سه‌شنبه، دی ۲۲

دادگاهی با صندلی های خالی!


دادگاه 7 مدیر جامعه بهایی ایران در ساعت 13 روز سه شنبه 22 دی ماه خاتمه یافت. از مراسم دادگاه فیلمبرداری شده و متن کیفرخواست خوانده شد. رئیس دادگاه به زودی تاریخ جلسه بعدی را اعلام خواهد کرد.در ضمن خانواده ها و ناظرین اجازه ورود به دادگاه را نیافتند و حتی وکلای این افراد با زور و جر و بحث، وارد ساختمان شدند.

جالب توجه آنکه روز گذشته قبل از غروب 21 دی ماه، سایت فرارو اعلام کرد که دادگاه 7 مدیر جامعه بهایی برگزار شده است.


این سایت منتسب به قالیباف که خط مشی اصول گرای میانه رو را نمایندگی می کند، روز گذشته اعلام داشت که اولین جلسه دادگاه در 21 دی ماه در شعبه 28 دادگاه عمومی و انقلاب تهران تشکیل شده است. براساس کیفرخواست نماینده دادستان، این 7 نفر به اتهامات " جاسوسی به نفع بیگانه"، "تبلیغ علیه نظام"، " راه اندازی و گسترش تشکیلات غیرقانونی"، "همکاری با رژیم غاصب و اشغالگر قدس"، "مشارکت در جمع آوری اسناد طبقه بندی شده و ارائه آن به بیگانگان به منظور بر هم زدن امنیت کشور"، " تبانی و اجتماع با هدف اقدام علیه امنیت داخلی و خارجی ایران و مخدوش نمودن چهره جمهوری اسلامی ایران در عرصه بین المللی" و " فساد فی الارض" محاکمه خواهند شد.

به نظر می رسد با گزارش پیش از موقع این سایت، مسئولین به مانند همیشه پیش از دادگاه اتهامات ساختگی و حکم را نوشته اند.

بیش از 20 ماه از دستگیری این 7 نفر می گذرد در تمام این مدت این افراد در شرایط توانفرسا به سر برده اند، مورد بازجویی های طولانی مدت قرار گرفته و 4 ماه را در انفرادی سپری کرده اند، بارها بی دادگاهشان به تعویق افتاده و هر بار یک اتهام دروغین دیگر بر اتهاماتشان افزوده شده؛ بی آنکه شاهدی بر آن وجود داشته باشد.

جامعه بهایی تمام این اتهامات دروغین و لفاظی های کلامی را رد می کند. بر خلاف باور و تبلیغ مسئولین نظام جمهوری اسلامی ، بهاییان به دو گروه تشکیلات بهایی و بهاییان عادی تقسیم نمی شوند. جامعه بهایی یک کل به هم پیوسته است و بر خلاف سایر ادیان هیچ مرجعیت فردی در این آیین وجود ندارد.

در تمام این 30 سال چندین نسل از بهاییان از حقوق اولیه خود محروم شدند، سر بسیاری، بی گناه و بی دادگاه و قضا بر بالای دار رفت و سینه بسیاری به گلوله و تیر، پاره پاره شد ولی دم بر نیاوردند و تنها از طرق قانونی به احقاق حق انسانی خود پرداختند و بر جانیان پرجفا حتی نفرین نکردند و از درگاه الهی طلب انصاف و بخشش نمودند.

این اتهامات سنگین بی اساس پس از فعال تر شدن جامعه بهایی در عرصه خدمات اجتماعی ایران شدت بیشتری به خود گرفت. فعالیتهایی که بدون عنوان نمودن دین به توسعه و آبادانی میهن می پرداخت، تظلم نامه هایی که صدای 30 سال ظلم و محرومیت را به گوش جهانیان می رساند .
به راستی می ترسیدند. از کلمه می هراسیدند، زیرا می دانستند که بهاییان در تمام آثارشان از خشونت منع شده اند زیرا هدفشان وحدت بخشی بین تمام انسانها فارغ از دین و نژاد و جنس و ملیت است. زیرا می دانستند خیانت به وطن برایشان بدترین جرمهاست. چه که آگاه بودند، سلاح ایشان کلام است و اندیشه و اندیشه و کلام را هرگز نمی توان کشت .

چه که آزموده بودند؛ از ابتدای انقلاب اسلامی بیش از 200 بهایی را ربودند، بی محاکمه تیرباران کردند و سر به دار دادند، از کار بی کار کردند، به دانشگاهشان راه ندادند، حقوق بازنشستگیشان را قطع کردند، کودکانشان را به تهمت و اخراج، دل آزرده ساختند، سالها از دادن گذرنامه محروم نمودند، گورستانهایشان را بارها و بارها زیر و رو کردند، با سنگ به جان هموطنانشان افتادند، خانه هایشان را سوختند، مغازه هایشان را آتش زدند، زندانهایشان را با آنان انباشتند و با دستگیری های وحشت افزا و کنترل همیشگی ، حتی خواب آرام را نیز از ایشان گرفتند.

و حال فریاد برمی آورند که چرا از حقوق خود دفاع می کنید؟ چرا نام ما را در جهان رسوا می کنید ؟ چرا حقیقت را می گویید؟ ما از حقیقت ترسانیم و گریزان. ما از آفتاب هراسانیم و در فرار. بگذارید شب تیره بماند در این دیار، تا اعمال ضد انسانی ما ادامه یابد تا تاریج جور دیگر نوشته شود تا ما قهرمانان عدالت باشیم در حالیکه هزاران بی گناه را کشتیم و عمر صدها هزار مظلوم را در پس میله ها ضایع نمودیم.

آری از آفتاب و نور خواهند ترسید شب پرستان؛ ولی نور می خزد و پیش می رود از زیر دیوار و درها می گذرد از میله های سرد آهنین عبور می کند ، از چشمهای فروبسته بر بالای دار به پایین می سرد، از دلهای پژمرده در حبس بی عدالتی پر می کشد و رو سیاهان و حقیقت کُشان را در جهان رسوا می نماید.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

دوست خوبم، از اطلاع رسانی ات ممنونم. به امید انصاف