمانان آن است.
سهشنبه، خرداد ۱۸
دستگیری شهناز رنجبر از شهروندان بهایی قائم شهر
در ادامه شدت یافتن روند آزار بهاییان مازندران، شهناز رنجبر دستگیر شد. در ساعت 8 صبحگاه روز دوشنبه 17 خرداد 89 ، طی یک تماس تلفنی از این شهروند بهایی ساکن قائم شهر خواسته شد به دفتر وزارت اطلاعات شهرستان قائم شهر مراجعه نماید. پس از اینکه همسرش پرویز اولادی برای پیگیری وضعیت وی به وزارت اطلاعات رفت، به او اعلام گردید که اتهام نامبرده، عضویت در موسسه ی "مادران امروز" است، و در صورت ارائه ی سندی، مبنی بر قانونی بودن اقدامات موسسه، خانم رنجبر آزاد خواهد شد. زمانی که پرویز اولادی بار دیگر در بعد از ظهر آن روز برای پیگیری وضع همسرش به وزارت اطلاعات رفت به وی اعلام شد که چون همسرش حاضر نیست به سوالات بازجو پاسخی دهد، فعلاً بازداشت خواهد شد.
پیش از این نیز مامورین اطلاعات قائم شهر در 21 اردیبهشت ماه به منزل پرویز اولادی و برادرش چنگیز اولادی از بهاییان این شهر یورش بردند. در این هجوم که با ضبط سی دی و کتب و تصاویر مربوط به آیین بهایی همراه بود، از شهناز رنجبر به صورت کتبی تعهد گرفته شده بود، صبح روز 22 اردیبهشت خود را به دفتر وزارت اطلاعات شهرستان قائم شهر معرفی نماید. صبح روز مذکور طی یک تماس تلفنی از ایشان خواسته شد که چند روز بعد مراجعه کند اما چند روز بعد هم گفتند تا منتظر باشد، به زودی خبرش خواهند کرد.
موسسه ی مادران امروز (مام) سازمانی غیر تجاری و غیر دولتی است، که به هیچ سازمان یا ارگانی وابستگی ندارد و در تاریخ 13 مردادماه سال 1377 با شماره ثبت 10349 به منظور سازماندهی تلاشهای گروهی، در زمینه ی توانمندسازی خانواده ها، برای بهبود رابطه ی اعضای خانواده و بویژه با هدف توجه علمی به نیازهای کودکان و نوجوانان از طریق مادران، تاسیس شده است.
یکشنبه، خرداد ۱۶
آزادی پیام فناییان
پیام فناییان آخرین بازمانده بهاییان دستگیر شده بعد از حوادث عاشورا، از زندان اوین آزاد شد.
در شامگاه چهارشنبه 13 خرداد ماه 89 به 81 نفر از بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات فرمان آزادی و تخفیف مجازات خورده شد و پیام فناییان نیز یکی از این افراد بود.
نامبرده در 13 دی ماه 88 به همراه 9 بهایی دیگر توسط مامورین اطلاعات دستگیر شد. مدتی را در انفرادی اوین سپری نمود. دادگاه انقلاب ابتدا او را به 6 سال حبس تعزیری محکوم کرد؛اما با دفاعیات وکیل خود، حکمش به 1 سال تخفیف یافت. او 6 ماه تمام را در شرایط توان فرسای اوین و مدتی هم رجایی شهر کرج سپری نمود.
سایر بهاییانی که در روز 12 و 13 دی ماه سال گذشته دستگیر گردیدند، اکنون به قید وثیقه آزاد شده اند و هنوز حکم قطعی ایشان اعلام نشده است.
دستگیری شهروند بهایی قائم شهری
بر در ها می کوبند، همه چیز را زیر و رو می کنند و آنچه از ایشان به یادگار می ماند غارت است و گرد و غبار و خانه ای مشوش و بستگانی نگران.
بار دیگر در روز دوشنبه 10 خرداد ماه، نیروهای امنیتی قائم شهر، به منزل فخرالدین صمیمی یورش برده و اقدام به تفتیش محل زندگی و بازداشت وی نمودند.در این هجوم صبحگاهی تمام کتب، سی دی ها و عکسهای مرتبط با آیین بهایی ضبط گردید.
در پیگیریی که از سوی خانواده فخرالدین صمصیمی صورت گرفت، مسئولین اعلام داشتند که علت دستگیری وی شکایت خصوصی یکی از اهالی سواد کوه است. پرونده وی در سوادکوه تشکیل شده اما به قائم شهر فرستاده شده است.
قابل ذکر است که "شاکی خصوصی" تنها سرپوشی برای دستگیری های فراگیر بهاییان است. علت اصلی دستگیری ابراز عقیده و بیان حقیقی باورهایشان است که دولت ایران سعی می کند با عناوینی با بار معنایی منفی نظیر" اقدام علیه امنیت ملی"، " اقدام علیه نظام" و "توهین به مقدسات" آن را متهم کند.
پنجشنبه، خرداد ۱۳
تخریب گلستان جاوید مشهد!
گورستان بهاییان مشهد هم به صف گورستان سنگسر،آبادان و خرمشهر، مرودشت، نجف آباد، ویلا شهر،دماوند، قادیکلا و خاوران، پیوست.
باز هم افرادی به ظاهر ناشناس با لودر و ابزار مجهز ، بخشی از گورستان بهاییان مشهد را تخریب کردند. در نیمه شب 8 خرداد ماه 89، قسمت مربوط به اجرای مراسم مذهبی شامل کفن و دفن، نماز مربوط به درگذشتگان و دیوارهای آن بخش به طور کامل ویران شده است.
از آنجا که این عاملان این عمل غیر قانونی به وسایل خاک برداری، مجهز بوده اند،می توان حدس زد که نمی توانند از مردم عادی مشهد بوده باشند و باید از سوی نهادی اجیر شده باشند.
این تخریب دقیقادر سالروز درگذشت بهاالله بنیانگذار آیین بهایی رخ داده است.
*برای ملاحظه موارد مشابه می توانید به لینکهای زیر مراجعه کنید:
http://khabarnavard.blogspot.com/2010/05/blog-post_4294.html
http://khabarnavard.blogspot.com/2010/04/blog-post_5969.html
http://khabarnavard.blogspot.com/2009/12/blog-post_17.html
http://khabarnavard.blogspot.com/2009/12/blog-post.html
http://khabarnavard.blogspot.com/2009/09/blog-post_1045.html
http://khabarnavard.blogspot.com/2009/01/blog-post_23.html
http://khabarnavard.blogspot.com/2009/09/blog-post_22.html
http://khabarnavard.blogspot.com/2009/09/blog-post_23.html
http://khabarnavard.blogspot.com/2009/09/blog-post_25.html
http://khabarnavard.blogspot.com/2009/06/blog-post_10.html
http://khabarnavard.blogspot.com/2009/05/blog-post_31.html
http://khabarnavard.blogspot.com/2008/10/blog-post_26.html
چهارشنبه، خرداد ۱۲
احضار مشتاق سمندری به دادسرای بابل!
در ادامه ایجاد ناامنی و آزار بر شهروندان بهایی مازندران، مشتاق سمندری به دادسرای بابل احضار شد.
نامبرده از سوی دادسرای بابل احضاریه ای را دریافت نموده است که وی را ملزم می سازد به آن محل، حضور یابد و اگر در موعد معین حاضر نشود، بنا بر ادعای احضاریه، رای دادگاه به صورت غیابی صادر خواهد شد.
این در حالیست که نامبرده پیش از این نیز از سوی اداره اطلاعات بابل احضار و مورد بازجویی، قرار گرفته است.
در ضمن، برادر او، مشفق سمندری، نیز در حال حاضر در زندان بابل در حال گذراندن 6 ماه حکم خود است.
نامبرده از سوی دادسرای بابل احضاریه ای را دریافت نموده است که وی را ملزم می سازد به آن محل، حضور یابد و اگر در موعد معین حاضر نشود، بنا بر ادعای احضاریه، رای دادگاه به صورت غیابی صادر خواهد شد.
این در حالیست که نامبرده پیش از این نیز از سوی اداره اطلاعات بابل احضار و مورد بازجویی، قرار گرفته است.
در ضمن، برادر او، مشفق سمندری، نیز در حال حاضر در زندان بابل در حال گذراندن 6 ماه حکم خود است.
سهشنبه، خرداد ۱۱
بازجویی از مغازه داران بهایی بیرجند و همسایگانشان
چندیست که در نقاطی از ایران، مامورین دولتی به بازجویی مستقیم از شهروندان بهایی این مناطق یا پرس و جو از همسایه ها در مورد فرد بهایی می پردازند. در هر شهر سوالات کم و بیش یکسانی پرسیده می شود اما متناسب با شغل فرد سوالات متفاوت مطرح می شود.
اخیرا اداره اماکن، همین رویه را در ارتباط با مغازه داران بهایی بیرجند پیش گرفته اند.به گزارش رهانا، در صبح روز 5 خرداد89 فردی از سوی اداره اماکن این شهر به مغازه تعدادی از بهاییان این شهر رفته و حدود نیم ساعت از ایشان سوالاتی را پرسیده است. سوالاتی که از همه این افراد پرسیده شده چنین بوده است:
درآمد تان چقدر است؟چقدر اجاره می دهید؟از زندگیتان راضی هستید؟چرا تو ایران مانده اید ؟ چرا نمی روید خارج؟از چه حزبی حمایت می کنید؟در حال حاضر چه تشکیلاتی دارید؟چه فعالیتی دارید؟ و...
ماموران اداره اماکن از همسایگان این افراد نیز سوالاتی پرسیده اند از جمله اینکه:اینها چه جور آدمهایی هستند ؟فعالیت مشکوکی ندارند ؟افراد مشکوکی به مغازه شان رفت وآمد نمی کند؟
به نظر می رسد دولت ایران پس از 30 سال کشتار و محرومیت و دروغ پراکنی و محدودیتهای اقتصادی و ... دریافته است نمی توان به زور انسانها را به یک سلک کشید و عقاید و باورها اگر بر پایه انتخاب و با تعقل گزیده شده باشد، با این روشها از دل و زبان رفتنی نیست.
حال تمام تلاش، روشهایی بی سر و صدا تر برای کوچاندن بهاییان به خارج از ایران است. ایجاد فشارهای اقتصادی مداوم که در تصور ایشان فلج کننده می نماید، اول بار نیست که بر بهاییان این مرز و بوم تحمیل می شود و بر خلاف باور مسئولان جای رخوت، خلاقیت آفریده است.
کوچاندن اجباری دسته یا گروهی به خارج از مرزهای زادگاه فرد از مصادیق جنایت علیه بشریت محسوب می شود؛ البته که در حال حاضر بسیاری از روشنفکران ، هنرمندان، منتقدان، دانشمندان، ادبا و اساتید و فعالان حقوق بشر و اجتماعی و ... که یا در تنگنای اقتصادی افتاده اند یا قدرشان دانسته نشده، یا فعالیتهایشان محدود شده یا در خطر دستگیری و جان از کف دادن افتاده اند، مجبور به ترک وطن گشته اند و این خروج، اجباری ست با میل فرد صورت نگرفته از روی ناچاری ست و بنابراین از موارد" اخراج یا انتقال اجباری مردم" به شمار می رود که از مصادیق آشکار "جنایت علیه بشریت است.
اخیرا اداره اماکن، همین رویه را در ارتباط با مغازه داران بهایی بیرجند پیش گرفته اند.به گزارش رهانا، در صبح روز 5 خرداد89 فردی از سوی اداره اماکن این شهر به مغازه تعدادی از بهاییان این شهر رفته و حدود نیم ساعت از ایشان سوالاتی را پرسیده است. سوالاتی که از همه این افراد پرسیده شده چنین بوده است:
درآمد تان چقدر است؟چقدر اجاره می دهید؟از زندگیتان راضی هستید؟چرا تو ایران مانده اید ؟ چرا نمی روید خارج؟از چه حزبی حمایت می کنید؟در حال حاضر چه تشکیلاتی دارید؟چه فعالیتی دارید؟ و...
ماموران اداره اماکن از همسایگان این افراد نیز سوالاتی پرسیده اند از جمله اینکه:اینها چه جور آدمهایی هستند ؟فعالیت مشکوکی ندارند ؟افراد مشکوکی به مغازه شان رفت وآمد نمی کند؟
به نظر می رسد دولت ایران پس از 30 سال کشتار و محرومیت و دروغ پراکنی و محدودیتهای اقتصادی و ... دریافته است نمی توان به زور انسانها را به یک سلک کشید و عقاید و باورها اگر بر پایه انتخاب و با تعقل گزیده شده باشد، با این روشها از دل و زبان رفتنی نیست.
حال تمام تلاش، روشهایی بی سر و صدا تر برای کوچاندن بهاییان به خارج از ایران است. ایجاد فشارهای اقتصادی مداوم که در تصور ایشان فلج کننده می نماید، اول بار نیست که بر بهاییان این مرز و بوم تحمیل می شود و بر خلاف باور مسئولان جای رخوت، خلاقیت آفریده است.
کوچاندن اجباری دسته یا گروهی به خارج از مرزهای زادگاه فرد از مصادیق جنایت علیه بشریت محسوب می شود؛ البته که در حال حاضر بسیاری از روشنفکران ، هنرمندان، منتقدان، دانشمندان، ادبا و اساتید و فعالان حقوق بشر و اجتماعی و ... که یا در تنگنای اقتصادی افتاده اند یا قدرشان دانسته نشده، یا فعالیتهایشان محدود شده یا در خطر دستگیری و جان از کف دادن افتاده اند، مجبور به ترک وطن گشته اند و این خروج، اجباری ست با میل فرد صورت نگرفته از روی ناچاری ست و بنابراین از موارد" اخراج یا انتقال اجباری مردم" به شمار می رود که از مصادیق آشکار "جنایت علیه بشریت است.
اشتراک در:
پستها (Atom)